ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
روحانی در جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت مطرح کرد
تأکید بر حفظ و حمایت از منافع ملی در حوزه ارز دیجیتال
دویست و سیویکمین جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت روز سهشنبه به ریاست رئیس جمهوری برگزار شد، در آغاز این جلسه گزارشی از وضعیت قیمت کالاهای اساسی و اقلام مصرفی و ضروری مردم و اقدامات انجام شده برای حفظ تعادل در قیمت از سوی وزارت صنعت، معدن و تجارت ارائه شد. حسن روحانی با تأکید بر مصوبه دولت بر کنترل و جدیت در عدم افزایش قیمتها، گفت: دولت صریحاً تأکید و اعلام کرده است افزایش قیمت کالاها بویژه اقلام ضروری مردم به هیچ وجه پذیرفتنی نیست و وزارت صنعت، معدن و تجارت موظف است با جدیت و با هماهنگی دستگاههای ذیربط، (اصناف و تولیدکنندگان) نسبت به کنترل قیمتها و ممانعت از افزایش آنها اقدام کند و مانع از فشار مضاعف به زندگی و معیشت مردم در شرایط کنونی اقتصادی شود.
در ادامه این جلسه وضعیت عرضه و تقاضای رمزارزها در اقتصاد ایران مورد بحث و بررسی قرار گرفت و بانک مرکزی گزارشی از وضعیت تولید و تبادل رمزارزها در اقتصاد ایران را ارائه کرد. رئیس جمهوری درخصوص فعالیتها در حوزه ارز دیجیتال و رمزارزها با تأکید بر ضرورت حفظ و حمایت از منافع ملی در این حوزه، گفت: امروزه برنامه هوشمندسازی اقتصاد یک الزام محیطی است و باید نسبت به الزامات حقوقی و فنی این موضوع با دقت و حساسیت عمل کرد و برای تدوین راهبرد پویا در این حوزه و نقش آن در اقتصاد کلان کشور اقدامات لازم انجام شود. وی با تأکید براینکه آگاهی مردم در این حوزه ضروری است و با توجه به مخاطرات قابل توجه در حوزه مبادلات رمزارزها، از ورود غیرکارشناسانه در این حوزه باید اجتناب شود، تصریح کرد: باید برای قانونمند شدن فعالیت رمزارزها و صیانت از سرمایه مردم در این حوزه هرچه زودتر چاره اندیشید و قوانین و دستورالعملهای لازم را وضع و ابلاغ کرد.
رئیس جمهوری با اشاره به پدیده جدید رمزارزها و اقتضائات و الزامات آن افزود: دستگاههای مسئول در حوزه بازار سرمایه با همکاری رسانهها و فضای مجازی در زمینه اطلاع رسانی، آموزش و آگاهی بخشی مردم نسبت به این پدیده و دستورالعملها و قوانین آن فعالیت مؤثر داشته باشند. روحانی تصریح کرد: تولید رمزارز تا پایان شهریورماه اکیداً ممنوع است و وزارتخانههای اطلاعات، ارتباطات و فناوری اطلاعات و نیرو مسئول برخورد و قطع برق این مراکز هستند./پاد
در ادامه این جلسه وضعیت عرضه و تقاضای رمزارزها در اقتصاد ایران مورد بحث و بررسی قرار گرفت و بانک مرکزی گزارشی از وضعیت تولید و تبادل رمزارزها در اقتصاد ایران را ارائه کرد. رئیس جمهوری درخصوص فعالیتها در حوزه ارز دیجیتال و رمزارزها با تأکید بر ضرورت حفظ و حمایت از منافع ملی در این حوزه، گفت: امروزه برنامه هوشمندسازی اقتصاد یک الزام محیطی است و باید نسبت به الزامات حقوقی و فنی این موضوع با دقت و حساسیت عمل کرد و برای تدوین راهبرد پویا در این حوزه و نقش آن در اقتصاد کلان کشور اقدامات لازم انجام شود. وی با تأکید براینکه آگاهی مردم در این حوزه ضروری است و با توجه به مخاطرات قابل توجه در حوزه مبادلات رمزارزها، از ورود غیرکارشناسانه در این حوزه باید اجتناب شود، تصریح کرد: باید برای قانونمند شدن فعالیت رمزارزها و صیانت از سرمایه مردم در این حوزه هرچه زودتر چاره اندیشید و قوانین و دستورالعملهای لازم را وضع و ابلاغ کرد.
رئیس جمهوری با اشاره به پدیده جدید رمزارزها و اقتضائات و الزامات آن افزود: دستگاههای مسئول در حوزه بازار سرمایه با همکاری رسانهها و فضای مجازی در زمینه اطلاع رسانی، آموزش و آگاهی بخشی مردم نسبت به این پدیده و دستورالعملها و قوانین آن فعالیت مؤثر داشته باشند. روحانی تصریح کرد: تولید رمزارز تا پایان شهریورماه اکیداً ممنوع است و وزارتخانههای اطلاعات، ارتباطات و فناوری اطلاعات و نیرو مسئول برخورد و قطع برق این مراکز هستند./پاد
تیم ملی با گلهای سردار و طارمی بالاخره موفق به شکست بحرین در خاک حریف شد
ستارههای شب غرورانگیز منامه
حامد جیرودی / تیم ملی فوتبال ایران دوشنبه شب در ششمین بازیاش در گروه C مرحله مقدماتی جام جهانی 2022 در ورزشگاه ملی منامه مقابل بحرین قرار گرفت. دراگان اسکوچیچ در این مسابقه نسبت به بازی با هنگکنگ 2 تغییر در ترکیب اولیه تیم ملی داشت؛ میلاد محمدی جای سعید عزت اللهی را گرفت و احسان حاج صفی جایگزین علیرضا جهانبخش شد. در این شرایط، وحید امیری یک خط جلوتر رفت و حاج صفی هم در میانه میدان جای جهانبخش را پر کرد. در دقایق ابتدایی بحرین حملات نصف و نیمهای داشت ولی شاگردان اسکوچیچ خیلی زود نبض بازی را در دست گرفتند و موفق به ایجاد یکی دو موقعیت هم شدند اما تا پایان نیمه اول در رسیدن به گل ناکام ماندند.
نیمه دوم با یک تغییر مؤثر در ترکیب ایران آغاز شد؛ سامان قدوس جای میلاد محمدی به میدان رفت و حاج صفی به دفاع چپ منتقل شد. تیم ملی که جان تازهای گرفته بود، دقیقه 54 روی پاس مهدی طارمی و ضربه سردار آزمون به گل رسید. اتفاقی که دقیقه 61 هم تکرار شد و باز هم سردار روی پاس فوقالعاده طارمی گلزنی کرد تا هنرنمایی زوج خط حمله ایرانیها را به وجد آورد. در ادامه با مصدومیت امیری در دقیقه 68، سعید عزت اللهی جانشین او شد و دقیقه 73 هم مهدی ترابی جای آزمون را گرفت. دقیقه 79 توپگیری ترابی از مدافع بحرین نزدیک نقطه کرنر و پاس او به احمد نوراللهی پایهگذار گل سوم شد. در این صحنه نوراللهی بلافاصله توپ را به طارمی که در محوطه جریمه حضور داشت رساند و این بازیکن هم تیر خلاص را به بحرین زد. دقیقه 83 مرتضی پورعلی گنجی بهجای محمدحسین کنعانی زادگان و مهدی قایدی به جای علی قلیزاده وارد زمین شدند اما تغییری در نتیجه حاصل نشد و بازی با نتیجه قاطع 3-0 به سود ایران به پایان رسید. تیم ملی بالاخره طلسم پیروز نشدن در منامه را شکست؛ پیش از این ایران در 6 بازی که در بحرین به مصاف این تیم رفته بود نتایجی بهتر از 4 شکست و 2 تساوی کسب نکرده بود. از سویی تیم ملی با 12 امتیاز به رده دوم صعود کرد. در این شب عراق هم 4-1 کامبوج را برد و با 14 امتیاز صدرنشین جدول است. گفتنی است تیم ملی جمعه 21 خرداد با کامبوج و سهشنبه 25 خرداد با عراق دیدار میکند. آزمون، حاج صفی، کنعانی زادگان و ترابی 4 بازیکنی هستند که کارت زرد دارند و در صورت دریافت اخطار مقابل کامبوج، دیدار حساس با عراق را از دست میدهند.
آزمون؛ بازگشت یک گلزن بالفطره
مدتها بود که همه در انتظار این بودند تا سردار آزمون را در تیم ملی در قامت همان بازیکنی ببینند که با گلهای خود برای زنیت در روسیه میدرخشد. او که در بازی با هنگکنگ موفق به گلزنی نشده بود، انگیزه زیادی داشت تا در بازی با بحرین ستاره شود؛ اتفاقی که افتاد و سردار با گلهایی که روی پاسهای طارمی به ثمر رساند، دبل کرد و توانست در پنجاه و سومین بازی ملیاش 36 گله شود و جایگاهش را در رده پنجم گلزنان برتر ملی بهتر کند. آزمون در پایان بازی عکسی منتشر کرد و در حالی که نوشیدنیای بر لب داشت، از آسان بودن این مسابقه سخت نوشته بود؛ مسابقهای که البته بدون حضور او و طارمی آسان نمیشد. او در صحبتهایی گفت: «پس از توهین به کشورم برای بازی برگشت با بحرین روزشماری میکردم و قول داده بودم اشکشان را دربیاورم.»
طارمی؛ هم پاسور هم گلزن
مهدی طارمی در بازی با بحرین همانی شد که همه از او انتظار داشتند. همان مهاجم زهردار پورتو که هم گل میزند و هم پاس گل میدهد. او که از عملکرد خود مقابل هنگکنگ رضایت نداشت، در دیدار برابر بحرین با 2 پاسِ تماشایی برای سردار، باعث گلزنی او شد تا خیلیها یاد بازی ایران و استرالیا که علی دایی با پاس دیدنیاش باعث گلزنی خداداد عزیزی شد، بیفتند. طارمی گل سوم را هم به ثمر رساند تا هم بهترین بازیکن بازی لقب بگیرد و هم در چهل و نهمین بازی ملیاش، بیست و دومین گلش را بزند و جایگاهش را در رده هفتم گلزنان برتر ملی بهبود بخشد. طارمی 8 دریبل موفق داشت که از همه بازیکنان بیشتر بود. در حالی که کل تیم بحرین 7 دریبل داشتند. طارمی گفت: «ستارههای تیم ما 26 بازیکنی هستند که در اردوی تیم ملی حضور دارند.»
امیری؛ دونده، پرتلاش و تأثیرگذار
وحید امیری یکی از ستارگان اصلی بازی ایران مقابل بحرین بود. بازیکنی که در همه جای زمین دیده میشود. او که در بازی مقابل هنگکنگ ابتدا در پست دفاع چپ بازی کرد و سپس در پست وینگر چپ آمد و موفق به گلزنی شد، در دیدار مقابل بحرین از ابتدا در پست وینگر چپ به میدان آمده و با دوندگی بی امان و پاسهای در عمقش، بارها خط دفاعی حریف را آزار داد ولی مصدومیتش در دقیقه 68 باعث شد تا تعویض شود و بنابر اعلام اسکوچیچ 2 بازی آینده تیم ملی را از دست داد. علیرضا شهاب، فیزیوتراپ تیم ملی اعلام کرد امیری از ناحیه همسترینگ پا دچار آسیبدیدگی شده و به این ترتیب او در بازی حساس با عراق غایب بزرگ تیم ملی خواهد بود و احتمالاً به بازی پرسپولیس مقابل تراکتور در سوپرجام که 30 خرداد برگزار میشود هم نمیرسد.
قدوس؛ تعویضی طلایی برای برد
سامان قدوس آخرین بازیکنی بود که به اردوی تیم ملی آن هم نه در کیش بلکه در منامه ملحق شد و به خاطر همین دیر اضافه شدن خبر رسید که در بازی با هنگگنگ غایب خواهد بود ولی اسکوچیچ باز هم نتوانست از این ستاره برنتفورد که با تیمش به لیگ برتر انگلیس صعود کرده، دل بکند و از او در نیمه دوم استفاده کرد. قدوس در دیدار با بحرین هم از ابتدای نیمه دوم به میدان آمد و با ورودش، نظم دفاعی بحرین را به هم ریخت. او با دریبلهای ریز و پاسهای دیدنیاش، نشان داد چه فوتبالیست درجه یک و مؤثری است و میتواند زمینهساز پیروزی تیم ملی در دیدارهای بعدی هم باشد. این بازیهای چشمنواز کاری کرده تا احتمالاً قدوس را از ابتدا در ترکیب اصلی تیم ملی ببینیم؛ بازیکنی که با توجه به مصدومیت امیری میتواند جای خالی او را پر کند.
نیمه دوم با یک تغییر مؤثر در ترکیب ایران آغاز شد؛ سامان قدوس جای میلاد محمدی به میدان رفت و حاج صفی به دفاع چپ منتقل شد. تیم ملی که جان تازهای گرفته بود، دقیقه 54 روی پاس مهدی طارمی و ضربه سردار آزمون به گل رسید. اتفاقی که دقیقه 61 هم تکرار شد و باز هم سردار روی پاس فوقالعاده طارمی گلزنی کرد تا هنرنمایی زوج خط حمله ایرانیها را به وجد آورد. در ادامه با مصدومیت امیری در دقیقه 68، سعید عزت اللهی جانشین او شد و دقیقه 73 هم مهدی ترابی جای آزمون را گرفت. دقیقه 79 توپگیری ترابی از مدافع بحرین نزدیک نقطه کرنر و پاس او به احمد نوراللهی پایهگذار گل سوم شد. در این صحنه نوراللهی بلافاصله توپ را به طارمی که در محوطه جریمه حضور داشت رساند و این بازیکن هم تیر خلاص را به بحرین زد. دقیقه 83 مرتضی پورعلی گنجی بهجای محمدحسین کنعانی زادگان و مهدی قایدی به جای علی قلیزاده وارد زمین شدند اما تغییری در نتیجه حاصل نشد و بازی با نتیجه قاطع 3-0 به سود ایران به پایان رسید. تیم ملی بالاخره طلسم پیروز نشدن در منامه را شکست؛ پیش از این ایران در 6 بازی که در بحرین به مصاف این تیم رفته بود نتایجی بهتر از 4 شکست و 2 تساوی کسب نکرده بود. از سویی تیم ملی با 12 امتیاز به رده دوم صعود کرد. در این شب عراق هم 4-1 کامبوج را برد و با 14 امتیاز صدرنشین جدول است. گفتنی است تیم ملی جمعه 21 خرداد با کامبوج و سهشنبه 25 خرداد با عراق دیدار میکند. آزمون، حاج صفی، کنعانی زادگان و ترابی 4 بازیکنی هستند که کارت زرد دارند و در صورت دریافت اخطار مقابل کامبوج، دیدار حساس با عراق را از دست میدهند.
آزمون؛ بازگشت یک گلزن بالفطره
مدتها بود که همه در انتظار این بودند تا سردار آزمون را در تیم ملی در قامت همان بازیکنی ببینند که با گلهای خود برای زنیت در روسیه میدرخشد. او که در بازی با هنگکنگ موفق به گلزنی نشده بود، انگیزه زیادی داشت تا در بازی با بحرین ستاره شود؛ اتفاقی که افتاد و سردار با گلهایی که روی پاسهای طارمی به ثمر رساند، دبل کرد و توانست در پنجاه و سومین بازی ملیاش 36 گله شود و جایگاهش را در رده پنجم گلزنان برتر ملی بهتر کند. آزمون در پایان بازی عکسی منتشر کرد و در حالی که نوشیدنیای بر لب داشت، از آسان بودن این مسابقه سخت نوشته بود؛ مسابقهای که البته بدون حضور او و طارمی آسان نمیشد. او در صحبتهایی گفت: «پس از توهین به کشورم برای بازی برگشت با بحرین روزشماری میکردم و قول داده بودم اشکشان را دربیاورم.»
طارمی؛ هم پاسور هم گلزن
مهدی طارمی در بازی با بحرین همانی شد که همه از او انتظار داشتند. همان مهاجم زهردار پورتو که هم گل میزند و هم پاس گل میدهد. او که از عملکرد خود مقابل هنگکنگ رضایت نداشت، در دیدار برابر بحرین با 2 پاسِ تماشایی برای سردار، باعث گلزنی او شد تا خیلیها یاد بازی ایران و استرالیا که علی دایی با پاس دیدنیاش باعث گلزنی خداداد عزیزی شد، بیفتند. طارمی گل سوم را هم به ثمر رساند تا هم بهترین بازیکن بازی لقب بگیرد و هم در چهل و نهمین بازی ملیاش، بیست و دومین گلش را بزند و جایگاهش را در رده هفتم گلزنان برتر ملی بهبود بخشد. طارمی 8 دریبل موفق داشت که از همه بازیکنان بیشتر بود. در حالی که کل تیم بحرین 7 دریبل داشتند. طارمی گفت: «ستارههای تیم ما 26 بازیکنی هستند که در اردوی تیم ملی حضور دارند.»
امیری؛ دونده، پرتلاش و تأثیرگذار
وحید امیری یکی از ستارگان اصلی بازی ایران مقابل بحرین بود. بازیکنی که در همه جای زمین دیده میشود. او که در بازی مقابل هنگکنگ ابتدا در پست دفاع چپ بازی کرد و سپس در پست وینگر چپ آمد و موفق به گلزنی شد، در دیدار مقابل بحرین از ابتدا در پست وینگر چپ به میدان آمده و با دوندگی بی امان و پاسهای در عمقش، بارها خط دفاعی حریف را آزار داد ولی مصدومیتش در دقیقه 68 باعث شد تا تعویض شود و بنابر اعلام اسکوچیچ 2 بازی آینده تیم ملی را از دست داد. علیرضا شهاب، فیزیوتراپ تیم ملی اعلام کرد امیری از ناحیه همسترینگ پا دچار آسیبدیدگی شده و به این ترتیب او در بازی حساس با عراق غایب بزرگ تیم ملی خواهد بود و احتمالاً به بازی پرسپولیس مقابل تراکتور در سوپرجام که 30 خرداد برگزار میشود هم نمیرسد.
قدوس؛ تعویضی طلایی برای برد
سامان قدوس آخرین بازیکنی بود که به اردوی تیم ملی آن هم نه در کیش بلکه در منامه ملحق شد و به خاطر همین دیر اضافه شدن خبر رسید که در بازی با هنگگنگ غایب خواهد بود ولی اسکوچیچ باز هم نتوانست از این ستاره برنتفورد که با تیمش به لیگ برتر انگلیس صعود کرده، دل بکند و از او در نیمه دوم استفاده کرد. قدوس در دیدار با بحرین هم از ابتدای نیمه دوم به میدان آمد و با ورودش، نظم دفاعی بحرین را به هم ریخت. او با دریبلهای ریز و پاسهای دیدنیاش، نشان داد چه فوتبالیست درجه یک و مؤثری است و میتواند زمینهساز پیروزی تیم ملی در دیدارهای بعدی هم باشد. این بازیهای چشمنواز کاری کرده تا احتمالاً قدوس را از ابتدا در ترکیب اصلی تیم ملی ببینیم؛ بازیکنی که با توجه به مصدومیت امیری میتواند جای خالی او را پر کند.
واکنش سخنگوی دولت به سیاهنمایی و تحریف واقعیت از سوی منتقدان
بر رنج مردم سوار شده اید
گروه سیاسی/ «دولت پیشخور مصایب!» یا «دولتی که سختیها و ناملایمات و دشواریهای سالهای آینده ایران را نیز پیشخور کرده است.» این تصویری است که علی ربیعی، سخنگوی دولت از دولت دوازدهم ارائه کرد. ربیعی که روز گذشته در نشست خبری هفتگی خود سخن میگفت، این تعبیر را در واکنش به کسانی به کار برد که «امروز، برخی برای اثبات خود، ظاهراً چیزی جز نفیانگاری و تخریب دولت را نیافتهاند.» اما این نفیانگاری دولت، در چه شرایطی دارد اتفاق میافتد؟ به باور سخنگوی دولت «آنچه در این روزها در گفتوگوهای سیاسی به چشم نمیخورد و بهطور عجیب، آگاهانه و عامدانه از سوی برخیها دچار فراموشی شده، جنگ بزرگ اقتصادی و توأم شدن آن با پاندمی کروناست.» ربیعی، تلاش این عده برای نادیده گرفتن عامدانه تأثیر تحریم و کرونا بر وضعیت کشور را «تحریف» خواند و تأکید کرد که «این تحریف فقط ندیدن تلاشهای یک دولت نیست، بلکه نادیده انگاشتن یک مقاومت عظیم مردمی است.» سخنگوی دولت تأکید کرد که این تحریف، اقدامی است که بهصورت همزمان در داخل و خارج انجام میشود: «در این سالها به طور عجیبی، برخی جریانهای داخلی، چشم و زبان خود را در دیدن و بیان مصایب جنگ تروریستی بستهاند، اما بهنام حقیقت باید از مخوفترین جنگ اقتصادی در قرن معاصر علیه زندگی، معیشت و رفاه یک ملت و دولت در حال توسعه به درستی سخن گفته شود.»
اشارههای ربیعی به کارنامه دولت
بهگزارش ایرنا، سخنگوی دولت در واکنش به تحریفها و سیاهنماییهایی که نسبت به اقدامات و دستاوردهای دولت و نیز وضعیت کشور و مردم صورت میگیرد، با بیان اینکه برای روشن شدن موضوع باید کارنامه 8 ساله دولت را در دو فصل مرور کرد، ابتدا به فاصله سالهای 92 تا 96 اشاره کرد و گفت: تدابیر دولت یازدهم در همان شش ماه اول باعث شد تا سال 1393، سال خروج از رکود همراه با افت شدید نرخ تورم باشد؛ در حالی که توافق هستهای به سامان نهایی نرسیده بود. ربیعی با اشاره به افت شدید قیمت نفت از 80 دلار به 30 دلار در نیمه دوم سال 93 در کوران مذاکرات هستهای افزود: با وجود همه تنگناها، دولت موفق شد در سالهای 93 تا 96، یکی از دوران طلایی اقتصاد ایران را در نیم قرن اخیر رقم بزند؛ متوسط نرخ تورم 11 و نیم درصد بود و نزدیک به دو سال از این دوره تورم تک رقمی تجربه شد.
سخنگوی دولت ادامه داد: متوسط صادرات نفتی در دولت دهم 85 میلیارد دلار، دولت یازدهم 52 و دولت دوازدهم 36 میلیارد دلار بود، چرا نمیگویند ما به درآمدهای ارزی افسانهای دسترسی نداشتیم؟
او با بیان اینکه متوسط صادرات غیرنفتی در دولت دهم 26 میلیارد دلار، دولت یازدهم 31 و دولت دوازدهم 30 میلیارد دلار بوده است، اظهارکرد: آیا این یک کارآمدی نیست که صادرات غیرنفتی ما متوسط 4 سال بیش از زمان بیهیچ مسأله و محدودیتی بوده؛ این یعنی افزایش تولید واقعی؛ چرا تحریف میکنید؟
دولت که مصایب آینده را هم پیشخور کرده است
ربیعی با بیان اینکه چرا بیانصافها نمیگویند که کرونا حدود سه میلیون شغل را تهدید کرده است، تصریح کرد: من درباره نقش تحریم بر گسترش فقر و کاهش رفاه، تحقیق کردهام. شما بر رنج مردم سوار شدهاید و در تشریح علت، آدرس غلط میدهید و حتی بعضیها، خود، علت ماجرا هستند.
سخنگوی دولت در پایان این بخش از سخنان خود، با اشاره به اینکه درست در شرایط تحریمی دولت زیرساختهای عظیمی در راه و تولیدات صنعتی یا پروژه عظیم انتقال آب خلیج فارس سامان داد، تأکید کرد: قطعاً آثار این سرمایهگذاریها در سالهای آینده بر وضعیت اشتغال و بهبود اقتصاد ایران تأثیر خواهد گذاشت. (از این رو) میخواهم یک صفتی دیگر به دولت اضافه کنم: دولتی که سختیها و ناملایمات و دشواریهای سالهای آینده ایران را نیز پیشخور کرده است، دولت پیشخور مصایب! ربیعی در بخش دیگری از سخنان خود، با ابراز تأسف از اینکه همه این تخریبها و حملهها را به نحوی بیان کردند که گویی در این کشور نه تحریمی بوده و نه کرونایی بوده و ظاهراً پدیدهای بهنام ترامپ و فشار حداکثری و یک حادثه بزرگ بهنام جنگ اقتصادی از تاریخ سیاسی ایران حذف شده است، گفت: انگار از ویرانههای خرمشهر و کشور در دوران دفاع مقدس گفته شود ولی از صدام و جنگ تحمیلی سخنی به میان نیاید. مثل اینکه صدای شکست خوردن فشار حداکثری به ایران هنوز به گوش طراحان سؤال نرسیده بود و نه به گوش برخی دیگر.
پارادوکس با کارنامه خودشان
ربیعی در ادامه در پاسخ به سؤالی درباره پرداخته نشدن به موضوع کرونا و تحریم در مناظرات گفت: اجازه بدهید ضمیر حرفهای من کاندیداهای انتخابات نباشند و به طور کلی بگویم؛ اگر برخی افراد امروز درباره تحریم و فشار حداکثری صحبت کنند، دچار پارادوکسی با کارنامه خودشان میشوند. به همین دلیل از بیان این مطالب امتناع میکنند.
او با اشاره به اینکه از ماهها قبل احساس میشد عدهای نمیخواهند موضوع تحریم در منظر افکار عمومی زیاد مطرح شود، تصریح کرد: اما صداوسیما بهعنوان تهیه کننده سؤالات مناظرهها، باید مطرح میکرد که چرا تأثیر فشار حداکثری، کرونا و جنگ اقتصادی را نادیده گرفته است؟ گویی تحریم و کرونا از منظر طراحان سؤالات، ارزشی برای طرحشدن و قضاوت مردم ندارد. ربیعی خطاب به جریانهایی که به دولت میتازند و میگویند ما بهتر اداره میکنیم، گفت: باید بگویند چگونه کشور را در شرایط تحریم و در دورهای که ترامپ قصد فروپاشی ایران را داشت، اداره میکردند؟ باید به مردم توضیح بدهند در موقعیت همبسته و توأمشده تحریمها با پاندمی کرونا که اقتصاد جهان را دچار مشکل کرد، چگونه میتوانستند کشورداری کنند و چه طرحی داشتند؟ سخنگوی دولت ادامه داد: چه خوب است از همه نامزدها پرسیده شود اگر درآمد قابل دسترس نفتی دولت از ۱۰۰ میلیارد دلار به زیر ۵ میلیارد دلار رسید، برنامهشان برای اداره کشور چه خواهد بود؟ جریانهای سیاسی به مردم بگویند اگر همان درآمد اندک نفتی را هم نتوانند وارد کشور کنند، چطور میخواهند امور را تمشیت کنند؟
احتمال شکایت دولت به قوه قضائیه برای پاسخگویی به اتهامات
ربیعی در پاسخ به سؤالی درباره اینکه آیا به درخواست دولت برای پاسخگویی به اتهامزنیها در مناظره نخست پاسخ داده شد، گفت: هفته گذشته قبل از مناظرات، سه راهکار به سازمان صداوسیما پیشنهاد دادیم که یا اجازه بدهید نماینده دولت زنده در مناظره حاضر شود، یا برنامه ضبط کند یا بیانیه منتشر کند که البته تاکنون پاسخی نگرفتهایم.
دستیار ارتباطات اجتماعی رئیس جمهوری با بیان اینکه پس از مناظره به رئیس صداوسیما و وزیر کشور نامه ارسال کردیم و خواستار رعایت حقوق قانونی دولت در این زمینه شدیم، اظهارکرد: امیدواریم شاهد رفتاری منصفانه بر مبنای قوانین از سازمان صداوسیما باشیم، چرا که تعیین نشدن وقت مقتضی از سوی صداوسیما برای پاسخگویی هم با قوانین ناسازگار است و هم با ارزشهای اخلاقی ما.
ربیعی گفت: روز گذشته (دوشنبه) تمام موارد شامل توهین، تهمت، افترا و مطالب نادرست را در دو نامه تنظیم و به صداوسیما و اعضای کمیسیون ارسال کردیم که قرار شده است در جلسهای بررسی شود. او تأکید کرد: ممکن است هیچ اتفاقی نیفتد، در این صورت براساس قانون پیشبینی شده، همه روال را دنبال خواهیم کرد و اگر نتیجهای نگیریم به قوه قضائیه پناه خواهیم برد و درخواست خود را خواهیم داد.
امیدواری به مذاکرات وین
دستیار ارتباطات اجتماعی رئیس جمهوری در پاسخ به پرسشی درباره وضعیت مذاکرات وین، ابراز امیدواری کرد که بهزودی شاهد برگزاری دور نهایی مذاکرات و به نتیجه رسیدن این گفتوگوها باشیم و تا قبل از پایان مهلت قانونی این گفتوگوها آن را به نتیجه برسانیم.
ربیعـــــی درعیــــــن حــــــــال درباره
«اف.ای.تی.اف» هم گفت: لوایح باقیمانده FATF بهطور اصولی ارتباطی به مذاکرات وین برای احیای برجام ندارد و پرونده مستقلی است که تصمیمگیری در مورد آن در اختیار مجمع تشخیص مصلحت نظام است.
برش
واعظی: نامزدها برای کسب رأی حرفهای دولت را تکرار میکنند
رئیس دفتر رئیس جمهوری در واکنش به تغییر مواضع منتقدان دولت در موسم انتخابات و تغییر از مخالف مذاکرات و «اف.ای.تی.اف» به موافق مذاکرات و موافق پیوستن به «اف.ای.تی.اف» تأکید کرد: کسانی که نامزد انتخابات ریاست جمهوری شدهاند و رأی میخواهند، حرفهایی میزنند که دولت در هشت سال اخیر آنها را گفته است (درحالی که) این افراد ۸ سال به دولت حمله کردند، اما الان برگشتند. به گزارش ایرنا، محمود واعظی با ابراز تأسف از اینکه برخی وقتی یک کار از لحاظ سیاسی درست است، آن را انجام نمیدهند و امروز که از مردم رأی میخواهند، دیگر نمیتوانند حرف گذشتهشان را بزنند، اظهار کرد: مشخص است چه کسانی در مجلس شورای اسلامی و مجمع تشخیص مصلحت نظام مخالف لوایح مرتبط با FATF بودهاند و حتی زمانی این را به مقام معظم رهبری منتسب میکردند درحالی که ایشان گفتند مراجع قانونی، مجمع و مجلس هر تصمیمی بگیرند من قبول دارم. رئیس دفتر رئیس جمهوری ادامه داد: اما الان که نامزد انتخابات ریاست جمهوری شدهاند و رأی میخواهند، حرفهایی میزنند که دولت آن حرفها را گفته است. این افراد ۸ سال به دولت حمله کردند الان برگشتند، الان خوب است اینها بیایند حرفهایی را که در اتاقهای دربسته میزنند با مردم بگویند. واعظی با اشاره به شعارها و برنامههای نامزدهای ریاست جمهوری گفت: طبیعی است برخی افراد که سابقه کار اجرایی ندارند یا مشکلات کشور را نمیشناسند، در شرایطی ایدههایی را مطرح میکنند که عملیاتی نیست یا باعث بروز مشکلات دیگر برای مردم میشود. او اضافه کرد: البته ما به روی خوش نشان دادن نامزدها به تعامل و مذاکره، انتقاد نمیکنیم. اتفاقاً از این موضوع خوشحال هستیم که خط مشی و رویکردی که از سال ۹۲ به عنوان یکی از رویکردها و برنامههای دولت و رئیس جمهوری بوده اکنون عملیاتی شده است و به نوعی همه به آن اتکا میکنند.
اشارههای ربیعی به کارنامه دولت
بهگزارش ایرنا، سخنگوی دولت در واکنش به تحریفها و سیاهنماییهایی که نسبت به اقدامات و دستاوردهای دولت و نیز وضعیت کشور و مردم صورت میگیرد، با بیان اینکه برای روشن شدن موضوع باید کارنامه 8 ساله دولت را در دو فصل مرور کرد، ابتدا به فاصله سالهای 92 تا 96 اشاره کرد و گفت: تدابیر دولت یازدهم در همان شش ماه اول باعث شد تا سال 1393، سال خروج از رکود همراه با افت شدید نرخ تورم باشد؛ در حالی که توافق هستهای به سامان نهایی نرسیده بود. ربیعی با اشاره به افت شدید قیمت نفت از 80 دلار به 30 دلار در نیمه دوم سال 93 در کوران مذاکرات هستهای افزود: با وجود همه تنگناها، دولت موفق شد در سالهای 93 تا 96، یکی از دوران طلایی اقتصاد ایران را در نیم قرن اخیر رقم بزند؛ متوسط نرخ تورم 11 و نیم درصد بود و نزدیک به دو سال از این دوره تورم تک رقمی تجربه شد.
سخنگوی دولت ادامه داد: متوسط صادرات نفتی در دولت دهم 85 میلیارد دلار، دولت یازدهم 52 و دولت دوازدهم 36 میلیارد دلار بود، چرا نمیگویند ما به درآمدهای ارزی افسانهای دسترسی نداشتیم؟
او با بیان اینکه متوسط صادرات غیرنفتی در دولت دهم 26 میلیارد دلار، دولت یازدهم 31 و دولت دوازدهم 30 میلیارد دلار بوده است، اظهارکرد: آیا این یک کارآمدی نیست که صادرات غیرنفتی ما متوسط 4 سال بیش از زمان بیهیچ مسأله و محدودیتی بوده؛ این یعنی افزایش تولید واقعی؛ چرا تحریف میکنید؟
دولت که مصایب آینده را هم پیشخور کرده است
ربیعی با بیان اینکه چرا بیانصافها نمیگویند که کرونا حدود سه میلیون شغل را تهدید کرده است، تصریح کرد: من درباره نقش تحریم بر گسترش فقر و کاهش رفاه، تحقیق کردهام. شما بر رنج مردم سوار شدهاید و در تشریح علت، آدرس غلط میدهید و حتی بعضیها، خود، علت ماجرا هستند.
سخنگوی دولت در پایان این بخش از سخنان خود، با اشاره به اینکه درست در شرایط تحریمی دولت زیرساختهای عظیمی در راه و تولیدات صنعتی یا پروژه عظیم انتقال آب خلیج فارس سامان داد، تأکید کرد: قطعاً آثار این سرمایهگذاریها در سالهای آینده بر وضعیت اشتغال و بهبود اقتصاد ایران تأثیر خواهد گذاشت. (از این رو) میخواهم یک صفتی دیگر به دولت اضافه کنم: دولتی که سختیها و ناملایمات و دشواریهای سالهای آینده ایران را نیز پیشخور کرده است، دولت پیشخور مصایب! ربیعی در بخش دیگری از سخنان خود، با ابراز تأسف از اینکه همه این تخریبها و حملهها را به نحوی بیان کردند که گویی در این کشور نه تحریمی بوده و نه کرونایی بوده و ظاهراً پدیدهای بهنام ترامپ و فشار حداکثری و یک حادثه بزرگ بهنام جنگ اقتصادی از تاریخ سیاسی ایران حذف شده است، گفت: انگار از ویرانههای خرمشهر و کشور در دوران دفاع مقدس گفته شود ولی از صدام و جنگ تحمیلی سخنی به میان نیاید. مثل اینکه صدای شکست خوردن فشار حداکثری به ایران هنوز به گوش طراحان سؤال نرسیده بود و نه به گوش برخی دیگر.
پارادوکس با کارنامه خودشان
ربیعی در ادامه در پاسخ به سؤالی درباره پرداخته نشدن به موضوع کرونا و تحریم در مناظرات گفت: اجازه بدهید ضمیر حرفهای من کاندیداهای انتخابات نباشند و به طور کلی بگویم؛ اگر برخی افراد امروز درباره تحریم و فشار حداکثری صحبت کنند، دچار پارادوکسی با کارنامه خودشان میشوند. به همین دلیل از بیان این مطالب امتناع میکنند.
او با اشاره به اینکه از ماهها قبل احساس میشد عدهای نمیخواهند موضوع تحریم در منظر افکار عمومی زیاد مطرح شود، تصریح کرد: اما صداوسیما بهعنوان تهیه کننده سؤالات مناظرهها، باید مطرح میکرد که چرا تأثیر فشار حداکثری، کرونا و جنگ اقتصادی را نادیده گرفته است؟ گویی تحریم و کرونا از منظر طراحان سؤالات، ارزشی برای طرحشدن و قضاوت مردم ندارد. ربیعی خطاب به جریانهایی که به دولت میتازند و میگویند ما بهتر اداره میکنیم، گفت: باید بگویند چگونه کشور را در شرایط تحریم و در دورهای که ترامپ قصد فروپاشی ایران را داشت، اداره میکردند؟ باید به مردم توضیح بدهند در موقعیت همبسته و توأمشده تحریمها با پاندمی کرونا که اقتصاد جهان را دچار مشکل کرد، چگونه میتوانستند کشورداری کنند و چه طرحی داشتند؟ سخنگوی دولت ادامه داد: چه خوب است از همه نامزدها پرسیده شود اگر درآمد قابل دسترس نفتی دولت از ۱۰۰ میلیارد دلار به زیر ۵ میلیارد دلار رسید، برنامهشان برای اداره کشور چه خواهد بود؟ جریانهای سیاسی به مردم بگویند اگر همان درآمد اندک نفتی را هم نتوانند وارد کشور کنند، چطور میخواهند امور را تمشیت کنند؟
احتمال شکایت دولت به قوه قضائیه برای پاسخگویی به اتهامات
ربیعی در پاسخ به سؤالی درباره اینکه آیا به درخواست دولت برای پاسخگویی به اتهامزنیها در مناظره نخست پاسخ داده شد، گفت: هفته گذشته قبل از مناظرات، سه راهکار به سازمان صداوسیما پیشنهاد دادیم که یا اجازه بدهید نماینده دولت زنده در مناظره حاضر شود، یا برنامه ضبط کند یا بیانیه منتشر کند که البته تاکنون پاسخی نگرفتهایم.
دستیار ارتباطات اجتماعی رئیس جمهوری با بیان اینکه پس از مناظره به رئیس صداوسیما و وزیر کشور نامه ارسال کردیم و خواستار رعایت حقوق قانونی دولت در این زمینه شدیم، اظهارکرد: امیدواریم شاهد رفتاری منصفانه بر مبنای قوانین از سازمان صداوسیما باشیم، چرا که تعیین نشدن وقت مقتضی از سوی صداوسیما برای پاسخگویی هم با قوانین ناسازگار است و هم با ارزشهای اخلاقی ما.
ربیعی گفت: روز گذشته (دوشنبه) تمام موارد شامل توهین، تهمت، افترا و مطالب نادرست را در دو نامه تنظیم و به صداوسیما و اعضای کمیسیون ارسال کردیم که قرار شده است در جلسهای بررسی شود. او تأکید کرد: ممکن است هیچ اتفاقی نیفتد، در این صورت براساس قانون پیشبینی شده، همه روال را دنبال خواهیم کرد و اگر نتیجهای نگیریم به قوه قضائیه پناه خواهیم برد و درخواست خود را خواهیم داد.
امیدواری به مذاکرات وین
دستیار ارتباطات اجتماعی رئیس جمهوری در پاسخ به پرسشی درباره وضعیت مذاکرات وین، ابراز امیدواری کرد که بهزودی شاهد برگزاری دور نهایی مذاکرات و به نتیجه رسیدن این گفتوگوها باشیم و تا قبل از پایان مهلت قانونی این گفتوگوها آن را به نتیجه برسانیم.
ربیعـــــی درعیــــــن حــــــــال درباره
«اف.ای.تی.اف» هم گفت: لوایح باقیمانده FATF بهطور اصولی ارتباطی به مذاکرات وین برای احیای برجام ندارد و پرونده مستقلی است که تصمیمگیری در مورد آن در اختیار مجمع تشخیص مصلحت نظام است.
برش
واعظی: نامزدها برای کسب رأی حرفهای دولت را تکرار میکنند
رئیس دفتر رئیس جمهوری در واکنش به تغییر مواضع منتقدان دولت در موسم انتخابات و تغییر از مخالف مذاکرات و «اف.ای.تی.اف» به موافق مذاکرات و موافق پیوستن به «اف.ای.تی.اف» تأکید کرد: کسانی که نامزد انتخابات ریاست جمهوری شدهاند و رأی میخواهند، حرفهایی میزنند که دولت در هشت سال اخیر آنها را گفته است (درحالی که) این افراد ۸ سال به دولت حمله کردند، اما الان برگشتند. به گزارش ایرنا، محمود واعظی با ابراز تأسف از اینکه برخی وقتی یک کار از لحاظ سیاسی درست است، آن را انجام نمیدهند و امروز که از مردم رأی میخواهند، دیگر نمیتوانند حرف گذشتهشان را بزنند، اظهار کرد: مشخص است چه کسانی در مجلس شورای اسلامی و مجمع تشخیص مصلحت نظام مخالف لوایح مرتبط با FATF بودهاند و حتی زمانی این را به مقام معظم رهبری منتسب میکردند درحالی که ایشان گفتند مراجع قانونی، مجمع و مجلس هر تصمیمی بگیرند من قبول دارم. رئیس دفتر رئیس جمهوری ادامه داد: اما الان که نامزد انتخابات ریاست جمهوری شدهاند و رأی میخواهند، حرفهایی میزنند که دولت آن حرفها را گفته است. این افراد ۸ سال به دولت حمله کردند الان برگشتند، الان خوب است اینها بیایند حرفهایی را که در اتاقهای دربسته میزنند با مردم بگویند. واعظی با اشاره به شعارها و برنامههای نامزدهای ریاست جمهوری گفت: طبیعی است برخی افراد که سابقه کار اجرایی ندارند یا مشکلات کشور را نمیشناسند، در شرایطی ایدههایی را مطرح میکنند که عملیاتی نیست یا باعث بروز مشکلات دیگر برای مردم میشود. او اضافه کرد: البته ما به روی خوش نشان دادن نامزدها به تعامل و مذاکره، انتقاد نمیکنیم. اتفاقاً از این موضوع خوشحال هستیم که خط مشی و رویکردی که از سال ۹۲ به عنوان یکی از رویکردها و برنامههای دولت و رئیس جمهوری بوده اکنون عملیاتی شده است و به نوعی همه به آن اتکا میکنند.
مناظره دوم؛ نامزدان هم معترض شدند
گروه سیاسی/ دومین مناظره انتخاباتی نامزدهای سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری پیرامون موضوعات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی برگزار شد و راهکار نامزدها پیرامون موضوعاتی نظیر فاصله طبقاتی، تقویت امید در جوانان، تقویت اعتماد مردم به دولت، ارتباط میان نظام آموزشی و بخشهای اقتصادی و اجتماعی، مسأله کاهش جمعیت و راههای مقابله با آن یا موضع دولت آتی نسبت به سیاست خارجی و رفع تحریمها به پرسش گذاشته شد. فضای مناظره دوم برخلاف اولین مناظره فضایی آرامتر بود و موضع گیریهای حاشیهساز و تنشآلودی که در مناظره اول برخی کاندیداها علیه یکدیگر مطرح کردند بسیار کمتر بود.
به تناسب موضوع مناظره یکی از نقاط اتکای مطرح در سخنان نامزدها تأکید آنها بر موضوعات قومیتی بود؛ از سید ابراهیم رئیسی که اعلام کرد «آذریزبانهای عزیز از استانهای ترک نشین بسیار بنده را مورد محبت قرار دادند» تا محسن رضایی که اعلام کرد «دولتش دولت همه اقوام ایرانی خواهد بود و از اهل تسنن تا اهل تشیع در آن حضور خواهند داشت» و عبدالناصر همتی که گفت«اقوام و مذاهب برای کشور میتوانند مؤلفه قدرت باشند؛ بنابراین در انتصابات بر مبنای شایستگی و فارغ از اینکه اهل تسنن یا شیعه باشند انتخاب خواهم کرد.»
حمایت از آزادیهای اجتماعی زنان و جوانان و نیز حمایت اقتصادی از زنان خانهدار و اقشار آسیبپذیر جامعه و استفاده از بانوان در مدیریت دولت نیز از دیگر موضوعاتی بود که در مواضع برخی کاندیداها مورد تأکید قرار گرفت.
با این حال شیوه برگزاری مناظره از جمله اینکه پاسخ به هر یک از این پرسشها به قید قرعه به یکی از نامزدها سپرده میشد و فرصت کوتاهی برای این پاسخگویی در نظر گرفته شد بود با انتقاد اکثریت نامزدهای ریاست جمهوری مواجه شد. عبدالناصر همتی با بیان اینکه «من مخالف انحصار در سیاست و اقتصاد و فرهنگ و رسانه هستم و این مدل مناظره هم یک جور انحصار است» اولین کاندیدای منتقد بود. همتی شیوه برگزاری مناظره را به «مسابقه هفتگی» تشبیه کرد و گفت: «اگر میخواستیم مردم مواضع ما را به روشنی بدانند باید سؤالات مهمتری مطرح میشد تا فرق کاندیداها آنجا برای مردم مشخص شود.» سعید جلیلی هم در انتقاد از شیوه برگزاری مناظره با بیان اینکه «نمیخواهیم که تست هوش بگیریم»، گفت: «بسیاری از موضوعاتی که مورد توجه مردم است، اصلاً داخل بحثها نمیآید.» امیرحسین قاضیزاده هاشمی هم با این اعتقاد که این نحوه پرسیدن سؤالات سبب میشود تفاوت کاندیداها و آورده آنها دیده نشود، خواستار آن شد که مناظره بعدی به شکل دیگری برگزار شود. علیرضا زاکانی و محسن رضایی هم بر انتقادها از شیوه مناظره صحه گذاشتند.
رضایی: شورای عالی انقلاب فرهنگی را منحل میکنم
ملت ایران مشکلات شما با شعار و وعده و شعبدهبازی و حرفهای مفت حل نمیشود، بلکه مشکلات ریشه اقتصادی دارد و با حرف درمانی به نتیجه نمیرسد.
مسأله عدالت و محرومیتزدایی نیاز به یک جراحی و اقدامات بزرگ دارد و طرحی که برای آن در پیش گرفتم «طرح کفایت زندگی» یا «ایران بدون فقیر» است. اول یارانه ۴۵۰ هزار تومانی، مسأله دوم مسکن ارزان، ورود و پرداخت نقد خانهداری به بانوان خانهدار، کسب و کارهای خانگی و سهام صندوق نفت ملی ایران است.
چرا درباره یارانه ۴۵۰ هزار تومانی سر و صدای یک عده بلند میشود؟ چرا برای رانت پول و سلاطین مفتخور منابع داریم که مثل جاروبرقی منابع را به سمت خودشان میکشند، اما برای فقرا منابع نداریم؟
آیا میشود تورم را کاهش داد و کرونا را مهار کرد و ارزش پول ملی را حفظ کرد؟ بله. ملتهای دیگر این کار را کردند، چطور ما نمیتوانیم این کار را کنیم؟
هیچوقت در برنامهریزی های توسعهای ضرورتهای زیست محیطی و توسعه صنعتی لحاظ نشده است.
در برنامهای که طراحی کردیم، بگویم که مسأله اقوام و زبان مادری را به عنوان یک مسأله مهم لحاظ کردهام.
برنامه دولت ما اساسش بر اصلاح از درون قدرت است و به دلیل اینکه رابطه من با نظام رابطه با ثباتی بوده است و به خاطر اعتماد بین من و نظام و همچنین با توجه به رابطهام با دوستان دیگر از جمله مجلس، نیروهای مسلح وقوه قضائیه میتوانم ادعا کنم که اصلاحات اساسی از بالا تا پایین را انجام دهم.
دیوان سالاری و نظام اداری و بوروکراسی با آیین نامههای مختلف حقیقتاً یک منجلابی از درگیریها و فساد را ایجاد کرده است که باید پاکش کرد.
مسأله دیگر نهادهای وابسته به رهبری است با اینکه وابسته به رهبری هستند اما همه در خدمت دولت هستند، سپاه پاسداران، ستاد اجرایی و بنیاد مستضعفان و قرارگاه سازندگی خاتم، اینها هم نیاز به اصلاحاتی دارند که پیشنهاداتم را خدمت رهبر انقلاب میدهم تا امکان بهرهوری بیشتر از این نهادها را داشته باشیم.
شورای انقلاب فرهنگی واقعاً بی خاصیت شده است، اول از رهبر انقلاب تقاضا میکنم که شورای انقلاب فرهنگی را اگر ایشان موافقت کنند منحل کنم و شورای انقلاب فرهنگی را از این وضعیت خارج کنیم و وضعیت فرهنگی و مسأله جوانان را اساسی حل کنیم.
زاکانی: انسدادی در کشور وجود ندارد، مشکل در مدیریت است
در کشور انسداد وجود ندارد، مشکل، مشکل مدیریت، رویکرد و مشکل زیادهخواهیها و باندبازیها است. ما باید در این جهت برنامههایی را ارائه کنیم. امروز مسأله، فقر و بیعدالتی در مقابل تبعیضها و آزادی در مقابل استبداد است. آزادی از عدالت قابل تفکیک نیست؛ به عنوان پزشک و رزمنده میگویم، ما که جان خود را کف دست گرفتیم، جان ما فدای همه ملت است و این را ثابت کردیم.
اینجا گفته شد برخی صدای کولبران هستند، اما باید دید ۲۵ میلیارد دلار قاچاقی که در کشور صورت میگیرد و ۹۵ درصد از مبادی رسمی میآید، چطور اتفاق میافتد و چرا آقایان وقتی در دولت بودند، همت نکردند جلوی این قاچاق را بگیرند تا کولبران زندگی عزتمندانه داشته باشند؟ مشکلاتی که امروز در کشور است، به بانک مرکزی ارتباط دارد؛ قیمت دلار، نهادهها، بیتوجهی به نوع سیاستگذاری و نظارت بر بانکها، بحث خلق نقدینگی، افزایش پایه پولی. «کی بود کی بود من نبودم» که درست نیست. موضوع جمعیت در کشور به یک نقطه بحرانی تبدیل شده است که نیاز به یک تجدیدنظر خاص دارد. اکنون ۳.۵ میلیون زوج نابارور در کشور وجود دارد که نخستین برنامه در این زمینه بیمه کردن زوجهای نابارور است.
در حوزه سلامت دولت میتواند اقدام اساسی و جدی بکند که مریض غیر از درد بیماری، درد دیگری نکشد. سال اول میتوان ریشه فقر مطلق را قطع کرد و برای آن هم برنامه ۶ سرفصلی تنظیم کردهام که منابع، امکان و شرایط در درون برنامه گنجانده شده و اینطور نیست که حواله به غیب و منبع نامعلومی بدهم.
در بخش آزادیهای مدنی بر این باور هستم که دولت باید پیرو و پاسخگوی مردم باشد؛ بنابراین قائل به شفافیت، دقت و ایجاد نهادسازی نوین در جهت پذیرش موضوع نظارت، مطالبات و اعتراضات مردم هستم.
حریم خصوصی خط قرمز است، کسی نباید وارد حریم خصوصی شود. ما درباره فرهنگیان و توجه به حوزه فرهنگ هم تأکیداتی داریم نباید حقوق فرهنگیان با کارمندان بانک و وزارت نفت متفاوت باشد.
نشاط برای وقتی است که جیب پدر پر باشد جیب پدران را خالی کرده و آنها صورت شان را با سیلی سرخ می کنند یا این که درباره پیامک صحبت می کنند بدترین پیامک ها مربوط به اقساط معوق بانک و نبود موجودی در حساب است.
ما مخالف فیلترینگ هستیم و دنبال اینترنت ارزان قیمت و پر سرعت هستیم که ان شاءالله مهیا می شود.
مهرعلیزاده: اگر رأی مردم تأثیر نداشت چرا نامزدها را محدود کردند
باید همه تصمیمگیران کشور در همه نهادها همکاری کنند که برجام و مذاکرات وین به نتیجه برسد.
مسائل اخلاقی را باید در عمل و در جامعه جاری کنیم؛ دو روز پیش صدا و سیما ۵ دقیقه از فیلم تبلیغاتی بنده را سانسور کرد؛ این بداخلاقی است و دیدیم که مردم در فضای مجازی گفتند که صدا و سیما که زمانی گفته میشد ملی باید باشد، میلی و امروز عشقی شده است.
سؤال من از آقای رئیسی به عنوان یک قاضی این است که به چه دلیل فیلترینگ را پیگیری میکنید؛ چرا اجازه میدهید پیامکهایی به دختر خانم ها ارسال شود.
اصولاً اینکه عدهای در جامعه ایجاد رعب و وحشت کنند، جامعه را نگران میکند. اینکه جوانان در پارکی آب بازی میکنند را دستگیر میکنند، نتیجهاش میشود فرار نخبگان و از دست دادن نیروهای ارزشمند آینده کشور.
به کارگران چند درصد زیر تورم افزایش حقوق میدهیم. این وضعیتی نیست که کارگران را راضی کند. اولین کاری که باید برای فاصله طبقاتی کنیم، این است که بگذاریم در جلسات سه جانبه دولت، کارگر و کارفرما، کارگران از حقوق خود دفاع کنند.
برنامه من این است که اگر رئیس جمهوری شدم در عرض ۳ ماه همه مردم ایران را در برابر کرونا واکسینه کنم.
تصمیم گرفتم که در دولتم حداقل در هر استان یک نفر از معاونان استانداران از زنان باشند. همچنین در دولت نیز ۳ نفر از بانوان را به عنوان وزیر معرفی کنم و اگر مجلس در این زمینه همکاری نکرد، به عنوان معاون خود منصوب میکنم تا بتوانیم تبعیض اعمال شده را برطرف نماییم.
میانگین سنی دولتم را ۴۵ سال عنوان کردهام و معتقدم این اقدام عملی است؛ بچههای نخبه، با سواد، تیز و باتجربه باید عنان کار را در اختیار بگیرند.
مردم شریف ایران! میگویید که فرقی نمیکند که چه کسی رأی بیاورد؛ من از شما میپرسم، اگر رأی شما اثر نداشت، چرا گزینه ریاست جمهوری را این همه محدود و خاص کردند؟ اگر رأی شما اثر نداشت، چرا ابر و باد و مه و خورشید و فلک را بسیج کردهاند تا یک نفر خاص را رئیس جمهور کنند و یک انتخابات حداقلی با نتیجه مطمئن را دنبال میکنند؟
کاندیداها را تهدید میکنند که ممنوعالخروج و محاکمه میکنیم؛ امروز حتی همین مناظره هم به محلی برای تنزل جایگاه ریاست جمهوری تبدیل شده است.
قاضیزاده: دولت من کنکور را حذف و مسأله سربازی را حل میکند
برای فرار از پاسخگویی شوراهایی درست شده و مصوبات مد نظر در شوراها به تصویب میرسد که معلوم نیست مسئولیتش با کیست. لذا باید این را برای دولت بازطراحی کنیم.
ما نوعی گسست ساختاری را بین نهادهای اجرایی و شوراهای عالی داریم یکی از مشکلات دولتها این بود که اقتصاد، فرهنگ و سلامت و حوزه امور اجتماعی مسئول ندارد. امر این شوراها مطاع است و رئیس جمهوری هم حق وتو ندارد، زیرا مصوبه جمع است و او مجری مصوبات است.
موضوع دولت سلام خانواده و جوان است. نقش آفرینان اصلی جوانان هستند که گرهگشای مسائل کشورند، دولت من کنکور را حذف میکند و مسأله سربازی را حل و فصل خواهد کرد.
ما برنامه داریم که در هر شهر مشاغلی به وجود آید و همچنین به هر زوج 500 میلیون تومان برای ازدواج، جهیزیه و مسکن خواهیم داد.
فردی در کلابهاوس میگفت میتوانستم ۱۸ میلیون دوز واکسن وارد کشور کنم، اما دولت همکاری نکرد. یعنی ما این امکان را داشتیم که بسیاری از افراد واکسینه شود، اما این کار انجام نشده است.
ما نباید برای جلب توجه هر حرفی را بزنیم نزدیک انتخابات یاد زنان، کولبران و مستضعفین میافتیم و این بارها تکرار میشود. من دیدم که نرخ بهکارگیری بانوان در حال بالا رفتن است، میخواستم بگویم کل کابینه را از خانمها میگذارم که دستی بالای دست من نباشد!
اقتصاد ما ضمن اینکه درونزا باید باشد، باید برونگرا هم باشد و این همان اقتصاد مقاومتی است. کارکرد وزارت خارجه که باید برای ما منافع ملی و اقتصادی تأمین کند، باید تغییر کند. وزیر خارجه باید یک تاجر موفق بینالمللی باشد و دفاتر ما در سراسر دنیا باید محل معاملات سنگین باشد.
جوانهایی که منتقد وضع موجود و عدم بهکارگیری نسل جدید هستید و احساس میکنید پشت درهای بسته طبقهای باقی ماندهاید و از دعوای اصولگرا و اصلاحطلب و راست و چپ خسته شدهاید و میخواهید کشورتان را آباد و مقتدر ببینید، دولت «سلام»، دولت جوانان و نسل نو است دولت جوانهای لر، کرد، لک، فارس، بلوچ، ترکمنی، عیسوی، مسلمان شیعه و اهل سنت.
سفره انقلاب را میتکانیم، سفره انقلاب متعلق به مردم است و ما پشتوانهای جز شما جوانان نداریم.
جلیلی: فرهنگ سیاسی غلط در نظام اداری باید اصلاح شود
اگر میخواهید اعتماد مردم جلب شود حتماً باید رفتار مسئولان درست شود. فرهنگ سیاسی غلط در نظام اداری و اجرایی ما یکی از موانع کشور است که این به این جناح و آن جناح یا یک دولت مربوط نیست و موضوعی فراگیر است.
تیری شلیک میکنید به هر جا اصابت کرد، میگویید همانجا هدف بوده است، میگویید فلان توافق را کردیم تا تحریمها برداشته شود اما وقتی تحریمها دو برابر شد، میگویید جام اخلاق را بردیم.
عرصه روابط بین کشورها نقاط اشتراک و اختلاف دارد. نقاط اشتراک تعامل و نقاط اختلاف تقابل است و این هنر دولتهاست که این نقاط اشتراک را تبدیل به تعامل کنند و نقاط اختلاف را مدیریت کنند.
اشکال دولت این است که معطل چند کشور هست یک روز به بهانه FATF و یک روز برجام و...شما باید این هنر را داشته باشید تا فرصت را از دست ندهید و با کسانی که تعامل دارید تعاملات را شکل دهید.
اینکه میگویند برخی میخواهند بروند کاخ سفید را حسینیه کنند، اینها موهوم است؛ با این لولوهای الکی کار را سخت نکنید که آنها خودشان به زمین خوردند.
موضوع سلامت فقط مربوط به یک وزارتخانه نیست. ۱۰ عامل خارج از وزارت بهداشت در امر سلامت اهمیت دارند. بنابراین رئیسجمهوری باید موضوع را بفهمد و دستگاهها را به درستی در این زمینه هماهنگ کند.
طرح شبکه بهداشت طرح درستی بود که آثار آن تا امروز باقی مانده و حتی برای کشورهای غربی الگو شده است. اما طرحیهایی مثل طرح نظام سلامت که در ۸ سال گذشته انجام شد؛ نمایشی بود که هیچ خاصیتی جز افزایش هزینهها نداشت و همه پی بردند که این طرح نمیتواند.
هشت سال گذشت و در کشور در این مدت کندی و توقف وجود داشت. برخی دوستان میگویند نمیشود اما باید در چهار سال آینده کشور جهش پیدا کند و حاضرم با کسی که این را قبول ندارد، مناظره و بحث کرده و از دیدگاه خود دفاع کنم.
جهش به برنامه نیاز دارد نه اینکه معطل شویم که FATF فلان شد یا نشد. کشوری با این اقتصاد بزرگ نباید معطل اینها باشد بلکه باید برنامه داشته باشد. در مجمع تشخیص مصلحت گفتم کشور را معطل FATF نکنیم. خود دوستان گفتند بگذارید که اعلام نشود. شما مسأله را درست متوجه نمیشوید و وقتی رویکردتان اشتباه است، جواب نمیگیرید.
رئیسی: گشت ارشاد را برای مدیران میخواهیم
ظرفیتهای اقتصادی باید بر اساس عدالت توزیع شود. اگر همه ظرفیتها به عدالت توزیع شود شاهد فاصله طبقاتی نیستیم. پرداخت تسهیلات به شکل ناعادلانه در کشور موجب فاصله طبقاتی میشود و بسیاری از فاصلههای طبقاتی محصول ناعدالتیهاست.
نظام قیمتگذاری و تأمین و توزیع همه میتواند به جلوگیری از فاصله طبقاتی منجر شود. فاصله طبقاتی محصول تصمیمگیریهای غلطی است که برخی را برخوردار از حقوق نجومی میکند و برخی حقوق ناچیز.
ارز ۴۲۰۰ تومانی قبل از مسئولیت من تصویب شد. ضمناً بر فرض که تصویب شده، بحث ما نظارت و اجراست که به اشتباه انجام شده است. سخن ما در نبود برنامه نیست، در نبود اراده مجاهدانه برای حل مشکلات مردم است.
رفع تحریمها حتماً در دستور کار است و کسانی که اینجا گفتند ما بلدیم با دنیا صحبت کنیم، دانشجوی سال اول سیاست هم میداند در حین مذاکره کسی نباید بگوید که خزانه کشور خالی است.
ما ۱۵ همسایه داریم که هزار میلیارد واردات دارند و سهممان در صادرات به این کشورها ۲۰ میلیارد دلار است و اگر دیپلماسی فعال داشته باشیم سهم صادرات ما به کشورهای منطقه افزایش مییابد. سهم ما در اقتصاد منطقه بشدت ناکافی است و باید افزایش یابد. یکی از مأموریتهای ما برای وزارت خارجه، دیپلماسی فعال اقتصادی در کنار دیپلماسی سیاسی است.
۴۰ درصد ظرفیت تولیدی کشور خالی است. به من میگویند چرا به واحدهای تولیدی سر میزنی. من به یکی دو واحد سر زدم اما بیش از 2 هزار واحد تولیدی توسط دادگستریها فعال شدهاند. ۷۰ درصد ظرفیت اقتصادی کشور خالی است.
در جایگاه کاندیدای ریاست جمهوری باید حتماً مسائل نه به صورت کلان بلکه به صورت اقلیمی شناخته شود و معلوم شود در هر حوزهای چه مشکلی هست و چه راه حلی دارد و قدرت و توانی باشد که مسأله را حل کند.
از اول انقلاب اسلامی عدهای بیشترین بهره را از آزادی میبردند و مردم را ناامید کردند و حرفهای ساختارشکنانه میزدند و به همه اهانت کردند و در نهایت میگفتند که آزادی نیست. چرا این طور هست، مردم فهم دارند.
حاضرم با هر کدام از دولتمردان درهر زمان و در هر پارک و اجتماعی بین مردم بروم و اقبال مردم به شما و خودم را ببینم.
ما گشت ارشاد را برای مدیران میخواهیم.
همتی: باید مشت گروههای ذینفع و رانتخوار را باز کنیم
مخالف انحصار در اقتصاد، سیاست، فرهنگ و رسانه هستم، چراکه انحصار عامل اصلی ناکارآمدی و فساد است. دولت من حامی آسیبپذیرترین افراد جامعه همچون کولبران، بیشناسنامهها، سوختبرها، قربانیهای فقر شدید، بیخانمانها، افراد دارای معلولیت، بیکاران، کارگران غیررسمی، مهاجران و کودکان کار و زنان سرپرست خانوار خواهد بود.
برخی میگویند نباید زمان انجام کارها را طولانی کنیم، سؤال من این است که شما «اف.ای.تی.اف» را دو سال در مجمع تشخیص مصلحت نظام طولانی کردید.
من مخالف ارز ۴۲۰۰ تومانی بودم، شما آقای رئیسی میتوانستید در شورای عالی هماهنگی اقتصادی محکم بایستید و اجازه ندهید ادامه یابد.
گروههای ذینفع و رانتخوار بر اقتصاد، فرهنگ و جامعه چنبره زدهاند، اگر نتوانیم مشت اینها را باز کنیم، بسیاری از مسائل و عواقبی که در کشور شاهد هستیم برطرف نمیشود.
اکنون در مقابل جریانی قرار دارم که میگوید به جای توسعه ایران، کاخ سفید را حسینیه کنیم. من میگویم این افراد دنیا را نمیشناسند، چه کسانی به سفارت عربستان حمله میکنند، چه کسانی ارزش پول را کم میکنند و روابط ما را با همسایگان برهم میزنند؟ همه اینها به صورت زنجیرهای است و اگر کشور نتواند این زنجیره را قطع کند، آسیبهای اجتماعی قابل حل نیست.
در کابینه خود حداقل پنج زن را منصوب خواهم کرد و تبعیض جنسیتی در محیط کار و درآمد را لغو خواهم کرد.
ما چه حقی داریم که برای جامعه اینگونه تصمیم بگیریم و رفتار کنیم که چگونه راه بروند و چگونه زندگی کنند. بگذارید مردم زندگیشان را بکنند. من از جوانانی میگویم که ۶۰ درصد آنان گفتهاند رأی نمیدهیم.
دوستان میگویند ما اهل تعامل هستیم. در برنامههای خودشان موسیقی رپ پخش میکنند اما رپ را ممنوع کردهاند. نوجوانان ما به سمت موسیقی کیپاپ یا پاپ کرهای رفتهاند. ما هنوز رپ خودمان زیرزمینی است. اینها را چه کسی جواب میدهد؟
من همه چیز را از زاویه اقتصاد حل میکنم. ما باید تعارض منافع را حل کنیم. تا مسأله گروههای ذینفع را حل نکنیم مشکل بر جای میماند. اینها دارند در هنر هم «هیولا» میسازند و پولهای کثیف رد وبدل میکنند.
به تناسب موضوع مناظره یکی از نقاط اتکای مطرح در سخنان نامزدها تأکید آنها بر موضوعات قومیتی بود؛ از سید ابراهیم رئیسی که اعلام کرد «آذریزبانهای عزیز از استانهای ترک نشین بسیار بنده را مورد محبت قرار دادند» تا محسن رضایی که اعلام کرد «دولتش دولت همه اقوام ایرانی خواهد بود و از اهل تسنن تا اهل تشیع در آن حضور خواهند داشت» و عبدالناصر همتی که گفت«اقوام و مذاهب برای کشور میتوانند مؤلفه قدرت باشند؛ بنابراین در انتصابات بر مبنای شایستگی و فارغ از اینکه اهل تسنن یا شیعه باشند انتخاب خواهم کرد.»
حمایت از آزادیهای اجتماعی زنان و جوانان و نیز حمایت اقتصادی از زنان خانهدار و اقشار آسیبپذیر جامعه و استفاده از بانوان در مدیریت دولت نیز از دیگر موضوعاتی بود که در مواضع برخی کاندیداها مورد تأکید قرار گرفت.
با این حال شیوه برگزاری مناظره از جمله اینکه پاسخ به هر یک از این پرسشها به قید قرعه به یکی از نامزدها سپرده میشد و فرصت کوتاهی برای این پاسخگویی در نظر گرفته شد بود با انتقاد اکثریت نامزدهای ریاست جمهوری مواجه شد. عبدالناصر همتی با بیان اینکه «من مخالف انحصار در سیاست و اقتصاد و فرهنگ و رسانه هستم و این مدل مناظره هم یک جور انحصار است» اولین کاندیدای منتقد بود. همتی شیوه برگزاری مناظره را به «مسابقه هفتگی» تشبیه کرد و گفت: «اگر میخواستیم مردم مواضع ما را به روشنی بدانند باید سؤالات مهمتری مطرح میشد تا فرق کاندیداها آنجا برای مردم مشخص شود.» سعید جلیلی هم در انتقاد از شیوه برگزاری مناظره با بیان اینکه «نمیخواهیم که تست هوش بگیریم»، گفت: «بسیاری از موضوعاتی که مورد توجه مردم است، اصلاً داخل بحثها نمیآید.» امیرحسین قاضیزاده هاشمی هم با این اعتقاد که این نحوه پرسیدن سؤالات سبب میشود تفاوت کاندیداها و آورده آنها دیده نشود، خواستار آن شد که مناظره بعدی به شکل دیگری برگزار شود. علیرضا زاکانی و محسن رضایی هم بر انتقادها از شیوه مناظره صحه گذاشتند.
رضایی: شورای عالی انقلاب فرهنگی را منحل میکنم
ملت ایران مشکلات شما با شعار و وعده و شعبدهبازی و حرفهای مفت حل نمیشود، بلکه مشکلات ریشه اقتصادی دارد و با حرف درمانی به نتیجه نمیرسد.
مسأله عدالت و محرومیتزدایی نیاز به یک جراحی و اقدامات بزرگ دارد و طرحی که برای آن در پیش گرفتم «طرح کفایت زندگی» یا «ایران بدون فقیر» است. اول یارانه ۴۵۰ هزار تومانی، مسأله دوم مسکن ارزان، ورود و پرداخت نقد خانهداری به بانوان خانهدار، کسب و کارهای خانگی و سهام صندوق نفت ملی ایران است.
چرا درباره یارانه ۴۵۰ هزار تومانی سر و صدای یک عده بلند میشود؟ چرا برای رانت پول و سلاطین مفتخور منابع داریم که مثل جاروبرقی منابع را به سمت خودشان میکشند، اما برای فقرا منابع نداریم؟
آیا میشود تورم را کاهش داد و کرونا را مهار کرد و ارزش پول ملی را حفظ کرد؟ بله. ملتهای دیگر این کار را کردند، چطور ما نمیتوانیم این کار را کنیم؟
هیچوقت در برنامهریزی های توسعهای ضرورتهای زیست محیطی و توسعه صنعتی لحاظ نشده است.
در برنامهای که طراحی کردیم، بگویم که مسأله اقوام و زبان مادری را به عنوان یک مسأله مهم لحاظ کردهام.
برنامه دولت ما اساسش بر اصلاح از درون قدرت است و به دلیل اینکه رابطه من با نظام رابطه با ثباتی بوده است و به خاطر اعتماد بین من و نظام و همچنین با توجه به رابطهام با دوستان دیگر از جمله مجلس، نیروهای مسلح وقوه قضائیه میتوانم ادعا کنم که اصلاحات اساسی از بالا تا پایین را انجام دهم.
دیوان سالاری و نظام اداری و بوروکراسی با آیین نامههای مختلف حقیقتاً یک منجلابی از درگیریها و فساد را ایجاد کرده است که باید پاکش کرد.
مسأله دیگر نهادهای وابسته به رهبری است با اینکه وابسته به رهبری هستند اما همه در خدمت دولت هستند، سپاه پاسداران، ستاد اجرایی و بنیاد مستضعفان و قرارگاه سازندگی خاتم، اینها هم نیاز به اصلاحاتی دارند که پیشنهاداتم را خدمت رهبر انقلاب میدهم تا امکان بهرهوری بیشتر از این نهادها را داشته باشیم.
شورای انقلاب فرهنگی واقعاً بی خاصیت شده است، اول از رهبر انقلاب تقاضا میکنم که شورای انقلاب فرهنگی را اگر ایشان موافقت کنند منحل کنم و شورای انقلاب فرهنگی را از این وضعیت خارج کنیم و وضعیت فرهنگی و مسأله جوانان را اساسی حل کنیم.
زاکانی: انسدادی در کشور وجود ندارد، مشکل در مدیریت است
در کشور انسداد وجود ندارد، مشکل، مشکل مدیریت، رویکرد و مشکل زیادهخواهیها و باندبازیها است. ما باید در این جهت برنامههایی را ارائه کنیم. امروز مسأله، فقر و بیعدالتی در مقابل تبعیضها و آزادی در مقابل استبداد است. آزادی از عدالت قابل تفکیک نیست؛ به عنوان پزشک و رزمنده میگویم، ما که جان خود را کف دست گرفتیم، جان ما فدای همه ملت است و این را ثابت کردیم.
اینجا گفته شد برخی صدای کولبران هستند، اما باید دید ۲۵ میلیارد دلار قاچاقی که در کشور صورت میگیرد و ۹۵ درصد از مبادی رسمی میآید، چطور اتفاق میافتد و چرا آقایان وقتی در دولت بودند، همت نکردند جلوی این قاچاق را بگیرند تا کولبران زندگی عزتمندانه داشته باشند؟ مشکلاتی که امروز در کشور است، به بانک مرکزی ارتباط دارد؛ قیمت دلار، نهادهها، بیتوجهی به نوع سیاستگذاری و نظارت بر بانکها، بحث خلق نقدینگی، افزایش پایه پولی. «کی بود کی بود من نبودم» که درست نیست. موضوع جمعیت در کشور به یک نقطه بحرانی تبدیل شده است که نیاز به یک تجدیدنظر خاص دارد. اکنون ۳.۵ میلیون زوج نابارور در کشور وجود دارد که نخستین برنامه در این زمینه بیمه کردن زوجهای نابارور است.
در حوزه سلامت دولت میتواند اقدام اساسی و جدی بکند که مریض غیر از درد بیماری، درد دیگری نکشد. سال اول میتوان ریشه فقر مطلق را قطع کرد و برای آن هم برنامه ۶ سرفصلی تنظیم کردهام که منابع، امکان و شرایط در درون برنامه گنجانده شده و اینطور نیست که حواله به غیب و منبع نامعلومی بدهم.
در بخش آزادیهای مدنی بر این باور هستم که دولت باید پیرو و پاسخگوی مردم باشد؛ بنابراین قائل به شفافیت، دقت و ایجاد نهادسازی نوین در جهت پذیرش موضوع نظارت، مطالبات و اعتراضات مردم هستم.
حریم خصوصی خط قرمز است، کسی نباید وارد حریم خصوصی شود. ما درباره فرهنگیان و توجه به حوزه فرهنگ هم تأکیداتی داریم نباید حقوق فرهنگیان با کارمندان بانک و وزارت نفت متفاوت باشد.
نشاط برای وقتی است که جیب پدر پر باشد جیب پدران را خالی کرده و آنها صورت شان را با سیلی سرخ می کنند یا این که درباره پیامک صحبت می کنند بدترین پیامک ها مربوط به اقساط معوق بانک و نبود موجودی در حساب است.
ما مخالف فیلترینگ هستیم و دنبال اینترنت ارزان قیمت و پر سرعت هستیم که ان شاءالله مهیا می شود.
مهرعلیزاده: اگر رأی مردم تأثیر نداشت چرا نامزدها را محدود کردند
باید همه تصمیمگیران کشور در همه نهادها همکاری کنند که برجام و مذاکرات وین به نتیجه برسد.
مسائل اخلاقی را باید در عمل و در جامعه جاری کنیم؛ دو روز پیش صدا و سیما ۵ دقیقه از فیلم تبلیغاتی بنده را سانسور کرد؛ این بداخلاقی است و دیدیم که مردم در فضای مجازی گفتند که صدا و سیما که زمانی گفته میشد ملی باید باشد، میلی و امروز عشقی شده است.
سؤال من از آقای رئیسی به عنوان یک قاضی این است که به چه دلیل فیلترینگ را پیگیری میکنید؛ چرا اجازه میدهید پیامکهایی به دختر خانم ها ارسال شود.
اصولاً اینکه عدهای در جامعه ایجاد رعب و وحشت کنند، جامعه را نگران میکند. اینکه جوانان در پارکی آب بازی میکنند را دستگیر میکنند، نتیجهاش میشود فرار نخبگان و از دست دادن نیروهای ارزشمند آینده کشور.
به کارگران چند درصد زیر تورم افزایش حقوق میدهیم. این وضعیتی نیست که کارگران را راضی کند. اولین کاری که باید برای فاصله طبقاتی کنیم، این است که بگذاریم در جلسات سه جانبه دولت، کارگر و کارفرما، کارگران از حقوق خود دفاع کنند.
برنامه من این است که اگر رئیس جمهوری شدم در عرض ۳ ماه همه مردم ایران را در برابر کرونا واکسینه کنم.
تصمیم گرفتم که در دولتم حداقل در هر استان یک نفر از معاونان استانداران از زنان باشند. همچنین در دولت نیز ۳ نفر از بانوان را به عنوان وزیر معرفی کنم و اگر مجلس در این زمینه همکاری نکرد، به عنوان معاون خود منصوب میکنم تا بتوانیم تبعیض اعمال شده را برطرف نماییم.
میانگین سنی دولتم را ۴۵ سال عنوان کردهام و معتقدم این اقدام عملی است؛ بچههای نخبه، با سواد، تیز و باتجربه باید عنان کار را در اختیار بگیرند.
مردم شریف ایران! میگویید که فرقی نمیکند که چه کسی رأی بیاورد؛ من از شما میپرسم، اگر رأی شما اثر نداشت، چرا گزینه ریاست جمهوری را این همه محدود و خاص کردند؟ اگر رأی شما اثر نداشت، چرا ابر و باد و مه و خورشید و فلک را بسیج کردهاند تا یک نفر خاص را رئیس جمهور کنند و یک انتخابات حداقلی با نتیجه مطمئن را دنبال میکنند؟
کاندیداها را تهدید میکنند که ممنوعالخروج و محاکمه میکنیم؛ امروز حتی همین مناظره هم به محلی برای تنزل جایگاه ریاست جمهوری تبدیل شده است.
قاضیزاده: دولت من کنکور را حذف و مسأله سربازی را حل میکند
برای فرار از پاسخگویی شوراهایی درست شده و مصوبات مد نظر در شوراها به تصویب میرسد که معلوم نیست مسئولیتش با کیست. لذا باید این را برای دولت بازطراحی کنیم.
ما نوعی گسست ساختاری را بین نهادهای اجرایی و شوراهای عالی داریم یکی از مشکلات دولتها این بود که اقتصاد، فرهنگ و سلامت و حوزه امور اجتماعی مسئول ندارد. امر این شوراها مطاع است و رئیس جمهوری هم حق وتو ندارد، زیرا مصوبه جمع است و او مجری مصوبات است.
موضوع دولت سلام خانواده و جوان است. نقش آفرینان اصلی جوانان هستند که گرهگشای مسائل کشورند، دولت من کنکور را حذف میکند و مسأله سربازی را حل و فصل خواهد کرد.
ما برنامه داریم که در هر شهر مشاغلی به وجود آید و همچنین به هر زوج 500 میلیون تومان برای ازدواج، جهیزیه و مسکن خواهیم داد.
فردی در کلابهاوس میگفت میتوانستم ۱۸ میلیون دوز واکسن وارد کشور کنم، اما دولت همکاری نکرد. یعنی ما این امکان را داشتیم که بسیاری از افراد واکسینه شود، اما این کار انجام نشده است.
ما نباید برای جلب توجه هر حرفی را بزنیم نزدیک انتخابات یاد زنان، کولبران و مستضعفین میافتیم و این بارها تکرار میشود. من دیدم که نرخ بهکارگیری بانوان در حال بالا رفتن است، میخواستم بگویم کل کابینه را از خانمها میگذارم که دستی بالای دست من نباشد!
اقتصاد ما ضمن اینکه درونزا باید باشد، باید برونگرا هم باشد و این همان اقتصاد مقاومتی است. کارکرد وزارت خارجه که باید برای ما منافع ملی و اقتصادی تأمین کند، باید تغییر کند. وزیر خارجه باید یک تاجر موفق بینالمللی باشد و دفاتر ما در سراسر دنیا باید محل معاملات سنگین باشد.
جوانهایی که منتقد وضع موجود و عدم بهکارگیری نسل جدید هستید و احساس میکنید پشت درهای بسته طبقهای باقی ماندهاید و از دعوای اصولگرا و اصلاحطلب و راست و چپ خسته شدهاید و میخواهید کشورتان را آباد و مقتدر ببینید، دولت «سلام»، دولت جوانان و نسل نو است دولت جوانهای لر، کرد، لک، فارس، بلوچ، ترکمنی، عیسوی، مسلمان شیعه و اهل سنت.
سفره انقلاب را میتکانیم، سفره انقلاب متعلق به مردم است و ما پشتوانهای جز شما جوانان نداریم.
جلیلی: فرهنگ سیاسی غلط در نظام اداری باید اصلاح شود
اگر میخواهید اعتماد مردم جلب شود حتماً باید رفتار مسئولان درست شود. فرهنگ سیاسی غلط در نظام اداری و اجرایی ما یکی از موانع کشور است که این به این جناح و آن جناح یا یک دولت مربوط نیست و موضوعی فراگیر است.
تیری شلیک میکنید به هر جا اصابت کرد، میگویید همانجا هدف بوده است، میگویید فلان توافق را کردیم تا تحریمها برداشته شود اما وقتی تحریمها دو برابر شد، میگویید جام اخلاق را بردیم.
عرصه روابط بین کشورها نقاط اشتراک و اختلاف دارد. نقاط اشتراک تعامل و نقاط اختلاف تقابل است و این هنر دولتهاست که این نقاط اشتراک را تبدیل به تعامل کنند و نقاط اختلاف را مدیریت کنند.
اشکال دولت این است که معطل چند کشور هست یک روز به بهانه FATF و یک روز برجام و...شما باید این هنر را داشته باشید تا فرصت را از دست ندهید و با کسانی که تعامل دارید تعاملات را شکل دهید.
اینکه میگویند برخی میخواهند بروند کاخ سفید را حسینیه کنند، اینها موهوم است؛ با این لولوهای الکی کار را سخت نکنید که آنها خودشان به زمین خوردند.
موضوع سلامت فقط مربوط به یک وزارتخانه نیست. ۱۰ عامل خارج از وزارت بهداشت در امر سلامت اهمیت دارند. بنابراین رئیسجمهوری باید موضوع را بفهمد و دستگاهها را به درستی در این زمینه هماهنگ کند.
طرح شبکه بهداشت طرح درستی بود که آثار آن تا امروز باقی مانده و حتی برای کشورهای غربی الگو شده است. اما طرحیهایی مثل طرح نظام سلامت که در ۸ سال گذشته انجام شد؛ نمایشی بود که هیچ خاصیتی جز افزایش هزینهها نداشت و همه پی بردند که این طرح نمیتواند.
هشت سال گذشت و در کشور در این مدت کندی و توقف وجود داشت. برخی دوستان میگویند نمیشود اما باید در چهار سال آینده کشور جهش پیدا کند و حاضرم با کسی که این را قبول ندارد، مناظره و بحث کرده و از دیدگاه خود دفاع کنم.
جهش به برنامه نیاز دارد نه اینکه معطل شویم که FATF فلان شد یا نشد. کشوری با این اقتصاد بزرگ نباید معطل اینها باشد بلکه باید برنامه داشته باشد. در مجمع تشخیص مصلحت گفتم کشور را معطل FATF نکنیم. خود دوستان گفتند بگذارید که اعلام نشود. شما مسأله را درست متوجه نمیشوید و وقتی رویکردتان اشتباه است، جواب نمیگیرید.
رئیسی: گشت ارشاد را برای مدیران میخواهیم
ظرفیتهای اقتصادی باید بر اساس عدالت توزیع شود. اگر همه ظرفیتها به عدالت توزیع شود شاهد فاصله طبقاتی نیستیم. پرداخت تسهیلات به شکل ناعادلانه در کشور موجب فاصله طبقاتی میشود و بسیاری از فاصلههای طبقاتی محصول ناعدالتیهاست.
نظام قیمتگذاری و تأمین و توزیع همه میتواند به جلوگیری از فاصله طبقاتی منجر شود. فاصله طبقاتی محصول تصمیمگیریهای غلطی است که برخی را برخوردار از حقوق نجومی میکند و برخی حقوق ناچیز.
ارز ۴۲۰۰ تومانی قبل از مسئولیت من تصویب شد. ضمناً بر فرض که تصویب شده، بحث ما نظارت و اجراست که به اشتباه انجام شده است. سخن ما در نبود برنامه نیست، در نبود اراده مجاهدانه برای حل مشکلات مردم است.
رفع تحریمها حتماً در دستور کار است و کسانی که اینجا گفتند ما بلدیم با دنیا صحبت کنیم، دانشجوی سال اول سیاست هم میداند در حین مذاکره کسی نباید بگوید که خزانه کشور خالی است.
ما ۱۵ همسایه داریم که هزار میلیارد واردات دارند و سهممان در صادرات به این کشورها ۲۰ میلیارد دلار است و اگر دیپلماسی فعال داشته باشیم سهم صادرات ما به کشورهای منطقه افزایش مییابد. سهم ما در اقتصاد منطقه بشدت ناکافی است و باید افزایش یابد. یکی از مأموریتهای ما برای وزارت خارجه، دیپلماسی فعال اقتصادی در کنار دیپلماسی سیاسی است.
۴۰ درصد ظرفیت تولیدی کشور خالی است. به من میگویند چرا به واحدهای تولیدی سر میزنی. من به یکی دو واحد سر زدم اما بیش از 2 هزار واحد تولیدی توسط دادگستریها فعال شدهاند. ۷۰ درصد ظرفیت اقتصادی کشور خالی است.
در جایگاه کاندیدای ریاست جمهوری باید حتماً مسائل نه به صورت کلان بلکه به صورت اقلیمی شناخته شود و معلوم شود در هر حوزهای چه مشکلی هست و چه راه حلی دارد و قدرت و توانی باشد که مسأله را حل کند.
از اول انقلاب اسلامی عدهای بیشترین بهره را از آزادی میبردند و مردم را ناامید کردند و حرفهای ساختارشکنانه میزدند و به همه اهانت کردند و در نهایت میگفتند که آزادی نیست. چرا این طور هست، مردم فهم دارند.
حاضرم با هر کدام از دولتمردان درهر زمان و در هر پارک و اجتماعی بین مردم بروم و اقبال مردم به شما و خودم را ببینم.
ما گشت ارشاد را برای مدیران میخواهیم.
همتی: باید مشت گروههای ذینفع و رانتخوار را باز کنیم
مخالف انحصار در اقتصاد، سیاست، فرهنگ و رسانه هستم، چراکه انحصار عامل اصلی ناکارآمدی و فساد است. دولت من حامی آسیبپذیرترین افراد جامعه همچون کولبران، بیشناسنامهها، سوختبرها، قربانیهای فقر شدید، بیخانمانها، افراد دارای معلولیت، بیکاران، کارگران غیررسمی، مهاجران و کودکان کار و زنان سرپرست خانوار خواهد بود.
برخی میگویند نباید زمان انجام کارها را طولانی کنیم، سؤال من این است که شما «اف.ای.تی.اف» را دو سال در مجمع تشخیص مصلحت نظام طولانی کردید.
من مخالف ارز ۴۲۰۰ تومانی بودم، شما آقای رئیسی میتوانستید در شورای عالی هماهنگی اقتصادی محکم بایستید و اجازه ندهید ادامه یابد.
گروههای ذینفع و رانتخوار بر اقتصاد، فرهنگ و جامعه چنبره زدهاند، اگر نتوانیم مشت اینها را باز کنیم، بسیاری از مسائل و عواقبی که در کشور شاهد هستیم برطرف نمیشود.
اکنون در مقابل جریانی قرار دارم که میگوید به جای توسعه ایران، کاخ سفید را حسینیه کنیم. من میگویم این افراد دنیا را نمیشناسند، چه کسانی به سفارت عربستان حمله میکنند، چه کسانی ارزش پول را کم میکنند و روابط ما را با همسایگان برهم میزنند؟ همه اینها به صورت زنجیرهای است و اگر کشور نتواند این زنجیره را قطع کند، آسیبهای اجتماعی قابل حل نیست.
در کابینه خود حداقل پنج زن را منصوب خواهم کرد و تبعیض جنسیتی در محیط کار و درآمد را لغو خواهم کرد.
ما چه حقی داریم که برای جامعه اینگونه تصمیم بگیریم و رفتار کنیم که چگونه راه بروند و چگونه زندگی کنند. بگذارید مردم زندگیشان را بکنند. من از جوانانی میگویم که ۶۰ درصد آنان گفتهاند رأی نمیدهیم.
دوستان میگویند ما اهل تعامل هستیم. در برنامههای خودشان موسیقی رپ پخش میکنند اما رپ را ممنوع کردهاند. نوجوانان ما به سمت موسیقی کیپاپ یا پاپ کرهای رفتهاند. ما هنوز رپ خودمان زیرزمینی است. اینها را چه کسی جواب میدهد؟
من همه چیز را از زاویه اقتصاد حل میکنم. ما باید تعارض منافع را حل کنیم. تا مسأله گروههای ذینفع را حل نکنیم مشکل بر جای میماند. اینها دارند در هنر هم «هیولا» میسازند و پولهای کثیف رد وبدل میکنند.
معاون اقتصادی رئیس جمهوری تشریح کرد
۷۷هزار میلیارد تومان تسهیلات به خانوارها و مشاغل آسیب دیده از کرونا
گروه اقتصادی: با گذشت بیش از یک سال از شیوع کووید 19 در ایران معاون اقتصادی رئیس جمهوری بسته حمایتی دولت در سال 1400 برای کمک به کسب و کارهای آسیب دیده از کرونا را تشریح کرد.
پیش تر نیز در سال 1399 و با اعمال محدودیتهای کرونایی برای فعالیت کسب و کارها دولت اقدام به پرداخت تسهیلات و یارانه معیشتی کرد. با این حال در تازه ترین اقدام «محمد نهاوندیان» معاون اقتصادی رئیس جمهوری دیروز در نشست خبری درباره آخرین تصمیمات کارگروه اقتصادی برای حمایت از بنگاههای آسیب دیده از کرونا، گفت: کارگروه اقتصادی بسته جامع حمایتهای اقتصادی مالی، بانکی و بیمهای در رابطه با مقررات در سال ۱۴۰۰ را طراحی کرده است.وی اضافه کرد: با وجود همه محدودیتهایی که در سال ۹۹ داشتیم به سبب تبعات اقتصادی همهگیری کرونا برای حمایت از کسب و کارهای آسیبدیده، تصمیماتی اتخاذ شد.نهاوندیان افزود: سال گذشته در مجموع ۷۷ هزار میلیارد تومان به صورت مستقیم و به صورت تسهیلات به خانوارها و کسب و کارهای آسیب دیده از کرونا پرداخت شد.به گزارش ایرنا، معاون اقتصادی رئیس جمهوری با بیان اینکه در یک سال گذشته، عملکرد تصمیمات حمایتی کرونا در حوزههای مختلف، متفاوت بود، افزود: براساس ارزیابیای که در دو ماه گذشته از میزان تحقق برنامههای اجرایی داشتیم، کارگروه اقتصادی کرونا یک بسته جامع حمایتهای اقتصادی کرونا را برای ۱۴۰۰ تصویب کرد.
آخرین مهلت پرداخت بدهی مالیاتی بدون جریمه
وی اضافه کرد: حمایتهای اقتصادی ما در حوزههای مالی، بانکی و بیمهای و در رابطه با مقررات است و این تصمیمات به صورت مفصل در سایت کارگروه اقتصادی coronomy.ir در دسترس عموم است.
نهاوندیان درباره بدهی مالیاتی کسب و کارها گفت: کسب و کارهای آسیب دیده از کرونا تا پایان شهریورماه فرصت دارند بدهی مالیاتی خود را بدون محاسبه جریمه دیرکرد پرداخت کنند و همه عملیاتهای اجرایی مالیاتی تا پایان دوره مذکور متوقف میشود تا بنگاهها متضرر نشوند.
وی افزود: سازمان امور مالیاتی اجازه دارد جرایم مالیاتی ۱۴ رسته بنگاههای اقتصادی متضرر از همهگیری کرونا را مورد بخشودگی قرار دهد.معاون اقتصادی رئیس جمهوری درخصوص حمایتهای بانکی از کسبوکارهای آسیب دیده از کرونا گفت: یک مشکل این بود که برخی کسب و کارها درآمدی نداشتند و تسهیلات دریافت کردند و هم اکنون موعد اقساط رسیده است بنابراین کارگروه اقتصادی کرونا امهال چهارماهه برای بازپرداخت اقساط در نظر گرفت.وی افزود: بازپرداخت چهار قسط نخست تسهیلات بنگاههای اقتصادی در سال ۱۴۰۰ به پایان دوره انتقال یافت تا چهار قسط پس از آخرین قسط پرداخت شود.
تمدید مهلت ثبتنام
نهاوندیان گفت: برخی از کسب و کارهای آسیب دیده از کرونا که در این دوران درآمدی نداشتند و چکهای آنها وصول نشده تا پایان تیرماه مهلت دارند چکهای برگشتی را وصول کنند و در این مدت محدودیتهای خدمات بانکی برای چکها متوقف میشود. وی اظهار داشت: مهلت زمانی ثبتنام و پرداخت تسهیلات کرونایی کسب و کارها تا پایان شهریور ۱۴۰۰ تمدید شد و توصیه میکنم همه کسب وکارها در رستههای ۱۴ گانه به بانکها مراجعه کنند. معاون اقتصادی رئیس جمهوری افزود: بانکها تا پایان آبان ماه موظف هستند تسهیلات را بپردازند بخصوص در چهار رسته گردشگری، فرهنگ و هنر، ورزش و جوانان، حمل و نقل ریلی و هوایی مهلتها تمدید شده است.
وی ادامه داد: مهدکودکها، تالارها، پارکهای آبی و شهربازیها به فهرست کسب و کارهای آسیب دیده از کرونا اضافه شد و میتوانند از امهالها و تسهیلات کرونا بهرهمند شوند.نهاوندیان در مورد حمایتهای بیمهای گفت: در مشاغل آسیب دیده از کرونا چنانچه کارفرمایان نتوانستند حق بیمه اردیبهشت و خردادماه را پرداخت کنند، دو ماه امهال در نظر گرفته شد.به گفته وی، براساس مصوبه ستاد ملی کرونا، شرکتهای ارائه دهنده خدمات آب، برق و گاز اجازه ندارند خدمات خود به کسب و کارهای آسیب دیده از کرونا که موفق به پرداخت قبوض نشدند را قطع کنند.معاون اقتصادی رئیس جمهوری گفت: مجوز فعالیتها تا پایان خردادماه و احکام فعالیت اتحادیهها و اتاقها نیز تا پایان شهریورماه تمدید شد.
وی درباره پرداخت بیمه بیکاری به بیکاران همهگیری کرونا، گفت: سال گذشته در ستاد ملی کرونا دو هزار میلیارد تومان مقرری بیمه بیکاری در نظر گرفته بودیم که پرداخت شد و وزارت تعاون در سال جدید نیز طرح جدیدی را برای پرداخت بیمه بیکاری ارائه کرده است که به محض تصویب اعلام میشود.
حمایتهای کرونایی در سال گذشته
چندی پیش نیز حسین محمودی مدیرکل هدایت نیروی کار وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی اعلام کرد: از زمان شروع ثبتنام متقاضیان دریافت تسهیلات (بیستم اردیبهشت ماه ۹۹) تا اردیبهشت 1400، ۵۱۳ هزار و ۵۴۵ فقره ثبتنام در سامانه کارا با اشتغال ۹۵۳ هزار و ۵۸۱ نفر انجام شده است.
به گفته وی، تسهیلات درخواستی ثبت شده در سامانه کارا برابر ۱۷ هزار و ۶۷۷ میلیارد تومان است و تاکنون ۹ هزار و ۲۱۲ میلیارد تومان تسهیلات کرونا به بنگاههای آسیبدیده پرداخت شده که این رقم معادل ۶۷ درصد درخواست ثبت شده در سامانه کارا است. از اسفند ۹۸ همزمان با شیوع بیماری کرونا تاکنون ۱۴ رسته اصلی و ۸۵۰ زیررسته از کسب و کار آسیب دیده مختلف شناسایی شدهاند.
پرداخت تسهیلات به واحدهای آسیب دیده متفاوت است و دولت مقرر کرد واحدهایی که به اجبار تعطیل شدهاند به ازای هر نیروی انسانی ۱۶ میلیون تومان و واحدهای فعال، اما متضرر از کرونا مبلغ ۱۲ میلیون تومان تسهیلات دریافت کنند. نرخ سود تسهیلات نیز ۱۲ درصد است.در بخش خانوار نیز بیش از ۶ میلیون و ۹۹۳ هزار و ۳۸۰ سرپرست خانوار در دو مرحله پرداخت تسهیلات به یارانهبگیران معیشتی، از تسهیلات یک میلیون تومانی بهرهمند شدهاند.
علاوه بر اینها دولت برای جبران خسارت ناشی از کرونا تسهیلات و وام کم بهرهای را برای مستأجران در نظر گرفت. همچنین با تصمیم نهادهای ذیربط، برای حمایت از اجاره نشینها، تمام قراردادهای اجاره مربوط به املاک مسکونی استیجاری که تا تاریخ هشتم تیرماه ۹۹ هنوز تمدید نشده بود، در صورت عدم توافق بین طرفین و تمایل مستأجر تا سه ماه پس از اعلام رسمی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی نسبت به پایان شیوع کرونا و اتمام شرایط اضطراری تمدید شد.
حداکثر افزایش میزان اجارهبها یا مبلغ رهن برای شهر تهران تا ۲۵ درصد، سایر کلانشهرها (مشهد، تبریز، اصفهان، شیراز، کرج، اهواز، قم و کرمانشاه) تا ۲۰ درصد و سایر شهرهای کشور تا ۱۵ درصد تعیین شد.
پیش تر نیز در سال 1399 و با اعمال محدودیتهای کرونایی برای فعالیت کسب و کارها دولت اقدام به پرداخت تسهیلات و یارانه معیشتی کرد. با این حال در تازه ترین اقدام «محمد نهاوندیان» معاون اقتصادی رئیس جمهوری دیروز در نشست خبری درباره آخرین تصمیمات کارگروه اقتصادی برای حمایت از بنگاههای آسیب دیده از کرونا، گفت: کارگروه اقتصادی بسته جامع حمایتهای اقتصادی مالی، بانکی و بیمهای در رابطه با مقررات در سال ۱۴۰۰ را طراحی کرده است.وی اضافه کرد: با وجود همه محدودیتهایی که در سال ۹۹ داشتیم به سبب تبعات اقتصادی همهگیری کرونا برای حمایت از کسب و کارهای آسیبدیده، تصمیماتی اتخاذ شد.نهاوندیان افزود: سال گذشته در مجموع ۷۷ هزار میلیارد تومان به صورت مستقیم و به صورت تسهیلات به خانوارها و کسب و کارهای آسیب دیده از کرونا پرداخت شد.به گزارش ایرنا، معاون اقتصادی رئیس جمهوری با بیان اینکه در یک سال گذشته، عملکرد تصمیمات حمایتی کرونا در حوزههای مختلف، متفاوت بود، افزود: براساس ارزیابیای که در دو ماه گذشته از میزان تحقق برنامههای اجرایی داشتیم، کارگروه اقتصادی کرونا یک بسته جامع حمایتهای اقتصادی کرونا را برای ۱۴۰۰ تصویب کرد.
آخرین مهلت پرداخت بدهی مالیاتی بدون جریمه
وی اضافه کرد: حمایتهای اقتصادی ما در حوزههای مالی، بانکی و بیمهای و در رابطه با مقررات است و این تصمیمات به صورت مفصل در سایت کارگروه اقتصادی coronomy.ir در دسترس عموم است.
نهاوندیان درباره بدهی مالیاتی کسب و کارها گفت: کسب و کارهای آسیب دیده از کرونا تا پایان شهریورماه فرصت دارند بدهی مالیاتی خود را بدون محاسبه جریمه دیرکرد پرداخت کنند و همه عملیاتهای اجرایی مالیاتی تا پایان دوره مذکور متوقف میشود تا بنگاهها متضرر نشوند.
وی افزود: سازمان امور مالیاتی اجازه دارد جرایم مالیاتی ۱۴ رسته بنگاههای اقتصادی متضرر از همهگیری کرونا را مورد بخشودگی قرار دهد.معاون اقتصادی رئیس جمهوری درخصوص حمایتهای بانکی از کسبوکارهای آسیب دیده از کرونا گفت: یک مشکل این بود که برخی کسب و کارها درآمدی نداشتند و تسهیلات دریافت کردند و هم اکنون موعد اقساط رسیده است بنابراین کارگروه اقتصادی کرونا امهال چهارماهه برای بازپرداخت اقساط در نظر گرفت.وی افزود: بازپرداخت چهار قسط نخست تسهیلات بنگاههای اقتصادی در سال ۱۴۰۰ به پایان دوره انتقال یافت تا چهار قسط پس از آخرین قسط پرداخت شود.
تمدید مهلت ثبتنام
نهاوندیان گفت: برخی از کسب و کارهای آسیب دیده از کرونا که در این دوران درآمدی نداشتند و چکهای آنها وصول نشده تا پایان تیرماه مهلت دارند چکهای برگشتی را وصول کنند و در این مدت محدودیتهای خدمات بانکی برای چکها متوقف میشود. وی اظهار داشت: مهلت زمانی ثبتنام و پرداخت تسهیلات کرونایی کسب و کارها تا پایان شهریور ۱۴۰۰ تمدید شد و توصیه میکنم همه کسب وکارها در رستههای ۱۴ گانه به بانکها مراجعه کنند. معاون اقتصادی رئیس جمهوری افزود: بانکها تا پایان آبان ماه موظف هستند تسهیلات را بپردازند بخصوص در چهار رسته گردشگری، فرهنگ و هنر، ورزش و جوانان، حمل و نقل ریلی و هوایی مهلتها تمدید شده است.
وی ادامه داد: مهدکودکها، تالارها، پارکهای آبی و شهربازیها به فهرست کسب و کارهای آسیب دیده از کرونا اضافه شد و میتوانند از امهالها و تسهیلات کرونا بهرهمند شوند.نهاوندیان در مورد حمایتهای بیمهای گفت: در مشاغل آسیب دیده از کرونا چنانچه کارفرمایان نتوانستند حق بیمه اردیبهشت و خردادماه را پرداخت کنند، دو ماه امهال در نظر گرفته شد.به گفته وی، براساس مصوبه ستاد ملی کرونا، شرکتهای ارائه دهنده خدمات آب، برق و گاز اجازه ندارند خدمات خود به کسب و کارهای آسیب دیده از کرونا که موفق به پرداخت قبوض نشدند را قطع کنند.معاون اقتصادی رئیس جمهوری گفت: مجوز فعالیتها تا پایان خردادماه و احکام فعالیت اتحادیهها و اتاقها نیز تا پایان شهریورماه تمدید شد.
وی درباره پرداخت بیمه بیکاری به بیکاران همهگیری کرونا، گفت: سال گذشته در ستاد ملی کرونا دو هزار میلیارد تومان مقرری بیمه بیکاری در نظر گرفته بودیم که پرداخت شد و وزارت تعاون در سال جدید نیز طرح جدیدی را برای پرداخت بیمه بیکاری ارائه کرده است که به محض تصویب اعلام میشود.
حمایتهای کرونایی در سال گذشته
چندی پیش نیز حسین محمودی مدیرکل هدایت نیروی کار وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی اعلام کرد: از زمان شروع ثبتنام متقاضیان دریافت تسهیلات (بیستم اردیبهشت ماه ۹۹) تا اردیبهشت 1400، ۵۱۳ هزار و ۵۴۵ فقره ثبتنام در سامانه کارا با اشتغال ۹۵۳ هزار و ۵۸۱ نفر انجام شده است.
به گفته وی، تسهیلات درخواستی ثبت شده در سامانه کارا برابر ۱۷ هزار و ۶۷۷ میلیارد تومان است و تاکنون ۹ هزار و ۲۱۲ میلیارد تومان تسهیلات کرونا به بنگاههای آسیبدیده پرداخت شده که این رقم معادل ۶۷ درصد درخواست ثبت شده در سامانه کارا است. از اسفند ۹۸ همزمان با شیوع بیماری کرونا تاکنون ۱۴ رسته اصلی و ۸۵۰ زیررسته از کسب و کار آسیب دیده مختلف شناسایی شدهاند.
پرداخت تسهیلات به واحدهای آسیب دیده متفاوت است و دولت مقرر کرد واحدهایی که به اجبار تعطیل شدهاند به ازای هر نیروی انسانی ۱۶ میلیون تومان و واحدهای فعال، اما متضرر از کرونا مبلغ ۱۲ میلیون تومان تسهیلات دریافت کنند. نرخ سود تسهیلات نیز ۱۲ درصد است.در بخش خانوار نیز بیش از ۶ میلیون و ۹۹۳ هزار و ۳۸۰ سرپرست خانوار در دو مرحله پرداخت تسهیلات به یارانهبگیران معیشتی، از تسهیلات یک میلیون تومانی بهرهمند شدهاند.
علاوه بر اینها دولت برای جبران خسارت ناشی از کرونا تسهیلات و وام کم بهرهای را برای مستأجران در نظر گرفت. همچنین با تصمیم نهادهای ذیربط، برای حمایت از اجاره نشینها، تمام قراردادهای اجاره مربوط به املاک مسکونی استیجاری که تا تاریخ هشتم تیرماه ۹۹ هنوز تمدید نشده بود، در صورت عدم توافق بین طرفین و تمایل مستأجر تا سه ماه پس از اعلام رسمی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی نسبت به پایان شیوع کرونا و اتمام شرایط اضطراری تمدید شد.
حداکثر افزایش میزان اجارهبها یا مبلغ رهن برای شهر تهران تا ۲۵ درصد، سایر کلانشهرها (مشهد، تبریز، اصفهان، شیراز، کرج، اهواز، قم و کرمانشاه) تا ۲۰ درصد و سایر شهرهای کشور تا ۱۵ درصد تعیین شد.
وزیر نفت از یارانه 35 میلیارد دلاری گاز خبر داد
صادرات گاز در دولت تدبیر و امید ۲ برابر شد
گروه اقتصادی: وزیر نفت با بیان اینکه صادرات گاز در دولت تدبیر و امید دو برابر شده است و اگر بخواهیم صادرات گاز اضافی داشته باشیم هیچ راهی جز بهینهسازی مصرف نداریم، تأکید کرد: برای نگهداشت تولید پارس جنوبی و دیگر میدانهای گازی به حدود ۵۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز داریم.همچنین زنگنه گفت که سالانه 35 میلیارد دلار یارانه بابت گاز پرداخت میشود.
بیژن زنگنه دیروز(سهشنبه، ۱۸ خردادماه) برای پاسخ به پرسش علیرضا ورناصری قندعلی، نماینده مسجدسلیمان و لالی و هفتگل و اندیکا درباره جمعآوری گازهای مشعل و جلال محمودزاده، نماینده مهاباد درباره گازرسانی و کمبود گاز مایع در صحن مجلس شورای اسلامی حاضر شد که در پایان هر دو نماینده از پاسخ وزیر قانع شدند.وی در پاسخ به نماینده مسجدسلیمان و لالی و هفتگل و اندیکا درباره جمعآوری گازهای ارسالی به مشعل توضیح داد: گازهای مشعل یا همان گازهایی که به مشعل میرود موضوعی است که بیش از ۶۰ سال مطرح بوده و اجرای آن مسألهای پیچیده، دشوار و پرهزینه است. مجلس شورای اسلامی نیز به این مسأله توجه داشته و آخرین بار در ماده ۴۸ قانون برنامه ششم توسعه، دولت را موظف کرد تا گازهای مشعل به قیمت عادلانه واگذار شود.بهگزارش شانا، وزیر نفت با اشاره به اینکه ما در اجرای این قانون یک مزایده برگزار کردیم و قیمت هر مترمکعب گاز برای پایه مزایده را نیم سنت تا دو سنت تعیین کردیم که تقریباً رایگان بود، اما تعداد مراجعهکنندگان اندک بود، افزود: بر این اساس قراردادهایی به مقدار نیم میلیون مترمکعب برای ایستگاه جمعآوری گازهای مشعل میدان پارسی و مارون ۳ امضا و راهاندازی شد و تأسیسات جمعآوری چند مورد دیگر نیز به ظرفیت ۱.۷ میلیون مترمکعب انجام شد، اما مقادیر بسیار کم بود.زنگنه در تبیین بیشتر این موضوع توضیح داد: برای جمعآوری گازهای مشعل باید واحدهایی به نام انجیال یا پالایشگاه گازی احداث شود، در این واحدها گازهای جمع آوری شده از چاههای مختلف، شیرینسازی و تفکیک و هرکدام برای هدفی مصرف میشوند، این موضوع به سرمایهگذاری زیادی نیاز دارد.
وی با اشاره به اینکه در دولت تدبیر و امید به بخش خصوصی اجازه داده شد واحدهای انجیال بسازند، تصریح کرد: با اقدامهای انجام شده نه تنها تمام گازهای مشعل خوزستان، بلکه گازهای مشعل فلات قاره و نفت مرکزی تعیین تکلیف شدند و طرحها به ترتیب در حال اجراست. انشاءالله جمعآوری این گازها تا آخر سال ۱۴۰۱ بیش از ۹۰ درصد محقق میشود.
گام بلند دولت در جمعآوری گازهای مشعل
وزیر نفت با بیان اینکه جمعآوری گازهای مشعل مسجدسلیمان به پتروپالایشگاه بختیاری واگذار شده است تا بهره آن به مردم منطقه برسد، ادامه داد: از مهمترین اقدامهایی که در زمینه گازهای مشعل انجام دادیم احداث پالایشگاه گاز بیدبلند خلیج فارس در بهبهان با سرمایهگذاری ۳میلیارد دلاری بود که ۵۶ میلیون مترمکعب ورودی آن است و ۳.۴ میلیون تن خوراک برای پتروشیمیها تأمین میکند، این پروژه پارسال گشایش یافت.زنگنه از طرحهای جمعآوری گازهای مشعل در شرق کارون بهعنوان دیگر طرح نام برد و با بیان اینکه گازهای این پروژه به پالایشگاه گاز بیدبلند خلیج فارس و پالایشگاه گاز مارون میرود، تصریح کرد: این طرح که قراردادش در سال ۹۷ امضا شد، در حال اجراست. بهدنبال اجرای این طرح با سرمایهگذاری نزدیک ۲ میلیارد دلار ۱۷.۵ میلیون مترمکعب گاز در شرق کارون جمعآوری میشود و دیگر هیچ گازی نخواهیم داشت که بسوزد، جز مسجدسلیمان که توضیحات آن ارائه شد.
وی ادامه داد: همچنین انجیال ۳۲۰۰ در غرب کارون نیز در حال اجراست که سرمایه مورد نیاز برای تأسیس آن ۱.۴ میلیارد دلار است. فاز نخست آن امسال به بهرهبرداری میرسد و ۱.۸ میلیون تن خوراک واحدهای پتروشیمی بندرامام را تأمین و ۹.۶ میلیون مترمکعب گاز به شبکه سراسری تزریق میکند.وزیر نفت تصریح کرد: انجیال ۳۱۰۰ در منطقه دهلران دیگر طرح جمعآوری گازهای مشعل و رقم سرمایهگذاری آن ۸۹۰ میلیون دلار است که از سوی صندوق بازنشستگی صنعت نفت تأمین میشود و درصد پیشرفت آن ۵۰ درصد است، این طرح سال ۱۴۰۱ به بهرهبرداری میرسد. در پاییندست این طرح نیز یک مجتمع پتروشیمی با ظرفیت ۹۰۰ هزار تن در حال احداث است.زنگنه از جمعآوری گازهای مشعل در منطقه پارس جنوبی، انجیال خارک و جمعآوری گازهای منطقه خارک بهعنوان دیگر طرحها نام برد و گفت: پالایشگاه هنگام هم که گازهای منطقه قشم را جمعآوری میکند اجرا شده و در حال بهرهبرداری است.وی تأکید کرد: دولت در موضوع جمعآوری گازهای مشعل گام بزرگی برداشته و کار بزرگی انجام شده است، همه قراردادهای جمعآوری گازهای مشعل تعیین تکلیف شده و در حال اجرا و فعال است و انشاءالله حداکثر تا سال ۱۴۰۱ تکمیل میشود.
صادرات گاز ابعاد مختلف سیاسی دارد
وزیر نفت درباره صادرات گاز بهعنوان دیگر پرسش این نماینده مجلس هم توضیح داد: صادرات گاز در این دولت دو برابر شده است، اما اگر بخواهیم صادرات گاز بیشتری داشته باشیم هیچ راهی جز بهینهسازی مصرف نداریم، ما اکنون برای نگهداشت تولید گاز پارس جنوبی و دیگر میدانهای گازی به حدود ۵۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز داریم، برای افزایش صادرات نیز به سرمایه بیشتری از این رقم (۵۰ میلیار دلار) نیاز است.
زنگنه با بیان اینکه صادرات گاز نیز نوعی خامفروشی است و ترجیح ما در مصرف گاز تخصیص آن به پتروشیمیها و صنایع داخلی انرژیبر برای ایجاد ارزش افزوده بیشتر است، تأکید کرد: صادرات گاز تنها به وزارت نفت مربوط نیست و ابعاد مختلف سیاسی دارد که همه این ابعاد را باید در کنار هم در نظر گرفت.
وزیر نفت با اشاره به اینکه بهینهسازی مصرف انرژی مسأله مهمی است، یادآور شد: مجلس شورای اسلامی در این زمینه در قالب ماده ۱۲ قانون رفع موانع تولید رقابتپذیر و ارتقای نظام مالی کشور تصویب کرده بود که میتوانست انقلابی در این حوزه باشد، اما متأسفانه در قالب تبصره ۱۴ بودجه سالانه تأثیر این قانون از بین رفت، در حالی که اجرای دقیق این قانون گام بزرگی برای بهینهسازی مصرف بود.وی بر ضرورت مصرف بهینه انرژی در نیروگاهها تأکید کرد و گفت: اگر نیروگاهها بازده حرارتیشان را افزایش دهند با گازی که در اختیارشان قرار میگیرد براحتی میتوانند ۱.۵ برابر انرژی برق بیشتری تولید کنند و برای تولید برق بیشتر به گاز بیشتری نیاز نخواهند داشت، اما وقتی قیمت گاز برای نیروگاهها تقریباً صفر است، چرا باید سرمایهگذاری کنند؟! ضمن اینکه قیمت برق قیمت نامناسبی است.
پرداخت ۳۵ میلیارد دلار یارانه برای گاز
وزیر نفت با بیان اینکه ما اکنون نزدیک ۳۵ میلیارد دلار در سال یارانه گاز به مردم میدهیم که رقم بزرگی است و فعلاً هم نمیتوانیم تغییری در آن ایجاد کنیم، تصریح کرد: ما دو سند برای بهینهسازی انرژی تدوین کردیم. یکی از آنها مربوط به تراز مصرف گاز تا سال ۱۴۲۰ و دیگری تراز سوخت حملونقل است و شورای عالی انرژی هر دو آنها را تصویب کرده و جزو ریلگذاری برای دولت آینده است.
زنگنه درباره پرداخت عوارض آلایندگی هم توضیح داد: در بحث پرداخت عوارض آلایندگی به شهرداریها بدهی نداریم. اختلافی میان دستگاهها وجود داشت که دستگاه مالیاتی معتقد بود بر مبنای ارزش تولید نفت باید درصد عوارض آلایندگی پرداخت شود که از بودجه شرکتهای ما نیز بالاتر میرفت و سرانجام قرار شد مبنای پرداخت ارزش خدمات برای شرکتها باشد که اکنون نیز پرداختها انجام شده است و بدهی نداریم.
۹۵ درصد جمعیت ایران زیر پوشش شبکههای گازرسانی
زنگنه در ادامه حضور در صحن مجلس پاسخگوی پرسشهای جلال محمودزاده نماینده مهاباد درباره گازرسانی و علت کمبود گاز مایع در سطح کشور بود.
وی با اشاره به اینکه تعداد روستاهای بهرهمند از نعمت گاز در دولتهای یازدهم و دوازدهم حدود ۲.۵ برابر شده و از ۱۴ هزار روستا به ۳۵ هزار روستا رسیده است، تصریح کرد: هماکنون بیش از ۹۵ درصد جمعیت کشور زیر پوشش شبکههای گازرسانی قرار دارند.وزیر نفت با بیان اینکه استانهای سیستان و بلوچستان و هرمزگان بهدلایل مختلف از میانگین عقب هستند، افزود: در این سالها ۴۳ هزار میلیارد تومان برای گازرسانی روستایی و شهری هزینه شده و ۴۰ هزار میلیارد تومان اضافه هم برای خطوط انتقال خرج شده است.بهگفته وی، در کشور ما حدود ۴.۵ میلیون نفر از نعمت گاز طبیعی استفاده نمیکنند.
گاز مایع کجا میرود که مردم در صف میایستند؟!
وزیر نفت درباره دلیل کمبود گاز مایع در سطح کشور هم توضیح داد: اکنون روزانه پالایشگاههای نفتی کشور حدود ۷ هزار تن گاز مایع تولید میکنند اما توجه کنید در این شرایط کل گاز مایع مصرفی مردم با فرض اینکه به هر نفر در ماه دو کپسول ۱۱کیلویی تخصیص داده شود حدود ۲۳۰۰ تن در روز است. با این حال دقت کنید ما ۵۵۰۰ هزار تن توزیع میکنیم، بقیه این مقدار کجا میرود که مردم دوباره در صف میایستند؟!
زنگنه ادامه داد: با بررسیهای انجام شده مشخص شده قاچاق نمیشود و پس از افزایش قیمت بنزین، مردم از گاز مایع در خودروهای بسیار فرسوده به روش غیرفنی و خطرناک استفاده میکنند.وی با بیان اینکه برای بهرهمندی خانوارها از گاز مایع سامانهای ایجاد کردیم که برای اجرای آن دو روش سهمیه و رقم مالی وجود داشت، تصریح کرد: مجلس شورای اسلامی در قانون بودجه امسال در این زمینه مکلف کرد به هر کیلو گاز مایع ۷۵۰ تومان یارانه نقدی تعلق گیرد و جایگاههایی هم برای استفاده استاندارد خودروسازان از گاز مایع ساخته شود.وزیر نفت در واکنش به سخن نماینده مجلس که اعلام کرد شما علاقه به صادرات گاز مایع دارید، اظهار کرد: بله علاقه داریم، اما عمده گاز تولیدی پالایشگاهها برای داخل مصرف میشود و اگر رقمی برای صادرات باقی بماند درآمد آن به سازمان هدفمندی یارانهها میرسد نه شرکت ملی نفت یا شرکت ملی گاز ایران. از سوی دیگر ما مخالف توزیع گاز مایع در داخل نیستیم و وظیفه ما تأمین نیاز داخل است. زنگنه ادامه داد: از نظر ما اولویت در سبد سوخت با مصرف سیانجی است، زیرا هزینه تولید این حامل انرژی حداکثر ۲۰ تا ۲۵ سنت است، در حالیکه گاز مایع بیش از ۳۵ سنت است و میتوان آن را صادر کرد، بنابراین مصرف سیانجی در داخل بهتر است، اما مجلس حکم کرده است و ما برای اجرای آن عمل میکنیم.
بیژن زنگنه دیروز(سهشنبه، ۱۸ خردادماه) برای پاسخ به پرسش علیرضا ورناصری قندعلی، نماینده مسجدسلیمان و لالی و هفتگل و اندیکا درباره جمعآوری گازهای مشعل و جلال محمودزاده، نماینده مهاباد درباره گازرسانی و کمبود گاز مایع در صحن مجلس شورای اسلامی حاضر شد که در پایان هر دو نماینده از پاسخ وزیر قانع شدند.وی در پاسخ به نماینده مسجدسلیمان و لالی و هفتگل و اندیکا درباره جمعآوری گازهای ارسالی به مشعل توضیح داد: گازهای مشعل یا همان گازهایی که به مشعل میرود موضوعی است که بیش از ۶۰ سال مطرح بوده و اجرای آن مسألهای پیچیده، دشوار و پرهزینه است. مجلس شورای اسلامی نیز به این مسأله توجه داشته و آخرین بار در ماده ۴۸ قانون برنامه ششم توسعه، دولت را موظف کرد تا گازهای مشعل به قیمت عادلانه واگذار شود.بهگزارش شانا، وزیر نفت با اشاره به اینکه ما در اجرای این قانون یک مزایده برگزار کردیم و قیمت هر مترمکعب گاز برای پایه مزایده را نیم سنت تا دو سنت تعیین کردیم که تقریباً رایگان بود، اما تعداد مراجعهکنندگان اندک بود، افزود: بر این اساس قراردادهایی به مقدار نیم میلیون مترمکعب برای ایستگاه جمعآوری گازهای مشعل میدان پارسی و مارون ۳ امضا و راهاندازی شد و تأسیسات جمعآوری چند مورد دیگر نیز به ظرفیت ۱.۷ میلیون مترمکعب انجام شد، اما مقادیر بسیار کم بود.زنگنه در تبیین بیشتر این موضوع توضیح داد: برای جمعآوری گازهای مشعل باید واحدهایی به نام انجیال یا پالایشگاه گازی احداث شود، در این واحدها گازهای جمع آوری شده از چاههای مختلف، شیرینسازی و تفکیک و هرکدام برای هدفی مصرف میشوند، این موضوع به سرمایهگذاری زیادی نیاز دارد.
وی با اشاره به اینکه در دولت تدبیر و امید به بخش خصوصی اجازه داده شد واحدهای انجیال بسازند، تصریح کرد: با اقدامهای انجام شده نه تنها تمام گازهای مشعل خوزستان، بلکه گازهای مشعل فلات قاره و نفت مرکزی تعیین تکلیف شدند و طرحها به ترتیب در حال اجراست. انشاءالله جمعآوری این گازها تا آخر سال ۱۴۰۱ بیش از ۹۰ درصد محقق میشود.
گام بلند دولت در جمعآوری گازهای مشعل
وزیر نفت با بیان اینکه جمعآوری گازهای مشعل مسجدسلیمان به پتروپالایشگاه بختیاری واگذار شده است تا بهره آن به مردم منطقه برسد، ادامه داد: از مهمترین اقدامهایی که در زمینه گازهای مشعل انجام دادیم احداث پالایشگاه گاز بیدبلند خلیج فارس در بهبهان با سرمایهگذاری ۳میلیارد دلاری بود که ۵۶ میلیون مترمکعب ورودی آن است و ۳.۴ میلیون تن خوراک برای پتروشیمیها تأمین میکند، این پروژه پارسال گشایش یافت.زنگنه از طرحهای جمعآوری گازهای مشعل در شرق کارون بهعنوان دیگر طرح نام برد و با بیان اینکه گازهای این پروژه به پالایشگاه گاز بیدبلند خلیج فارس و پالایشگاه گاز مارون میرود، تصریح کرد: این طرح که قراردادش در سال ۹۷ امضا شد، در حال اجراست. بهدنبال اجرای این طرح با سرمایهگذاری نزدیک ۲ میلیارد دلار ۱۷.۵ میلیون مترمکعب گاز در شرق کارون جمعآوری میشود و دیگر هیچ گازی نخواهیم داشت که بسوزد، جز مسجدسلیمان که توضیحات آن ارائه شد.
وی ادامه داد: همچنین انجیال ۳۲۰۰ در غرب کارون نیز در حال اجراست که سرمایه مورد نیاز برای تأسیس آن ۱.۴ میلیارد دلار است. فاز نخست آن امسال به بهرهبرداری میرسد و ۱.۸ میلیون تن خوراک واحدهای پتروشیمی بندرامام را تأمین و ۹.۶ میلیون مترمکعب گاز به شبکه سراسری تزریق میکند.وزیر نفت تصریح کرد: انجیال ۳۱۰۰ در منطقه دهلران دیگر طرح جمعآوری گازهای مشعل و رقم سرمایهگذاری آن ۸۹۰ میلیون دلار است که از سوی صندوق بازنشستگی صنعت نفت تأمین میشود و درصد پیشرفت آن ۵۰ درصد است، این طرح سال ۱۴۰۱ به بهرهبرداری میرسد. در پاییندست این طرح نیز یک مجتمع پتروشیمی با ظرفیت ۹۰۰ هزار تن در حال احداث است.زنگنه از جمعآوری گازهای مشعل در منطقه پارس جنوبی، انجیال خارک و جمعآوری گازهای منطقه خارک بهعنوان دیگر طرحها نام برد و گفت: پالایشگاه هنگام هم که گازهای منطقه قشم را جمعآوری میکند اجرا شده و در حال بهرهبرداری است.وی تأکید کرد: دولت در موضوع جمعآوری گازهای مشعل گام بزرگی برداشته و کار بزرگی انجام شده است، همه قراردادهای جمعآوری گازهای مشعل تعیین تکلیف شده و در حال اجرا و فعال است و انشاءالله حداکثر تا سال ۱۴۰۱ تکمیل میشود.
صادرات گاز ابعاد مختلف سیاسی دارد
وزیر نفت درباره صادرات گاز بهعنوان دیگر پرسش این نماینده مجلس هم توضیح داد: صادرات گاز در این دولت دو برابر شده است، اما اگر بخواهیم صادرات گاز بیشتری داشته باشیم هیچ راهی جز بهینهسازی مصرف نداریم، ما اکنون برای نگهداشت تولید گاز پارس جنوبی و دیگر میدانهای گازی به حدود ۵۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز داریم، برای افزایش صادرات نیز به سرمایه بیشتری از این رقم (۵۰ میلیار دلار) نیاز است.
زنگنه با بیان اینکه صادرات گاز نیز نوعی خامفروشی است و ترجیح ما در مصرف گاز تخصیص آن به پتروشیمیها و صنایع داخلی انرژیبر برای ایجاد ارزش افزوده بیشتر است، تأکید کرد: صادرات گاز تنها به وزارت نفت مربوط نیست و ابعاد مختلف سیاسی دارد که همه این ابعاد را باید در کنار هم در نظر گرفت.
وزیر نفت با اشاره به اینکه بهینهسازی مصرف انرژی مسأله مهمی است، یادآور شد: مجلس شورای اسلامی در این زمینه در قالب ماده ۱۲ قانون رفع موانع تولید رقابتپذیر و ارتقای نظام مالی کشور تصویب کرده بود که میتوانست انقلابی در این حوزه باشد، اما متأسفانه در قالب تبصره ۱۴ بودجه سالانه تأثیر این قانون از بین رفت، در حالی که اجرای دقیق این قانون گام بزرگی برای بهینهسازی مصرف بود.وی بر ضرورت مصرف بهینه انرژی در نیروگاهها تأکید کرد و گفت: اگر نیروگاهها بازده حرارتیشان را افزایش دهند با گازی که در اختیارشان قرار میگیرد براحتی میتوانند ۱.۵ برابر انرژی برق بیشتری تولید کنند و برای تولید برق بیشتر به گاز بیشتری نیاز نخواهند داشت، اما وقتی قیمت گاز برای نیروگاهها تقریباً صفر است، چرا باید سرمایهگذاری کنند؟! ضمن اینکه قیمت برق قیمت نامناسبی است.
پرداخت ۳۵ میلیارد دلار یارانه برای گاز
وزیر نفت با بیان اینکه ما اکنون نزدیک ۳۵ میلیارد دلار در سال یارانه گاز به مردم میدهیم که رقم بزرگی است و فعلاً هم نمیتوانیم تغییری در آن ایجاد کنیم، تصریح کرد: ما دو سند برای بهینهسازی انرژی تدوین کردیم. یکی از آنها مربوط به تراز مصرف گاز تا سال ۱۴۲۰ و دیگری تراز سوخت حملونقل است و شورای عالی انرژی هر دو آنها را تصویب کرده و جزو ریلگذاری برای دولت آینده است.
زنگنه درباره پرداخت عوارض آلایندگی هم توضیح داد: در بحث پرداخت عوارض آلایندگی به شهرداریها بدهی نداریم. اختلافی میان دستگاهها وجود داشت که دستگاه مالیاتی معتقد بود بر مبنای ارزش تولید نفت باید درصد عوارض آلایندگی پرداخت شود که از بودجه شرکتهای ما نیز بالاتر میرفت و سرانجام قرار شد مبنای پرداخت ارزش خدمات برای شرکتها باشد که اکنون نیز پرداختها انجام شده است و بدهی نداریم.
۹۵ درصد جمعیت ایران زیر پوشش شبکههای گازرسانی
زنگنه در ادامه حضور در صحن مجلس پاسخگوی پرسشهای جلال محمودزاده نماینده مهاباد درباره گازرسانی و علت کمبود گاز مایع در سطح کشور بود.
وی با اشاره به اینکه تعداد روستاهای بهرهمند از نعمت گاز در دولتهای یازدهم و دوازدهم حدود ۲.۵ برابر شده و از ۱۴ هزار روستا به ۳۵ هزار روستا رسیده است، تصریح کرد: هماکنون بیش از ۹۵ درصد جمعیت کشور زیر پوشش شبکههای گازرسانی قرار دارند.وزیر نفت با بیان اینکه استانهای سیستان و بلوچستان و هرمزگان بهدلایل مختلف از میانگین عقب هستند، افزود: در این سالها ۴۳ هزار میلیارد تومان برای گازرسانی روستایی و شهری هزینه شده و ۴۰ هزار میلیارد تومان اضافه هم برای خطوط انتقال خرج شده است.بهگفته وی، در کشور ما حدود ۴.۵ میلیون نفر از نعمت گاز طبیعی استفاده نمیکنند.
گاز مایع کجا میرود که مردم در صف میایستند؟!
وزیر نفت درباره دلیل کمبود گاز مایع در سطح کشور هم توضیح داد: اکنون روزانه پالایشگاههای نفتی کشور حدود ۷ هزار تن گاز مایع تولید میکنند اما توجه کنید در این شرایط کل گاز مایع مصرفی مردم با فرض اینکه به هر نفر در ماه دو کپسول ۱۱کیلویی تخصیص داده شود حدود ۲۳۰۰ تن در روز است. با این حال دقت کنید ما ۵۵۰۰ هزار تن توزیع میکنیم، بقیه این مقدار کجا میرود که مردم دوباره در صف میایستند؟!
زنگنه ادامه داد: با بررسیهای انجام شده مشخص شده قاچاق نمیشود و پس از افزایش قیمت بنزین، مردم از گاز مایع در خودروهای بسیار فرسوده به روش غیرفنی و خطرناک استفاده میکنند.وی با بیان اینکه برای بهرهمندی خانوارها از گاز مایع سامانهای ایجاد کردیم که برای اجرای آن دو روش سهمیه و رقم مالی وجود داشت، تصریح کرد: مجلس شورای اسلامی در قانون بودجه امسال در این زمینه مکلف کرد به هر کیلو گاز مایع ۷۵۰ تومان یارانه نقدی تعلق گیرد و جایگاههایی هم برای استفاده استاندارد خودروسازان از گاز مایع ساخته شود.وزیر نفت در واکنش به سخن نماینده مجلس که اعلام کرد شما علاقه به صادرات گاز مایع دارید، اظهار کرد: بله علاقه داریم، اما عمده گاز تولیدی پالایشگاهها برای داخل مصرف میشود و اگر رقمی برای صادرات باقی بماند درآمد آن به سازمان هدفمندی یارانهها میرسد نه شرکت ملی نفت یا شرکت ملی گاز ایران. از سوی دیگر ما مخالف توزیع گاز مایع در داخل نیستیم و وظیفه ما تأمین نیاز داخل است. زنگنه ادامه داد: از نظر ما اولویت در سبد سوخت با مصرف سیانجی است، زیرا هزینه تولید این حامل انرژی حداکثر ۲۰ تا ۲۵ سنت است، در حالیکه گاز مایع بیش از ۳۵ سنت است و میتوان آن را صادر کرد، بنابراین مصرف سیانجی در داخل بهتر است، اما مجلس حکم کرده است و ما برای اجرای آن عمل میکنیم.
گزارش «ایران» از رفتارها و برخوردهای نامناسب برخی از مأموران با دستفروشان
حقوق گمشده دستفروشان در شهرها
حمیده امینیفرد
خبرنگار
هنوز هم صدای مردی که با التماس از مأموران شهرداری میخواهد تا لااقل بساطش را برایش بگذارند؛ در گوش خیلیهایمان سوت میکشد. مردی که تمام داراییاش زیر مشت و لگد مأموران درحال نابودی است و خواهش و التماسها و داد و بیدادهایش هم به جایی نمیرسد. فیلمی که داستانش واقعی است. بازیگرانش هم! اما هنوز معلوم نیست چرا برای دردهای مردی که با تمام وجود «نداریاش» را فریاد میزند؛ چارهای جز مشت و لگد و توهین و ناسزا باقی نمانده است. کرونا این روزها بساط دستفروشان را کوچک کرده است. خیلیهای دیگر هم از طبقه کارگران فصلی و حتی مغازهدارهای ورشکسته به صف نامنظم دستفروشان پیوستهاند. اما آمارها همچنان عددهای ضد و نقیض ۱۷ تا ۲۰ هزار نفر را در پایتخت نشان میدهد. درحالی که در واقعیت فقط نام ۵ هزار دستفروش در سامانه شهردای تهران ثبتنام شده است. درآمدهای نجومی برخی دستفروشان و مافیایی هم که پشت هر کاشی وجود دارد، داستان عجیب و غریب گردنکشی یک باند پرقدرت را روایت میکند که البته باعث شده شکل برخوردها با آنها عوض شود. اگرچه ماجرای برخوردهای شدید با دستفروشان مربوط به امروز و دیروز و تهران و قم نیست. خیلیهایمان هنوز یادمان نرفته تصویر آن زنی را که ۱۴ اسفند ۹۷ سر از شبکههای اجتماعی درآورد. زنی که پهن شدن بساط میوههایش در پیادهرو؛ داد عابران را بلند کرد. عابرانی که اینبار فقط تماشاچی و فیلمبردار نبودند. صدای سوزناک زن را که شنیدند؛ سینه سپر کردند و درمقابل مأمورانی که با صدای بلند فریاد میزدند؛ «کار ما همین است» ایستادند. یا هنوز تصویر دستفروش معلولی که ۱۷ دی ماه سال گذشته در دزفول؛ خیلیهایمان را در شوک فرو برده بود؛ در میان صفحات مجازی دیده میشود. حتی اگر کمی به عقبتر برویم، یادمان میآید آبان ماه ۹۵ را که زن دستفروش فومنی چگونه مزد عواطف جریحهدار شدهاش را با یک سیلی از دست مردی که گفته میشد مأمور سد معبراست؛ گرفت!
میگویند برای ساماندهی دستفروشی فقط در سال گذشته حدود ۴۷ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان هزینه شده است و البته همچنان دو سر شاکی ماجرا یعنی افراد بیبضاعت و کاسبانی که مالیاتهای سنگین میدهند (اما پای مشتریها هرگز از بساطها به مغازههایشان نمیرسد) از این وضعیت ناراضیاند!
برخورد با دستفروشان و عذرخواهی مسئولان در پایتخت
کرونا البته سطح برخوردها را هم کاهش داده است. برخی میگویند وقتی بساطی نباشد درگیری هم نیست. اما زهرا نژادبهرام؛ عضو شورای شهر تهران معتقد است که نگاه حمایتی شهرداری تهران موجب شده تا ما در طول ۴سال اخیرقط با یک نوع برخورد شدید آن هم در شهرری مواجه شویم. برخوردی که برای نخستین بار عذرخواهی مسئولان را در پی داشت و کسی هم بهدنبال توجیه و عذر و بهانه نبود! او میگوید هیچ آمار رسمی دقیقی از تعداد دستفروشان وجود ندارد و حالا بازارچههای متعددی مثلاً در خاوران؛ مناطق ۱۷ و ۱۸ دایر است تا به جای رویکرد تقابلی؛ رویکرد انسانمحور را ترویج دهد. او ادامه میدهد: در دوران کرونا علاوه بر ۹ میلیارد تومانی که با کمک بنیاد مستضعفان توزیع شد؛ سامانهای هم برای ساماندهی دستفروشان در نظر گرفته شد. علاوه بر این ما در شورا مصوبه مشاغل بیکانون را هم داشتیم و حتی در لایحه ساماندهی پیادهروها موضوع دستفروشی را مطرح کردیم که البته هنوز به صحن نیامده است. من حتی نامهای را خطاب به اتاق اصناف نوشتم تا برای دستفروشان صنف تشکیل شود؛ اما برخی مباحث در حوزه قانونگذاری و در اختیار مجلس است که نیاز به بازنگری دارد. نژادبهرام میگوید: شهرداری تنها براساس قانون موظف است تا از هرنوع سد معبری جلوگیری کند. ما حتی مصوبهای دیگر در لایحه شهربیدار داشتیم که دو سال زمان برد و در ۵ نقطه نیز اجرایی شد اما فعلاً بهخاطر کرونا امکان اجرای آن وجود ندارد. در این مصوبه هم در ساعاتی از شب مکانهایی دراختیار دستفروشان قرار داده میشود تا بتوانند امرار معاش کنند.
او میگوید در حوزه نظارت بر دستفروشان هیچ پیمانکاری وجود ندارد و مأموران سد معبر از بدنه شرکت شهربان هستند. بازارچهها نیز متمرکز هستند و تنها پیمانکار کار را جلو میبرد و اجازه هیچ برخوردی ندارد.
برخورد فیزیکی و توقیف اموال دستفروشان ممنوع
محمدکریم آسایش؛ پژوهشگر و فعال اجتماعی به انتشار گزارش مرکز پژوهشهای مجلس درباره برخورد با دستفروشان در سال ۹۳ اشاره میکند. او به «ایران» میگوید: در این گزارش برخورد فیزیکی؛ قهری و حتی توقیف اموال ممنوع و واگذاری روش اجرا به پیمانکار و شرکتیسازی آن غیرقانونی اعلام شده است؛ اما همین حالا نیروهای شرکت شهربان و حریمبان به صورت قراردادی کار میکنند و در استخدام شهرداری نیستند. بحث ساماندهی بازارها هم پیمانکاری است و به مزایده گذاشته میشود؛ درحالی که براساس قانون ساماندهی جزو وظایف شهرداری است. خب پیمانکار برای اینکه منتفع شود این فضاها را به مغازهداران اجاره میدهد نه دستفروشان! چون نظارتی هم وجود ندارد نمیتوان فهمید که آیا این فرد دستفروش واقعی است یا نه؟! گزارشهایی که در گذشته بهدست ما رسیده بود، نشان میداد که اجاره هر متر مربع زیرگذر چهارراه ولیعصر معادل اجاره بهای یک مغازه بر خیابان ولیعصر است.
او ادامه میدهد: در این گزارش قید شده که اگر دستفروشی ایجاد مزاحمت نکرده و کمک حال معیشت فرد باشد مشمول ماده ۵۵ قانون شهرداری که درباره سد معبر است نمیشود اما آیا این اتفاق میافتد؟ مرکز پژوهشها در گزارش سال ۹۸ خود هم خواهان به رسمیت شناخته شدن دستفروشی شد و سناریوی صدور مجوز سالیانه در ازای مبلغی به دستفروشان را مطرح کرد. در سناریوی دیگری هم راهاندازی شرکتهایی با عنوان سایهبان شهر را پیشنهاد داد تا در هر راسته دستفروشان زیرپوشش قرار داده شوند و طرف قرارداد شهرداری شوند. اما خب این گزارشها توصیهای است و ضمانت اجرا ندارد. البته در مصوبه شورای شهر در بهمن ۹۷ که مربوط به ساماندهی مشاغل بیکانون بود هم موضوع رسمی شدن دستفروشی مطرح شد. اما در تدوین دستورالعملها یکی از نکات مهم تعریف حد سد معبر است که متأسفانه در ساختار شهرداری تعارض منافع وجود دارد و برخی از این وضعیت غیررسمی بیشتر سود میبرند.
او ادامه میدهد: ما گزارشهایی داریم که نشان میدهد همه حسابها نقدی نیست. در مواردی حتی کالای دستفروشان را برمیدارند یا به زنان دستفروش پیشنهادات غیراخلاقی میدهند. البته در این دوره نسبت به دوره قبل برخوردها کمتر بوده که یکی از دلایل آن اجرای طولانیترین طرح ممنوعیت بساط گستری در سال ۹۸ و ۹۹ بود که بههرحال معیشت آنها را تهدید کرده و شبیه عقبنشینی شده است مثلاً محور ولیعصر بسته شد و به سمت کالج و بلوار کشاورز رفتند.
چرا برخورد با دستفروشان یکسان نیست؟
جعفربای، آسیبشناس اجتماعی معتقد است که حتی استفاده از واژه جمعآوری برای افرادی که برای تأمین معیشتشان تلاش میکنند اهانتآمیز است. او با طرح این سؤال که چرا نحوه مواجهه مأموران سد معبر با همه دستفروشان یکسان نیست به «ایران» میگوید: خود دستفروشان افشا کردند که ساختار مافیایی پیچیده زیرزمینی وجود دارد که در ازای پرداخت مبلغی اجازه بساطگستری میدهند، اما وای به آن روزی که درآمدی نداشته باشیم روزگارمان سیاه میشود؛ توهین میشنویم و وسایلمان را توقیف میکنند. خب اگر اینها واقعیت داشته باشد بسیار زشت است و نداشته باشد هم باز این سؤال وجود دارد که چرا برخوردها یکسان نیست؟!
او معتقد است که هیچگاه برخوردهای خشن و ضربتی و اهانتآمیز جواب نداده و اگر قرار بود درست باشد تا الان نباید هیچ دستفروشی وجود داشت.
جعفربای پیشنهاد میدهد: بازارچههای هفتگی به عنوان بستر قانونی برای کار دستفروشی که در برخی شهرستانها دایر است در همه جا راهاندازی شود. این تجربه موفقی است که مدل جهانی هم دارد اما ما خودمان در شهرستانها اجرا میکنیم و میتوان در شهرهای بزرگ هم محله به محله یا خیابان به خیابان براساس برنامه هفتگی دقیقی اجرا کرد چرا که دوره زد و خوردها تمام شده است و براساس آموزههای دینی هم باید ارزش انسانها گرامی داشته شود. شخصاً برخوردهای اهانتآمیز و دور از شأن انسان را از نزدیک دیدهام و معتقدم باید ساماندهی گستردهتر انجام شود.
خبرنگار
هنوز هم صدای مردی که با التماس از مأموران شهرداری میخواهد تا لااقل بساطش را برایش بگذارند؛ در گوش خیلیهایمان سوت میکشد. مردی که تمام داراییاش زیر مشت و لگد مأموران درحال نابودی است و خواهش و التماسها و داد و بیدادهایش هم به جایی نمیرسد. فیلمی که داستانش واقعی است. بازیگرانش هم! اما هنوز معلوم نیست چرا برای دردهای مردی که با تمام وجود «نداریاش» را فریاد میزند؛ چارهای جز مشت و لگد و توهین و ناسزا باقی نمانده است. کرونا این روزها بساط دستفروشان را کوچک کرده است. خیلیهای دیگر هم از طبقه کارگران فصلی و حتی مغازهدارهای ورشکسته به صف نامنظم دستفروشان پیوستهاند. اما آمارها همچنان عددهای ضد و نقیض ۱۷ تا ۲۰ هزار نفر را در پایتخت نشان میدهد. درحالی که در واقعیت فقط نام ۵ هزار دستفروش در سامانه شهردای تهران ثبتنام شده است. درآمدهای نجومی برخی دستفروشان و مافیایی هم که پشت هر کاشی وجود دارد، داستان عجیب و غریب گردنکشی یک باند پرقدرت را روایت میکند که البته باعث شده شکل برخوردها با آنها عوض شود. اگرچه ماجرای برخوردهای شدید با دستفروشان مربوط به امروز و دیروز و تهران و قم نیست. خیلیهایمان هنوز یادمان نرفته تصویر آن زنی را که ۱۴ اسفند ۹۷ سر از شبکههای اجتماعی درآورد. زنی که پهن شدن بساط میوههایش در پیادهرو؛ داد عابران را بلند کرد. عابرانی که اینبار فقط تماشاچی و فیلمبردار نبودند. صدای سوزناک زن را که شنیدند؛ سینه سپر کردند و درمقابل مأمورانی که با صدای بلند فریاد میزدند؛ «کار ما همین است» ایستادند. یا هنوز تصویر دستفروش معلولی که ۱۷ دی ماه سال گذشته در دزفول؛ خیلیهایمان را در شوک فرو برده بود؛ در میان صفحات مجازی دیده میشود. حتی اگر کمی به عقبتر برویم، یادمان میآید آبان ماه ۹۵ را که زن دستفروش فومنی چگونه مزد عواطف جریحهدار شدهاش را با یک سیلی از دست مردی که گفته میشد مأمور سد معبراست؛ گرفت!
میگویند برای ساماندهی دستفروشی فقط در سال گذشته حدود ۴۷ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان هزینه شده است و البته همچنان دو سر شاکی ماجرا یعنی افراد بیبضاعت و کاسبانی که مالیاتهای سنگین میدهند (اما پای مشتریها هرگز از بساطها به مغازههایشان نمیرسد) از این وضعیت ناراضیاند!
برخورد با دستفروشان و عذرخواهی مسئولان در پایتخت
کرونا البته سطح برخوردها را هم کاهش داده است. برخی میگویند وقتی بساطی نباشد درگیری هم نیست. اما زهرا نژادبهرام؛ عضو شورای شهر تهران معتقد است که نگاه حمایتی شهرداری تهران موجب شده تا ما در طول ۴سال اخیرقط با یک نوع برخورد شدید آن هم در شهرری مواجه شویم. برخوردی که برای نخستین بار عذرخواهی مسئولان را در پی داشت و کسی هم بهدنبال توجیه و عذر و بهانه نبود! او میگوید هیچ آمار رسمی دقیقی از تعداد دستفروشان وجود ندارد و حالا بازارچههای متعددی مثلاً در خاوران؛ مناطق ۱۷ و ۱۸ دایر است تا به جای رویکرد تقابلی؛ رویکرد انسانمحور را ترویج دهد. او ادامه میدهد: در دوران کرونا علاوه بر ۹ میلیارد تومانی که با کمک بنیاد مستضعفان توزیع شد؛ سامانهای هم برای ساماندهی دستفروشان در نظر گرفته شد. علاوه بر این ما در شورا مصوبه مشاغل بیکانون را هم داشتیم و حتی در لایحه ساماندهی پیادهروها موضوع دستفروشی را مطرح کردیم که البته هنوز به صحن نیامده است. من حتی نامهای را خطاب به اتاق اصناف نوشتم تا برای دستفروشان صنف تشکیل شود؛ اما برخی مباحث در حوزه قانونگذاری و در اختیار مجلس است که نیاز به بازنگری دارد. نژادبهرام میگوید: شهرداری تنها براساس قانون موظف است تا از هرنوع سد معبری جلوگیری کند. ما حتی مصوبهای دیگر در لایحه شهربیدار داشتیم که دو سال زمان برد و در ۵ نقطه نیز اجرایی شد اما فعلاً بهخاطر کرونا امکان اجرای آن وجود ندارد. در این مصوبه هم در ساعاتی از شب مکانهایی دراختیار دستفروشان قرار داده میشود تا بتوانند امرار معاش کنند.
او میگوید در حوزه نظارت بر دستفروشان هیچ پیمانکاری وجود ندارد و مأموران سد معبر از بدنه شرکت شهربان هستند. بازارچهها نیز متمرکز هستند و تنها پیمانکار کار را جلو میبرد و اجازه هیچ برخوردی ندارد.
برخورد فیزیکی و توقیف اموال دستفروشان ممنوع
محمدکریم آسایش؛ پژوهشگر و فعال اجتماعی به انتشار گزارش مرکز پژوهشهای مجلس درباره برخورد با دستفروشان در سال ۹۳ اشاره میکند. او به «ایران» میگوید: در این گزارش برخورد فیزیکی؛ قهری و حتی توقیف اموال ممنوع و واگذاری روش اجرا به پیمانکار و شرکتیسازی آن غیرقانونی اعلام شده است؛ اما همین حالا نیروهای شرکت شهربان و حریمبان به صورت قراردادی کار میکنند و در استخدام شهرداری نیستند. بحث ساماندهی بازارها هم پیمانکاری است و به مزایده گذاشته میشود؛ درحالی که براساس قانون ساماندهی جزو وظایف شهرداری است. خب پیمانکار برای اینکه منتفع شود این فضاها را به مغازهداران اجاره میدهد نه دستفروشان! چون نظارتی هم وجود ندارد نمیتوان فهمید که آیا این فرد دستفروش واقعی است یا نه؟! گزارشهایی که در گذشته بهدست ما رسیده بود، نشان میداد که اجاره هر متر مربع زیرگذر چهارراه ولیعصر معادل اجاره بهای یک مغازه بر خیابان ولیعصر است.
او ادامه میدهد: در این گزارش قید شده که اگر دستفروشی ایجاد مزاحمت نکرده و کمک حال معیشت فرد باشد مشمول ماده ۵۵ قانون شهرداری که درباره سد معبر است نمیشود اما آیا این اتفاق میافتد؟ مرکز پژوهشها در گزارش سال ۹۸ خود هم خواهان به رسمیت شناخته شدن دستفروشی شد و سناریوی صدور مجوز سالیانه در ازای مبلغی به دستفروشان را مطرح کرد. در سناریوی دیگری هم راهاندازی شرکتهایی با عنوان سایهبان شهر را پیشنهاد داد تا در هر راسته دستفروشان زیرپوشش قرار داده شوند و طرف قرارداد شهرداری شوند. اما خب این گزارشها توصیهای است و ضمانت اجرا ندارد. البته در مصوبه شورای شهر در بهمن ۹۷ که مربوط به ساماندهی مشاغل بیکانون بود هم موضوع رسمی شدن دستفروشی مطرح شد. اما در تدوین دستورالعملها یکی از نکات مهم تعریف حد سد معبر است که متأسفانه در ساختار شهرداری تعارض منافع وجود دارد و برخی از این وضعیت غیررسمی بیشتر سود میبرند.
او ادامه میدهد: ما گزارشهایی داریم که نشان میدهد همه حسابها نقدی نیست. در مواردی حتی کالای دستفروشان را برمیدارند یا به زنان دستفروش پیشنهادات غیراخلاقی میدهند. البته در این دوره نسبت به دوره قبل برخوردها کمتر بوده که یکی از دلایل آن اجرای طولانیترین طرح ممنوعیت بساط گستری در سال ۹۸ و ۹۹ بود که بههرحال معیشت آنها را تهدید کرده و شبیه عقبنشینی شده است مثلاً محور ولیعصر بسته شد و به سمت کالج و بلوار کشاورز رفتند.
چرا برخورد با دستفروشان یکسان نیست؟
جعفربای، آسیبشناس اجتماعی معتقد است که حتی استفاده از واژه جمعآوری برای افرادی که برای تأمین معیشتشان تلاش میکنند اهانتآمیز است. او با طرح این سؤال که چرا نحوه مواجهه مأموران سد معبر با همه دستفروشان یکسان نیست به «ایران» میگوید: خود دستفروشان افشا کردند که ساختار مافیایی پیچیده زیرزمینی وجود دارد که در ازای پرداخت مبلغی اجازه بساطگستری میدهند، اما وای به آن روزی که درآمدی نداشته باشیم روزگارمان سیاه میشود؛ توهین میشنویم و وسایلمان را توقیف میکنند. خب اگر اینها واقعیت داشته باشد بسیار زشت است و نداشته باشد هم باز این سؤال وجود دارد که چرا برخوردها یکسان نیست؟!
او معتقد است که هیچگاه برخوردهای خشن و ضربتی و اهانتآمیز جواب نداده و اگر قرار بود درست باشد تا الان نباید هیچ دستفروشی وجود داشت.
جعفربای پیشنهاد میدهد: بازارچههای هفتگی به عنوان بستر قانونی برای کار دستفروشی که در برخی شهرستانها دایر است در همه جا راهاندازی شود. این تجربه موفقی است که مدل جهانی هم دارد اما ما خودمان در شهرستانها اجرا میکنیم و میتوان در شهرهای بزرگ هم محله به محله یا خیابان به خیابان براساس برنامه هفتگی دقیقی اجرا کرد چرا که دوره زد و خوردها تمام شده است و براساس آموزههای دینی هم باید ارزش انسانها گرامی داشته شود. شخصاً برخوردهای اهانتآمیز و دور از شأن انسان را از نزدیک دیدهام و معتقدم باید ساماندهی گستردهتر انجام شود.
«بابا علی» چهره سرشناس هرمزگانی از نیم قرن قصه گویی میگوید
سرگرمیهای امروزی جای قصه را نمیگیرند
مریم شهبازی
خبرنگار
«بابا علی» تنها ناخدای قصه گوی ایرانی است، البته تأکید دارد بگوییم سکاندار. راست هم میگوید، بین اینها تفاوت است. با این حال اغلب او را به این عنوان میشناسند. پیرمرد مهربانی که سالهای بسیاری از زندگی اش روی کشتیهای کوچک و بزرگ گذشته و حداقل نیم قرنی است که برای بچهها از دریا و افسانههای برخاسته از آن میگوید. تا وقتی شرایط جسمی اش اجازه میداده به شهرها و روستاهای مختلفی رفته، آن هم بدون قطار و هواپیما و اتوبوس! با شتر و زمینی. تصورش هم دشوار است، اما گاهی هفتهها در راه بوده، نمونهاش سفر بندرعباس به زاهدان که بیست و هفت شبانه روز طول میکشد. هرچند که حالا محدودیتهای کرونایی دست او را هم بسته، دلتنگ بچه هاست و آرزو دارد بزودی قصه گویی اش را از سربگیرد. گفتوگو با عبدالرسول معینی، قصه گوی مشهور به «بابا علی» را که از چهرههای سرشناس هرمزگانی است به بهانه آن که روز «قصه و قصه گویی» به تقویم ملی کشورمان راه یافته میخوانید؛ قصه گوی متولد جزیره هنگام که البته این روزها ساکن بندرعباس است.
سالها از نخستین مرتبهای که شما را دیدم میگذرد؛ از بابا علی بگویید. مردی که سودای قصهگویی برای همه کودکان شهرها و روستاهای مختلف کشورمان را در سر داشت. هنوز هم با شتر به نقاط مختلف سفر میکنید؟
این روزها که نمیتوانم برای بچهها قصه بگویم. یک سال و نیم است کرونا همهمان را گرفتار کرده است. این ماهها شکل زندگی عوض شده و محدودیتهای عجیب و بسیاری مقابل زندگی و کارمان قرار گرفته! شتر که هیچ، دیگر با هواپیما و قطار هم نمیشود به این شهر و آن روستا سفر کرد. دلم برای آن قصه گفتنهای بیدغدغه تنگ شده، برای روزهایی که بچهها کنارم مینشستند تا قصه بشنوند. کرونا دست من را همبسته است، البته حتی وقتی کرونا دست از سرمان بردارد توان جسمیام تحلیل رفته، سن و سالم بالا رفته و دیگر نمیتوانم قدم در سفرهای دشوار گذشته بگذارم.
اما چرا طی آن سالهایی که شرایط جسمیتان اجازه میداد چنین شیوه دشواری را برای سفر انتخاب کرده بودید؟
قصه گو اگر بخواهد به دل بچهها بنشیند باید شبیه قصههای خودش باشد. وقتی برای بچهها قصه میگوییم، آنهم قصههایی که حیوانات در آنها حضور دارند دلشان میخواهد بدانند آن حیوانات چه شکلی هستند. حیوانات درنده یا غیر اهلی را که نمیتوانستم در این سفرها ببرم. برای همین بود که شتر را انتخاب کردم، هم اینکه حیوان پرطاقتی است و میتواند شرایط سخت را تحمل کند؛ هم اینکه میتوانستم آن را بهعنوان بخشی از قصههای خودم به بچهها نشان بدهم. البته سفر زمینی، آنهم با شتر خیلی سخت است، از بندرعباس تا زاهدان بیستوهفت شبانهروز درراه بودم. دقیق نمیدانم چند سال به این شکل سفر کردم، اما ازهمان جوانی با شتر برای قصه گویی به جمع بچهها میرفتم، شاید تا همین هفت- هشت سال پیش که هنوز شرایط جسمیام اجازه چنین سفرهای دشواری را میداد.
اینیک سال و چندماهی که کرونا شیوع پیداکرده و دیگر امکان قصهگویی برای بچهها را ندارید چه میکنید؟
به فکر قصهگویی آنلاین افتادهام. من هم چارهای ندارم جز اینکه سراغ فضای مجازی بروم تا رابطهام با بچهها حفظ بشود. از طریق شبکههای اجتماعی، اینستاگرام، تلگرام برای آنان قصه بگویم و شاید حتی یک سایت راهاندازی کنم. نمیدانم. حالا جزئیات دقیقتر را بعداً میگویم. امیدوارم باز بتوانم همچون گذشته به قصهگویی برای کودکان مشغول شوم.
این کار را در همکاری با سازمانهای فرهنگی انجام میدهید یا بهطور مستقل؟
بعضی سازمانها مثل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پیشنهادهایی دادهاند که در همکاری با آنان این کار را انجام بدهم، اما بهاحتمالزیاد خودم این کار را انجام بدهم. این روزهای زندگی من هم مانند باقی مردم به دلهره و وسواس میگذرد. باید خانه بمانیم تا بیماری کنترل شود.
دریا را هم کنار گذاشتهاید؟
سالهاست که دیگر روی کشتی کار نمیکنم، اما هنوز ماهیگیری میروم، آنهم با چوب. وقتی با چوب ماهیگیری کنی، ماهیهای کوچک میگیری. پنج و نیم صبح روانه دریا میشوم و یک- دو ظهر هم بازمیگردم.
طی یکی- دو هفته گذشته شورای فرهنگ عمومی درج روزی با عنوان «قصه و قصه گویی» را در تقویم ملی کشورمان تصویب کرد، چرا تا این اندازه بر ضرورت توجه دوباره به قصهگویی تأکید میشود؟
خبردارم. اتفاق خیلی خوبی است. باید زودتر از اینها روزی برای قصهگویی ثبت میشد. با این قبیل کارها میتوان توجه خانوادهها را به کارکردهای مثبت این سنت قدیمی و بازگشت دوباره آن به خانوادهها جلب کرد. اینطور هم فرهنگ شفاهیمان حفظ میشود و هم اینکه روابط میان والدین و فرزندان محکمتر میشود. شاید بچههای امروز امکانات سرگرمکننده زیادی داشته باشند، اما برای همینها هم قصه شنیدن یکی از لذتبخشترین کارهاست. قصه حتی در دنیای بزرگسالان هم طرفداران زیادی دارد، طی سالهای قصهگوییام دوستان زیادی از شهرها و روستاهای مختلف پیداکردهام، چند وقت پیش دوست قصهگویی از کرج از من دعوت کرد. اما شرایط کرونا و محدودیتهای آن اجازه نمیداد. نرفتم. دوست دیگری از ایلام زنگ زد که بابا علی بیا برای بچههای ما قصه بگو. قلبم برای بچهها میتپد اما چه کنم که این روزها نمیشود رفت.
چه خاطراتی از این قصهگوییها برای شما باقیمانده؟
لحظهبهلحظه قصهگویی برای بچهها خاطره است؛ سالها قبل برای قصهگویی به آتشکده زرتشتیان یزد رفتم. بچهها اطرافم جمع شدند. یکدفعه دختر کوچکی با خوشحالی فریاد زد: «بابا علی. این بابا علی است.» تعجب کردم که چطور من را میشناسد. شاید در یکی از جشنوارههای قصهگویی شرکت داشته و من را دیده، نمیدانم. هرچه بود خیلی به دلم نشست. بعضی از آن بچهها را دلم میخواهد حالا بعد از گذشت سالها ببینم. یکی از اینها دختر کوچکی است که سالها قبل در سفر به کرمانشاه من را در قصهگوییام همراهی کرد. با آن جثه کوچک و لباس کردی رنگارنگش با اشتیاق زیادی همراهیام میکرد؛ طوری که انگار برای این کار ساختهشده بود.
طی این سفرها وقتی مردم میفهمیدند بابت چهکاری به شهر یا روستای آنان رفتهاید چه برخوردی با شما داشتند؟
هنر آنطور که باید در کشور ما ارجوقُرب ندارد. نهایت توجه مردم این است که آدم را با انگشت نشان بدهند. با اینهمه نمیتوانم رفتار محبتآمیزی را که مردم در خیلی روستاها و شهرها با من داشتند فراموش کنم. حتی وقتی در راه به مشکلی برمیخوردم یا دچار حادثهای میشدم هم تنها نمیماندم. کمک میکردند؛ آنهم با مهربانی زیاد. بگذارید خاطرهای تعریف کنم، دریکی از قصهگوییها، خانمی برزیلی هم حضور داشت. اواسط قصه گفتن دیدم اشک میریزد. مانده بودم چرا گریه میکند. مترجم داشت. دلیلش را پرسیدم که گفت، طوری قصه میگویی که یاد پدربزرگم افتادم؛ انگار او تماموقت مقابلم ایستاده بود. این را گفتم که بدانید قصه آنقدر قدرت دارد که حتی میتواند پلی میان آدمهایی شود که از زبان و فرهنگهای مختلفی هستند.
زندگی ساحل نشینهای جنوب، پیوند نزدیکی با افسانهها و اسطورهها دارد؛ قصههایی برآمده از نقش پررنگ دریا در زندگی جنوبیها دارد و حتی سبب شده فرهنگ شفاهی حاکم بر این خطه متفاوت از دیگر نقاط کشور باشد. در قصهگوییهایتان، بویژه وقتی بحث سفر به سایر شهرها و روستاها باشد چقدر به فرهنگ زادگاه خود توجه دارید؟
بسیار زیاد. البته نه اینکه برای بچهها فقط قصههای جنوبی بگویم، اما به افسانههای محلی علاقه زیادی دارم. زندگی ساکنان جنوب هنوز هم درآمیخته با این افسانهها و اسطورهها است. آن بخشهایی که موجودات دریایی مانند دلفینها را شامل میشود برای بچهها جالب هستند. اینها برای بچهها خیلی جذاب هستند. خود من هنوز آن سالهای دور بچگیام را فراموش نمیکنم، آنوقتها خبری از کولر نبود، برای فرار از گرمای تابستان، شبها روی پشتبام میخوابیدیم؛ شبهایی که یک پای ثابت آن قصه گفتن و شنیدن بود. خب حالا چرا این لذت وصفناپذیر را از بچهها دریغ کنیم؟ البته میدانم. شاید بگویید حالا که همهچیز عوضشده، امکانات زیادی هست که آن موقعها نبود. بله. اما هیچچیزی جای قصه را نمیگیرد.
میان افسانههای جنوبی موجوداتی همچون پری دریایی، بوسلمه یا غولک هم حضور پررنگی دارند، از اینها هم میگویید؟
نه، اینها برای بچهها ترسناک است. با قصه گفتن نباید حس ناامنی و ترس در شنونده کم سن ایجاد کرد؛ موجوداتی که به برخی از آنها اشاره کردید برای دنیای آدمبزرگها هستند؛ اینها مشهورند که به کمین ملوانان و دریانوردان مینشستند و آنها را شکار میکردهاند. هنوز همچنین اعتقاداتی میان مردان دریا وجود دارد. اینها را نمیشود برای بچهها تعریف کرد. همین بوسلمه که گفتید مشهور است به ملوانان حمله میکند و آنان را به قعر آب میکشاند و... این افسانهها حتی بزرگسالان را گاهی به وحشت میاندازند، وای به کودکان. هرگز از افسانه هشتپا یا لنگدراز برای آنان نمیگویم. ترجیح میدهم از دریا تنها آن افسانههایی را بگویم که در ذهن آنان تصاویر زیبایی بیافریند تا اگر قصه کمک کردن دلفینها را تعریف کردم؛ وقتی دلفین دیدند بگویند؛ «این همونه که بابا علی تعریف کرد.» نه این که شبها
کابوس ببینند.
برای انتخاب قصهها تنها از فرهنگ شفاهی و حافظه خودتان استفاده میکنید؟
فقط به حافظه خودم متکی نیستم؛ در میان افسانهها و اسطورههای ایرانی، بویژه آنها که به جنوب تعلق دارند جستوجو و مطالعه کردهام. وقتی داستانهای زیادی برای قصهگویی داشته باشم آنوقت است که با توجه به کودکانی که مقابلم مینشینند دست به انتخاب میزنم. سعی میکنم قصهای بگویم که برای آنان جذاب باشد. اینجا مخاطب شناسی و شناخت بچهها هم واجب است.
در خلال این قصهگوییها تنها بهدنبال سرگرم کردن بچهها هستید؟
با قصه میتوان بچهها را برای مواجهه با دنیای واقعی آماده کرد. حتی میتوان برخی اصول اخلاقی را هم به آنان یاد داد. بنابراین باید در انتخاب داستانها وسواس زیادی داشته باشیم.
طی همه این سالها قصه گویی شما تنها به جنوب محدود نشده، برای این کار به نقاط مختلفی از کشور رفته اید اما چرا اصرار دارید با گویش جنوبی قصه بخوانید؟
بخشی از قشنگی کار من این است که بدانند بابا علی بندری است، البته نه اینکه بحث تعصب درمیان باشد. به هر شهر و استان دیگری هم تعلق داشتم سعی میکردم به آن گویش یا زبان قصه بخوانم. وقتی قصه میگویم بچههایی که روبهروی من مینشینند باید بدانند از شهری آمدهام که دریا، دلفین، کوسهماهی و همینطور مردمانی با لباسهای رنگارنگ دارد. این فقط بابت علاقهمندیام بهجایی که در آن متولد شدهام نیست. بچهها اینطور متوجه میشوند که هر نقطهای از ایران سروشکل خاص خودش را دارد. با قصه حتی میتوان بخشی از فرهنگ شفاهی و داشتههایی را که برای ما به یادگار ماندهاند، حفظ کرد.
اما اینطور بچههای شهرهای دیگر متوجه قصهگوییتان نمیشوند!
مگر همه قدرت قصهگو در کلام او خلاصه شده؟ پس اینجا به قول شما امروزیها زبان بدن چه میشود؟ قصهگو بخشی از مضمون موردنظرش را میتواند با حرکات دستوپا نشان بدهد. قصه را به گویش بندری شروع میکنم اما بخشهایی را که لازم باشد به فارسی میگویم. وقتی از «سینگو» میگویم و چهره متعجب بچهها را میبینم، توضیح میدهم که باباجان اینکه گفتم خرچنگهها.
خودتان چطور به قصه علاقهمند شدید؟
ماجرای علاقهمندیام به سالهای دور کودکی بازمیگردد؛ پدربزرگ قصه میگفت و من سراپا گوش میشدم. او برای ما بچهها شاهنامه میخواند. مدرسه نرفته بود اما سواد مکتبی داشت. موقع قصه گفتن صدای بلندی داشت که تا آنطرف خانهمان هم شنیده میشد.
پدربزرگتان نقال بود؟
نقال که نه. ولی خب شاید کمی به آن شباهت داشت. هنوز یادم مانده که چطور از «گردآفرید» میگفت و من شیفتهاش شده بودم.
چطور و از کی خودتان قصهگویی را شروع کردید؟
ماجرا به یکی از روزهای بیستسالگیام بازمیگردد. کنار دریا نشسته بودم و خیره به آسمان. پرندههای دریایی را نگاه میکردم. انگار با من حرف میزدند. موجهای کوچکی دریا را به حرکت درآورده بودند و من غرق آنچه میدیدم به خودم گفتم: خدایا، روزی میرسد که من از این پرندههای دریایی، فُکها و دلفینها برای بچهها تعریف کنم؟ برای این کار مصمم شدم و از همان زمان باباعلی شدم.
باباعلی شدن، آنهم در بیستسالگی! کمی زود نبود برای اسم و لقبی که به خودتان داده بودید؟
از همان سالها در خانه باب علی صدایم میکردند، اینجا در جنوب به پسری که از سمت مادر یا پدر اهل هوا باشد بابا میگویند؛ بنابراین باباعلی شدن من چندان هم عجیب نبود. نمیدانم فیلم«باد جن» ناصر تقوایی را دیدهاید یا نه؟ این مستند درباره مراسم زار در جنوب کشور است که اهل هوا آن را برگزار میکنند؛ خانواده من هم از این طایفه هستند. من و خانوادهام، سیاهپوست هستیم؛ نمیدانم شاید اجدادم از آفریقا به ایران آمده باشند. با اینحال بنا بر پیشینه خانوادگیام، بابا صدازدن از همان جوانیام رایج بوده است. تا فراموش نکردهام برای آنهایی که علاقهمند هستند بگویم که غلامحسین ساعدی هم کتابی درباره اهل هوا نوشته که روایتی از افرادی است که گرفتار جن و پری میشوند. شاید جالب باشد بدانید این شوخیهایی که چند سالی است به ازدواج جوانان کشیده، اینکه مهریه عروس دو کیلو بال مگس باشد و... برای اعتقادات زمان والدین و اجداد من جدی بوده و اصلاً از آنها باب شده! مهریههای اینچنینی میگذاشتند تا امکانی برای جدایی نباشد و دختر و پسر همیشه باهم زندگی کنند. این مهریههای عجیبی که برای شما امروزی ها به شوخی تبدیلشده در فرهنگ اجداد من برای برقرار ماندن زندگیشان واقعی بوده. این را گفتم که بدانید حتی پشت برخی شوخیهای حالا ماجرایی واقعی است. اینکه موقع قصه گویی ترکهای از چوب خیزران به دست میگیرم هم به اجدادم بازمی گردد، این چوب نرم منسوب به اهل هوا است.
این سالها غیر از قصه گویی به کار روی کشتی هم مشغول بودید؟
از همان سالهای جوانی به استخدام سازمان بنادر و دریانوردی درآمدم. به ناخدایی نرسیدم اما برای سالها سکانداری کشتیهای کوچک و بزرگ بسیاری را به عهده داشتم؛ دراینبین بنابر وظایفی که بر عهدهام میگذاشتند کارهای دیگری هم انجام میدادم. مدتی هم در خشکی مربی ورزش بودم. طی سالهایی که در سازمان بنادر کار میکردم به حرفههای مختلفی اشتغال داشتم. حتی قبل از آن، در سالهای نوجوانیام برای برخی شرکتهای چندملیتی کار میکردم. البته حالا 20 سالی میشود که بازنشسته شدهام.
در سفرهای دریایی هم قصه میگفتید؟
بله، برای ملوانان خودم هم قصه میگفتم.
کار روی کشتی و لنج متفاوت از خشکی است، گاهی تا هفتهها، شاید هم ماهها چیزی جز دریا نیست؛ حتی صدای پرندگان دریایی هم به گوش نمیرسد. این شرایط چقدر در علاقهمندی جنوبیها به قصه و افسانه مؤثر است؟
بله. کار روی آب تفاوت زیادی با خشکی دارد. وقتی به سفرهای دریایی میروید شاید برای ماهها صدایی جز صدای خودتان نشنوید. این سبب میشود که ساعتها به فکر فرو بروید و غرق افکاری شوید که گاه ویران کنندهاند. مهمترین دلیل تفاوت افسانهها و اسطورههای جنوب با دیگر نقاط کشور هم در همین شرایط عجیبی است که ساکنان آن دارند. شاید باورتان نشود اما وقتی موج به بدنه کشتی، یدککش یا لنج میخورد طنین خاصی در فضا میپیچد. پنج، شش ماه سفر روی دریا شرایط ترسناکی است، باید مواظب بود که دریا و فکر و خیالش آدم را نگیرد. وگرنه فکر زیاد، آنهم در آن تنهایی و سکوت عجیب، دیوانه کننده است. تنهایی، دوری از همسر و بچهها در چنین شرایطی سخت است. هرچند که مردان دریا بهمرور مواجهه با این شرایط را یاد میگیرند. اما شاید برای غیر ساحلنشینها تصورش هم سخت باشد. بچگی خود من در شرایطی سپری شد که گاهی سال به سال پدرم را میدیدم. دائم برای گذران زندگی خانوادههای خود به دریا میرفتند، این سفرها هم فقط داخلی نبود، به اغلب کشورهایی که از طریق آبها به آنها راه بود سفر میکردند. آنقدر این رفتوبرگشتها طولانی بود که وقتی متوجه بازگشت آنان میشدیم با دُهُل لب دریا میرفتیم و ساز میزدیم. این است که از نقش دریا در زندگی ساحلنشینهای جنوبی و از سویی درآمیختگی سفرهای آبی با افسانهها قصهها میگویند.
بخش قابلتوجهی از عمرتان به قصهگویی گذشته، از 20سالگی تا به امروزتان. تصمیمی برای مکتوب کردن تجربه سالها قصهگوییتان ندارید؟
طی این سالها برخی جوانان دانشجو برای اطلاع از تجربههایی که در این نیمقرن قصهگویی کسب کردهام سراغم آمدهاند؛ البته خیلی کم. گاهی سازمانها پیشنهاد تألیف لغتنامه به من داده اند؛ درصورتیکه شرایط سنیام اجازه چنین کارهای سنگینی را نمیدهد. اینکه خودم بهتنهایی بخواهم چنین کاری انجام بدهم در توانم نیست، اما هر دانشجو یا محققی را که برای گردآوری آثار خود به سراغ من بیاید دستخالی رها نمیکنم. حاضرم با اطلاعات من بهنام خودشان کتاب بنویسند اما اینها حفظ شود. حتی اگر خودشان برای فرهنگ لغتنویسی گام بردارند، به آنان کمک میکنم معادل فارسی، عربی، انگلیسی و هندی واژههای بندری را بنویسند. شرایط کار روی کشتی بهگونهای است که در تعاملات خود ناچار به یادگیری زبانهای خارجی میشوید. درباره من هم اینطور بود و حالا با زبانهای عربی، انگلیسی و هندی آشنا هستم.البته خودم هم علاقهمند هستم تجربه سالها قصهگوییام را بنویسم. شاید بزودی این کار را شروع کردم. در این سالها، کارهای خوبی برای ثبت فرهنگ شفاهی و افسانههای جنوب انجام شده است.
آشنایی با زبانهای خارجی هیچگاه شما را برای قصهگویی در کشورهای دیگر وسوسه نکرده؟
اتفاقاً چندین سال قبل همین هدف را هم داشتم، اما بدون همراهی که نمیشود. همین ویزا گرفتن کار راحتی نیست، باید کسی باشد که کمک کند. البته حتی اگر شرایط این کار هم فراهم شود، قصهگو باید به زبان خود صحبت کند، وگرنه بخش زیادی از حس و حال قصهگوییاش از بین میرود. با اینحال دیگر سنم بالا رفته، سن و سال که زیاد میشود توان جسمی کم میشود. الآن دیگر 70سالهام، طاقت دوری از همسرم را برای چنین سفرهایی ندارم.چطور بدون او به سفرهای طولانی بروم.
این 50 سال قصهگویی چه رهاوردی برای خودتان داشته؟
اینکه میبینم قصههایی که برای بچهها گفتهام، جان گرفتهاند و آنها را از زبان دیگران میشنوم برای من اتفاق مهمی است؛ شاید بتوانم اینطور استنباط کنم که موفق شده ام. نمیدانم. اما گاهی که مربیهای بندرعباسی قصههای خود من را برایم میخوانند خیلی لذتبخش است، احساس میکنم به آنچه میخواستهام حداقل تا حدی رسیدهام. این شیرینترین تجربه ممکن بعد از سالها قصهگویی است. وقتی میبینم دختربچه کوچکی با اشتیاق قصههای من را برای دوستان خود تعریف میکند، قشنگترین لحظه زندگی است.
آرزوی بابا علی، حالا بعد از نیمقرن قصه گفتن برای بچهها چیست؟
بزرگترین آرزوی من این است که در حال قصهگویی برای بچهها بمیرم.
برش
ضرورت حفظ خرده فرهنگها
«بابا علی» درباره اینکه هنوز هم افسانهها و اسطورههای کهن در زندگی دریانوردان و اهالی جنوب حضور دارند یا نه میگوید:
این افسانهها و این فرهنگ شفاهی، هنوز هم در زندگی ساکنان جنوب در جریان است. این بخشی از زندگی ما ساحلنشینان است. البته مناطق جنوبی هم نظیر دیگر نقاط کشور با تغییراتی تدریجی روبهرو شده است. اگر سری به بندرعباس بزنید، اغلب بچهها فارسی صحبت میکنند. وقتی زبانها و گویشهای محلی فراموش شود بخشی از داشتههای ما هم از بین میرود. فرهنگ بندری هم مانند سایر خردهفرهنگهای ایرانی در حال کمرنگ شدن است. ای کاش برای حفظ اینها کاری شود، چراکه زنده ماندن این افسانهها در گرو برقراری فرهنگهای بومی است. بچهای که بندری حرف نمیزند دیگر چیزی از سبزه پری و... هم نمیداند. حتی زیستبوم ساحلی هم در حال دگرگونی است، حالا که کنار ساحل ساختوساز کردهاند خبری از آن خرچنگها نیست، ماهیهای کوچک جزیره و کشتیهای حلبیساز بچهها دیگر نیستند. همه این تغییرات کمکم رد پای افسانهها و اسطورهها را از زندگی مردم جنوب پاک میکند و این اتفاق غمانگیزی است. امروز اگر من، بابا علی برای بچهها از افسانهها حرف میزنم به این خاطر است که با آنها زندگی کردهام، بچههای امروز که دیگر چنین امکانی ندارند. اینها با مرگ من و همنسلانم به خاک فراموشی سپرده میشوند. البته هنوز هم جنوبیها موجوداتی مانند پریها را باور دارند، شاید جالب باشد بدانید؛ وقتی جشن ازدواج دختر و پسر برپا شود با انجام برخی کارها، عروس و داماد را از گزند برخی از این موجودات افسانهای دور نگه میدارند تا نکند یکدفعه از سوی آنان ربوده شوند.
خبرنگار
«بابا علی» تنها ناخدای قصه گوی ایرانی است، البته تأکید دارد بگوییم سکاندار. راست هم میگوید، بین اینها تفاوت است. با این حال اغلب او را به این عنوان میشناسند. پیرمرد مهربانی که سالهای بسیاری از زندگی اش روی کشتیهای کوچک و بزرگ گذشته و حداقل نیم قرنی است که برای بچهها از دریا و افسانههای برخاسته از آن میگوید. تا وقتی شرایط جسمی اش اجازه میداده به شهرها و روستاهای مختلفی رفته، آن هم بدون قطار و هواپیما و اتوبوس! با شتر و زمینی. تصورش هم دشوار است، اما گاهی هفتهها در راه بوده، نمونهاش سفر بندرعباس به زاهدان که بیست و هفت شبانه روز طول میکشد. هرچند که حالا محدودیتهای کرونایی دست او را هم بسته، دلتنگ بچه هاست و آرزو دارد بزودی قصه گویی اش را از سربگیرد. گفتوگو با عبدالرسول معینی، قصه گوی مشهور به «بابا علی» را که از چهرههای سرشناس هرمزگانی است به بهانه آن که روز «قصه و قصه گویی» به تقویم ملی کشورمان راه یافته میخوانید؛ قصه گوی متولد جزیره هنگام که البته این روزها ساکن بندرعباس است.
سالها از نخستین مرتبهای که شما را دیدم میگذرد؛ از بابا علی بگویید. مردی که سودای قصهگویی برای همه کودکان شهرها و روستاهای مختلف کشورمان را در سر داشت. هنوز هم با شتر به نقاط مختلف سفر میکنید؟
این روزها که نمیتوانم برای بچهها قصه بگویم. یک سال و نیم است کرونا همهمان را گرفتار کرده است. این ماهها شکل زندگی عوض شده و محدودیتهای عجیب و بسیاری مقابل زندگی و کارمان قرار گرفته! شتر که هیچ، دیگر با هواپیما و قطار هم نمیشود به این شهر و آن روستا سفر کرد. دلم برای آن قصه گفتنهای بیدغدغه تنگ شده، برای روزهایی که بچهها کنارم مینشستند تا قصه بشنوند. کرونا دست من را همبسته است، البته حتی وقتی کرونا دست از سرمان بردارد توان جسمیام تحلیل رفته، سن و سالم بالا رفته و دیگر نمیتوانم قدم در سفرهای دشوار گذشته بگذارم.
اما چرا طی آن سالهایی که شرایط جسمیتان اجازه میداد چنین شیوه دشواری را برای سفر انتخاب کرده بودید؟
قصه گو اگر بخواهد به دل بچهها بنشیند باید شبیه قصههای خودش باشد. وقتی برای بچهها قصه میگوییم، آنهم قصههایی که حیوانات در آنها حضور دارند دلشان میخواهد بدانند آن حیوانات چه شکلی هستند. حیوانات درنده یا غیر اهلی را که نمیتوانستم در این سفرها ببرم. برای همین بود که شتر را انتخاب کردم، هم اینکه حیوان پرطاقتی است و میتواند شرایط سخت را تحمل کند؛ هم اینکه میتوانستم آن را بهعنوان بخشی از قصههای خودم به بچهها نشان بدهم. البته سفر زمینی، آنهم با شتر خیلی سخت است، از بندرعباس تا زاهدان بیستوهفت شبانهروز درراه بودم. دقیق نمیدانم چند سال به این شکل سفر کردم، اما ازهمان جوانی با شتر برای قصه گویی به جمع بچهها میرفتم، شاید تا همین هفت- هشت سال پیش که هنوز شرایط جسمیام اجازه چنین سفرهای دشواری را میداد.
اینیک سال و چندماهی که کرونا شیوع پیداکرده و دیگر امکان قصهگویی برای بچهها را ندارید چه میکنید؟
به فکر قصهگویی آنلاین افتادهام. من هم چارهای ندارم جز اینکه سراغ فضای مجازی بروم تا رابطهام با بچهها حفظ بشود. از طریق شبکههای اجتماعی، اینستاگرام، تلگرام برای آنان قصه بگویم و شاید حتی یک سایت راهاندازی کنم. نمیدانم. حالا جزئیات دقیقتر را بعداً میگویم. امیدوارم باز بتوانم همچون گذشته به قصهگویی برای کودکان مشغول شوم.
این کار را در همکاری با سازمانهای فرهنگی انجام میدهید یا بهطور مستقل؟
بعضی سازمانها مثل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پیشنهادهایی دادهاند که در همکاری با آنان این کار را انجام بدهم، اما بهاحتمالزیاد خودم این کار را انجام بدهم. این روزهای زندگی من هم مانند باقی مردم به دلهره و وسواس میگذرد. باید خانه بمانیم تا بیماری کنترل شود.
دریا را هم کنار گذاشتهاید؟
سالهاست که دیگر روی کشتی کار نمیکنم، اما هنوز ماهیگیری میروم، آنهم با چوب. وقتی با چوب ماهیگیری کنی، ماهیهای کوچک میگیری. پنج و نیم صبح روانه دریا میشوم و یک- دو ظهر هم بازمیگردم.
طی یکی- دو هفته گذشته شورای فرهنگ عمومی درج روزی با عنوان «قصه و قصه گویی» را در تقویم ملی کشورمان تصویب کرد، چرا تا این اندازه بر ضرورت توجه دوباره به قصهگویی تأکید میشود؟
خبردارم. اتفاق خیلی خوبی است. باید زودتر از اینها روزی برای قصهگویی ثبت میشد. با این قبیل کارها میتوان توجه خانوادهها را به کارکردهای مثبت این سنت قدیمی و بازگشت دوباره آن به خانوادهها جلب کرد. اینطور هم فرهنگ شفاهیمان حفظ میشود و هم اینکه روابط میان والدین و فرزندان محکمتر میشود. شاید بچههای امروز امکانات سرگرمکننده زیادی داشته باشند، اما برای همینها هم قصه شنیدن یکی از لذتبخشترین کارهاست. قصه حتی در دنیای بزرگسالان هم طرفداران زیادی دارد، طی سالهای قصهگوییام دوستان زیادی از شهرها و روستاهای مختلف پیداکردهام، چند وقت پیش دوست قصهگویی از کرج از من دعوت کرد. اما شرایط کرونا و محدودیتهای آن اجازه نمیداد. نرفتم. دوست دیگری از ایلام زنگ زد که بابا علی بیا برای بچههای ما قصه بگو. قلبم برای بچهها میتپد اما چه کنم که این روزها نمیشود رفت.
چه خاطراتی از این قصهگوییها برای شما باقیمانده؟
لحظهبهلحظه قصهگویی برای بچهها خاطره است؛ سالها قبل برای قصهگویی به آتشکده زرتشتیان یزد رفتم. بچهها اطرافم جمع شدند. یکدفعه دختر کوچکی با خوشحالی فریاد زد: «بابا علی. این بابا علی است.» تعجب کردم که چطور من را میشناسد. شاید در یکی از جشنوارههای قصهگویی شرکت داشته و من را دیده، نمیدانم. هرچه بود خیلی به دلم نشست. بعضی از آن بچهها را دلم میخواهد حالا بعد از گذشت سالها ببینم. یکی از اینها دختر کوچکی است که سالها قبل در سفر به کرمانشاه من را در قصهگوییام همراهی کرد. با آن جثه کوچک و لباس کردی رنگارنگش با اشتیاق زیادی همراهیام میکرد؛ طوری که انگار برای این کار ساختهشده بود.
طی این سفرها وقتی مردم میفهمیدند بابت چهکاری به شهر یا روستای آنان رفتهاید چه برخوردی با شما داشتند؟
هنر آنطور که باید در کشور ما ارجوقُرب ندارد. نهایت توجه مردم این است که آدم را با انگشت نشان بدهند. با اینهمه نمیتوانم رفتار محبتآمیزی را که مردم در خیلی روستاها و شهرها با من داشتند فراموش کنم. حتی وقتی در راه به مشکلی برمیخوردم یا دچار حادثهای میشدم هم تنها نمیماندم. کمک میکردند؛ آنهم با مهربانی زیاد. بگذارید خاطرهای تعریف کنم، دریکی از قصهگوییها، خانمی برزیلی هم حضور داشت. اواسط قصه گفتن دیدم اشک میریزد. مانده بودم چرا گریه میکند. مترجم داشت. دلیلش را پرسیدم که گفت، طوری قصه میگویی که یاد پدربزرگم افتادم؛ انگار او تماموقت مقابلم ایستاده بود. این را گفتم که بدانید قصه آنقدر قدرت دارد که حتی میتواند پلی میان آدمهایی شود که از زبان و فرهنگهای مختلفی هستند.
زندگی ساحل نشینهای جنوب، پیوند نزدیکی با افسانهها و اسطورهها دارد؛ قصههایی برآمده از نقش پررنگ دریا در زندگی جنوبیها دارد و حتی سبب شده فرهنگ شفاهی حاکم بر این خطه متفاوت از دیگر نقاط کشور باشد. در قصهگوییهایتان، بویژه وقتی بحث سفر به سایر شهرها و روستاها باشد چقدر به فرهنگ زادگاه خود توجه دارید؟
بسیار زیاد. البته نه اینکه برای بچهها فقط قصههای جنوبی بگویم، اما به افسانههای محلی علاقه زیادی دارم. زندگی ساکنان جنوب هنوز هم درآمیخته با این افسانهها و اسطورهها است. آن بخشهایی که موجودات دریایی مانند دلفینها را شامل میشود برای بچهها جالب هستند. اینها برای بچهها خیلی جذاب هستند. خود من هنوز آن سالهای دور بچگیام را فراموش نمیکنم، آنوقتها خبری از کولر نبود، برای فرار از گرمای تابستان، شبها روی پشتبام میخوابیدیم؛ شبهایی که یک پای ثابت آن قصه گفتن و شنیدن بود. خب حالا چرا این لذت وصفناپذیر را از بچهها دریغ کنیم؟ البته میدانم. شاید بگویید حالا که همهچیز عوضشده، امکانات زیادی هست که آن موقعها نبود. بله. اما هیچچیزی جای قصه را نمیگیرد.
میان افسانههای جنوبی موجوداتی همچون پری دریایی، بوسلمه یا غولک هم حضور پررنگی دارند، از اینها هم میگویید؟
نه، اینها برای بچهها ترسناک است. با قصه گفتن نباید حس ناامنی و ترس در شنونده کم سن ایجاد کرد؛ موجوداتی که به برخی از آنها اشاره کردید برای دنیای آدمبزرگها هستند؛ اینها مشهورند که به کمین ملوانان و دریانوردان مینشستند و آنها را شکار میکردهاند. هنوز همچنین اعتقاداتی میان مردان دریا وجود دارد. اینها را نمیشود برای بچهها تعریف کرد. همین بوسلمه که گفتید مشهور است به ملوانان حمله میکند و آنان را به قعر آب میکشاند و... این افسانهها حتی بزرگسالان را گاهی به وحشت میاندازند، وای به کودکان. هرگز از افسانه هشتپا یا لنگدراز برای آنان نمیگویم. ترجیح میدهم از دریا تنها آن افسانههایی را بگویم که در ذهن آنان تصاویر زیبایی بیافریند تا اگر قصه کمک کردن دلفینها را تعریف کردم؛ وقتی دلفین دیدند بگویند؛ «این همونه که بابا علی تعریف کرد.» نه این که شبها
کابوس ببینند.
برای انتخاب قصهها تنها از فرهنگ شفاهی و حافظه خودتان استفاده میکنید؟
فقط به حافظه خودم متکی نیستم؛ در میان افسانهها و اسطورههای ایرانی، بویژه آنها که به جنوب تعلق دارند جستوجو و مطالعه کردهام. وقتی داستانهای زیادی برای قصهگویی داشته باشم آنوقت است که با توجه به کودکانی که مقابلم مینشینند دست به انتخاب میزنم. سعی میکنم قصهای بگویم که برای آنان جذاب باشد. اینجا مخاطب شناسی و شناخت بچهها هم واجب است.
در خلال این قصهگوییها تنها بهدنبال سرگرم کردن بچهها هستید؟
با قصه میتوان بچهها را برای مواجهه با دنیای واقعی آماده کرد. حتی میتوان برخی اصول اخلاقی را هم به آنان یاد داد. بنابراین باید در انتخاب داستانها وسواس زیادی داشته باشیم.
طی همه این سالها قصه گویی شما تنها به جنوب محدود نشده، برای این کار به نقاط مختلفی از کشور رفته اید اما چرا اصرار دارید با گویش جنوبی قصه بخوانید؟
بخشی از قشنگی کار من این است که بدانند بابا علی بندری است، البته نه اینکه بحث تعصب درمیان باشد. به هر شهر و استان دیگری هم تعلق داشتم سعی میکردم به آن گویش یا زبان قصه بخوانم. وقتی قصه میگویم بچههایی که روبهروی من مینشینند باید بدانند از شهری آمدهام که دریا، دلفین، کوسهماهی و همینطور مردمانی با لباسهای رنگارنگ دارد. این فقط بابت علاقهمندیام بهجایی که در آن متولد شدهام نیست. بچهها اینطور متوجه میشوند که هر نقطهای از ایران سروشکل خاص خودش را دارد. با قصه حتی میتوان بخشی از فرهنگ شفاهی و داشتههایی را که برای ما به یادگار ماندهاند، حفظ کرد.
اما اینطور بچههای شهرهای دیگر متوجه قصهگوییتان نمیشوند!
مگر همه قدرت قصهگو در کلام او خلاصه شده؟ پس اینجا به قول شما امروزیها زبان بدن چه میشود؟ قصهگو بخشی از مضمون موردنظرش را میتواند با حرکات دستوپا نشان بدهد. قصه را به گویش بندری شروع میکنم اما بخشهایی را که لازم باشد به فارسی میگویم. وقتی از «سینگو» میگویم و چهره متعجب بچهها را میبینم، توضیح میدهم که باباجان اینکه گفتم خرچنگهها.
خودتان چطور به قصه علاقهمند شدید؟
ماجرای علاقهمندیام به سالهای دور کودکی بازمیگردد؛ پدربزرگ قصه میگفت و من سراپا گوش میشدم. او برای ما بچهها شاهنامه میخواند. مدرسه نرفته بود اما سواد مکتبی داشت. موقع قصه گفتن صدای بلندی داشت که تا آنطرف خانهمان هم شنیده میشد.
پدربزرگتان نقال بود؟
نقال که نه. ولی خب شاید کمی به آن شباهت داشت. هنوز یادم مانده که چطور از «گردآفرید» میگفت و من شیفتهاش شده بودم.
چطور و از کی خودتان قصهگویی را شروع کردید؟
ماجرا به یکی از روزهای بیستسالگیام بازمیگردد. کنار دریا نشسته بودم و خیره به آسمان. پرندههای دریایی را نگاه میکردم. انگار با من حرف میزدند. موجهای کوچکی دریا را به حرکت درآورده بودند و من غرق آنچه میدیدم به خودم گفتم: خدایا، روزی میرسد که من از این پرندههای دریایی، فُکها و دلفینها برای بچهها تعریف کنم؟ برای این کار مصمم شدم و از همان زمان باباعلی شدم.
باباعلی شدن، آنهم در بیستسالگی! کمی زود نبود برای اسم و لقبی که به خودتان داده بودید؟
از همان سالها در خانه باب علی صدایم میکردند، اینجا در جنوب به پسری که از سمت مادر یا پدر اهل هوا باشد بابا میگویند؛ بنابراین باباعلی شدن من چندان هم عجیب نبود. نمیدانم فیلم«باد جن» ناصر تقوایی را دیدهاید یا نه؟ این مستند درباره مراسم زار در جنوب کشور است که اهل هوا آن را برگزار میکنند؛ خانواده من هم از این طایفه هستند. من و خانوادهام، سیاهپوست هستیم؛ نمیدانم شاید اجدادم از آفریقا به ایران آمده باشند. با اینحال بنا بر پیشینه خانوادگیام، بابا صدازدن از همان جوانیام رایج بوده است. تا فراموش نکردهام برای آنهایی که علاقهمند هستند بگویم که غلامحسین ساعدی هم کتابی درباره اهل هوا نوشته که روایتی از افرادی است که گرفتار جن و پری میشوند. شاید جالب باشد بدانید این شوخیهایی که چند سالی است به ازدواج جوانان کشیده، اینکه مهریه عروس دو کیلو بال مگس باشد و... برای اعتقادات زمان والدین و اجداد من جدی بوده و اصلاً از آنها باب شده! مهریههای اینچنینی میگذاشتند تا امکانی برای جدایی نباشد و دختر و پسر همیشه باهم زندگی کنند. این مهریههای عجیبی که برای شما امروزی ها به شوخی تبدیلشده در فرهنگ اجداد من برای برقرار ماندن زندگیشان واقعی بوده. این را گفتم که بدانید حتی پشت برخی شوخیهای حالا ماجرایی واقعی است. اینکه موقع قصه گویی ترکهای از چوب خیزران به دست میگیرم هم به اجدادم بازمی گردد، این چوب نرم منسوب به اهل هوا است.
این سالها غیر از قصه گویی به کار روی کشتی هم مشغول بودید؟
از همان سالهای جوانی به استخدام سازمان بنادر و دریانوردی درآمدم. به ناخدایی نرسیدم اما برای سالها سکانداری کشتیهای کوچک و بزرگ بسیاری را به عهده داشتم؛ دراینبین بنابر وظایفی که بر عهدهام میگذاشتند کارهای دیگری هم انجام میدادم. مدتی هم در خشکی مربی ورزش بودم. طی سالهایی که در سازمان بنادر کار میکردم به حرفههای مختلفی اشتغال داشتم. حتی قبل از آن، در سالهای نوجوانیام برای برخی شرکتهای چندملیتی کار میکردم. البته حالا 20 سالی میشود که بازنشسته شدهام.
در سفرهای دریایی هم قصه میگفتید؟
بله، برای ملوانان خودم هم قصه میگفتم.
کار روی کشتی و لنج متفاوت از خشکی است، گاهی تا هفتهها، شاید هم ماهها چیزی جز دریا نیست؛ حتی صدای پرندگان دریایی هم به گوش نمیرسد. این شرایط چقدر در علاقهمندی جنوبیها به قصه و افسانه مؤثر است؟
بله. کار روی آب تفاوت زیادی با خشکی دارد. وقتی به سفرهای دریایی میروید شاید برای ماهها صدایی جز صدای خودتان نشنوید. این سبب میشود که ساعتها به فکر فرو بروید و غرق افکاری شوید که گاه ویران کنندهاند. مهمترین دلیل تفاوت افسانهها و اسطورههای جنوب با دیگر نقاط کشور هم در همین شرایط عجیبی است که ساکنان آن دارند. شاید باورتان نشود اما وقتی موج به بدنه کشتی، یدککش یا لنج میخورد طنین خاصی در فضا میپیچد. پنج، شش ماه سفر روی دریا شرایط ترسناکی است، باید مواظب بود که دریا و فکر و خیالش آدم را نگیرد. وگرنه فکر زیاد، آنهم در آن تنهایی و سکوت عجیب، دیوانه کننده است. تنهایی، دوری از همسر و بچهها در چنین شرایطی سخت است. هرچند که مردان دریا بهمرور مواجهه با این شرایط را یاد میگیرند. اما شاید برای غیر ساحلنشینها تصورش هم سخت باشد. بچگی خود من در شرایطی سپری شد که گاهی سال به سال پدرم را میدیدم. دائم برای گذران زندگی خانوادههای خود به دریا میرفتند، این سفرها هم فقط داخلی نبود، به اغلب کشورهایی که از طریق آبها به آنها راه بود سفر میکردند. آنقدر این رفتوبرگشتها طولانی بود که وقتی متوجه بازگشت آنان میشدیم با دُهُل لب دریا میرفتیم و ساز میزدیم. این است که از نقش دریا در زندگی ساحلنشینهای جنوبی و از سویی درآمیختگی سفرهای آبی با افسانهها قصهها میگویند.
بخش قابلتوجهی از عمرتان به قصهگویی گذشته، از 20سالگی تا به امروزتان. تصمیمی برای مکتوب کردن تجربه سالها قصهگوییتان ندارید؟
طی این سالها برخی جوانان دانشجو برای اطلاع از تجربههایی که در این نیمقرن قصهگویی کسب کردهام سراغم آمدهاند؛ البته خیلی کم. گاهی سازمانها پیشنهاد تألیف لغتنامه به من داده اند؛ درصورتیکه شرایط سنیام اجازه چنین کارهای سنگینی را نمیدهد. اینکه خودم بهتنهایی بخواهم چنین کاری انجام بدهم در توانم نیست، اما هر دانشجو یا محققی را که برای گردآوری آثار خود به سراغ من بیاید دستخالی رها نمیکنم. حاضرم با اطلاعات من بهنام خودشان کتاب بنویسند اما اینها حفظ شود. حتی اگر خودشان برای فرهنگ لغتنویسی گام بردارند، به آنان کمک میکنم معادل فارسی، عربی، انگلیسی و هندی واژههای بندری را بنویسند. شرایط کار روی کشتی بهگونهای است که در تعاملات خود ناچار به یادگیری زبانهای خارجی میشوید. درباره من هم اینطور بود و حالا با زبانهای عربی، انگلیسی و هندی آشنا هستم.البته خودم هم علاقهمند هستم تجربه سالها قصهگوییام را بنویسم. شاید بزودی این کار را شروع کردم. در این سالها، کارهای خوبی برای ثبت فرهنگ شفاهی و افسانههای جنوب انجام شده است.
آشنایی با زبانهای خارجی هیچگاه شما را برای قصهگویی در کشورهای دیگر وسوسه نکرده؟
اتفاقاً چندین سال قبل همین هدف را هم داشتم، اما بدون همراهی که نمیشود. همین ویزا گرفتن کار راحتی نیست، باید کسی باشد که کمک کند. البته حتی اگر شرایط این کار هم فراهم شود، قصهگو باید به زبان خود صحبت کند، وگرنه بخش زیادی از حس و حال قصهگوییاش از بین میرود. با اینحال دیگر سنم بالا رفته، سن و سال که زیاد میشود توان جسمی کم میشود. الآن دیگر 70سالهام، طاقت دوری از همسرم را برای چنین سفرهایی ندارم.چطور بدون او به سفرهای طولانی بروم.
این 50 سال قصهگویی چه رهاوردی برای خودتان داشته؟
اینکه میبینم قصههایی که برای بچهها گفتهام، جان گرفتهاند و آنها را از زبان دیگران میشنوم برای من اتفاق مهمی است؛ شاید بتوانم اینطور استنباط کنم که موفق شده ام. نمیدانم. اما گاهی که مربیهای بندرعباسی قصههای خود من را برایم میخوانند خیلی لذتبخش است، احساس میکنم به آنچه میخواستهام حداقل تا حدی رسیدهام. این شیرینترین تجربه ممکن بعد از سالها قصهگویی است. وقتی میبینم دختربچه کوچکی با اشتیاق قصههای من را برای دوستان خود تعریف میکند، قشنگترین لحظه زندگی است.
آرزوی بابا علی، حالا بعد از نیمقرن قصه گفتن برای بچهها چیست؟
بزرگترین آرزوی من این است که در حال قصهگویی برای بچهها بمیرم.
برش
ضرورت حفظ خرده فرهنگها
«بابا علی» درباره اینکه هنوز هم افسانهها و اسطورههای کهن در زندگی دریانوردان و اهالی جنوب حضور دارند یا نه میگوید:
این افسانهها و این فرهنگ شفاهی، هنوز هم در زندگی ساکنان جنوب در جریان است. این بخشی از زندگی ما ساحلنشینان است. البته مناطق جنوبی هم نظیر دیگر نقاط کشور با تغییراتی تدریجی روبهرو شده است. اگر سری به بندرعباس بزنید، اغلب بچهها فارسی صحبت میکنند. وقتی زبانها و گویشهای محلی فراموش شود بخشی از داشتههای ما هم از بین میرود. فرهنگ بندری هم مانند سایر خردهفرهنگهای ایرانی در حال کمرنگ شدن است. ای کاش برای حفظ اینها کاری شود، چراکه زنده ماندن این افسانهها در گرو برقراری فرهنگهای بومی است. بچهای که بندری حرف نمیزند دیگر چیزی از سبزه پری و... هم نمیداند. حتی زیستبوم ساحلی هم در حال دگرگونی است، حالا که کنار ساحل ساختوساز کردهاند خبری از آن خرچنگها نیست، ماهیهای کوچک جزیره و کشتیهای حلبیساز بچهها دیگر نیستند. همه این تغییرات کمکم رد پای افسانهها و اسطورهها را از زندگی مردم جنوب پاک میکند و این اتفاق غمانگیزی است. امروز اگر من، بابا علی برای بچهها از افسانهها حرف میزنم به این خاطر است که با آنها زندگی کردهام، بچههای امروز که دیگر چنین امکانی ندارند. اینها با مرگ من و همنسلانم به خاک فراموشی سپرده میشوند. البته هنوز هم جنوبیها موجوداتی مانند پریها را باور دارند، شاید جالب باشد بدانید؛ وقتی جشن ازدواج دختر و پسر برپا شود با انجام برخی کارها، عروس و داماد را از گزند برخی از این موجودات افسانهای دور نگه میدارند تا نکند یکدفعه از سوی آنان ربوده شوند.
«جدایی نادر از سیمین» در فهرست پدران ماندگار سینما
جادوی جزئیات و پدری که ماندگار شد
نرگس عاشوری
خبرنگار
میگویند فیلمهای تأثیرگذار، فیلمهایی هستند که با پایان اکران پروندهشان بسته نشود. «جدایی نادر از سیمین» اصغر فرهادی از همین دست فیلمهاست. بیش از یک دهه از اکران این فیلم، افتخارآفرینیهای بینالمللی اش از جایزه بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان در مراسم گلدن گلوب و اسکار بهترین فیلم خارجی زبان ۲۰۱۲ تا خرس طلای بهترین فیلم و خرس نقره بهترین بازیگر مرد و زن جشنواره برلین میگذرد اما این فیلم همچنان به بهانههای مختلف همچون قرار گرفتن در میان 10 فیلم برتر سینمای جهان در یک دهه گذشته، ۱۰۰ فیلم برتر قرن ۲۱، رتبه سی و هفتم 100 فیلم محبوب سینما به انتخاب هالیوود ریپورتر و... بر صدر اخبار و افتخارات سینمای ایران قرار میگیرد.
جادوی یک دیالوگ ماندگار
سیمین: «اون میفهمه که تو پسرشی؟» نادر: «من که میفهمم اون پدرمه.» این عبارات از مهمترین دیالوگهای «جدایی نادر از سیمین» در گفتوگوی سیمین و نادر در جلسه دادگاه است. حالا پدر نادر در فهرست پنجمین پدر ماندگار تاریخ سینما در لیست سایت استکر قرار گرفته و با توجه به اهمیت فیلم و اصغر فرهادی نگاهها را به بیش از گذشته به شخصیت پدر جلب کرده است. پدری که اگر چه در مرکزیت داستان قرار دارد اما از کار افتاده و در حاشیه است.
هوشنگ گلمکانی، منتقد سینما درباره انتخاب شخصیتی با چنین ویژگیهایی در این فهرست بر جادوی دیالوگ مشهور فیلم تأکید میکند و به «ایران» میگوید: «پدر از کار افتاده است اما منفعل نیست. با نگاههایش نشان میدهد که چقدر نگران است و دلش میخواهد کاری انجام بدهد. از طریق همین نگاهها هم این کار را انجام میدهد.»
او میافزاید: «پدر در مرکزیت داستان قرار داد. با حضورش بخشهایی از درام را میسازد و بسیاری از اتفاقات فیلم حول محور اوست. شاید اگر این پدر نبود اختلافی بین نادر و سیمین هم نبود و نادر همراه او میرفت. بر این اساس پدر حضور مؤثری در فیلم دارد.»
سردبیر مجله «فیلم امروز» در توضیحات تکمیلی میگوید: «این دیالوگ معروف و سکانس شستن پدر در حمام و گریه نادر، به لحاظ حسی و عاطفی خیلی تأثیرگذار است. اینها چیزهایی است که به گمان من باعث انتخاب شده است. نمیدانم چه کسانی در این انتخاب نقش داشتهاند اما من با انتخاب آنها موافقم.»
گلمکانی در پاسخ به سؤالی درباره حضور علیاصغر شهبازی در این نقش (نقشی که اصغر فرهادی در ابتدا نصرت کریمی را انتخاب کرده بود و قرار بود بابک کریمی نقش نادر را بازی کند) و تأثیر آن در این دیده شدن میگوید: «باز هم نقش کارگردان در انتخاب مطرح است. چون شهبازیان بازیگری بلد نبوده و بازی کلاسیکی از او نمیبینیم. مؤلفه مهم حضور درست یک شخصیت است که بیشتر مرهون انتخاب و هدایت کارگردان است.»
رابطهای که در عمق درک میشود
اعظم راودراد دارای دکترای جامعهشناسی هنر هم صحبتهایش را با تأکید بر تأثیر این دیالوگ ماندگار آغاز میکند: «این جمله خیلی قشنگ است نادر با این جمله به اسطوره پدر جان میدهد و او را برجسته میکند، نه شخصیتی که به عنوان پدر در فیلم میبینیم.»
این جامعهشناس ارتباطات در ادامه با ارائه توضیحاتی درباره رابطه پدر و پسر در این فیلم میگوید: «درست است که پدر آلزایمر دارد اما غیر از حافظه، کلیت بدن او این رابطه را میشناسد. شاید قادر به بیان نباشد و ما نتوانیم فکر او را بخوانیم و تظاهر بیرونی رفتارش نشان ندهد، ولی در عمق وجودش میداند که نادر پسرش و سیمین عروس اوست. در صحنهای که دست سیمین را فشار میدهد و همچنین شب ادراری که به آن دچار میشود گویای آن است که برخلاف تصور سیمین، پدر در عمق وجودش آنها را خوب میشناسد و این رابطه را میداند.»
راودراد با بیان این نکته که نقش فعال این رابطه نادر است، توضیح میدهد: «پدر به لحاظ تظاهر بیرونی نمیتواند ارتباط برقرار کند، بنابراین در این ارتباط منفعل به نظر میرسد در عوض نادر است که تلاش میکند این ارتباط را برقرار کند، پدرش را با عشق حمام میکند، پرستار میگیرد و مراقب است با او بدرفتاری نشود. حاضر نیست پدرش را بگذارد و برود. تمام نقش فعال در رابطه پدر و پسری نادر است مگر اینکه به شیوه روانشناسی نقش فعال پدر را در گذشته او و تربیتش جست و جو کنیم.»
شانههای لرزان کلاری و سکوت فرهادی
سکانس مشهور «جدایی نادر از سیمین» که به آن اشاره شد همان سکانسی است که نادر در حمام در حال شستن پدرش است و گریهاش میگیرد. در بخشی از مستند «از ایران، جدایی» ساخته آزاده موسوی و کوروش عطایی که به بازتاب موفقیت این فیلم میپردازد، سر همین سکانس محمود کلاری به گریه میافتد و فرهادی پشت به دوربین صحنه را ترک میکند.
آزاده موسوی کارگردان این مستند به «ایران» میگوید: «وقتی سکانس درخشانی در فیلم خلق میشود عوامل احساسات و اتمسفر فضا را درک میکنند و خیلی اوقات حس میکنند که این صحنه ماندگار خواهد شد. در همین سکانس میبینیم که محمود کلاری از دیدن این سکانس پر احساس و ملموس حالش منقلب میشود، در حال فیلمبرداری شانههایش میلرزد و دوربین را به سختی نگه میدارد و فرهادی برای مدتی در سکوت و خلوت تراس میایستد. بقیه عوامل هم تحت تاثیر قرار گرفتهاند. اینها همه نشاندهنده جذابیت خلق این صحنه است.»
او در ادامه درباره ایده این سکانس میگوید: «آن طور که فرهادی در این مستند برایمان تعریف کرد این سکانس از یک عکسی در ذهن او و خاطرهای میآید که برادر بزرگترش تعریف کرده بود. فرهادی گفت برادرم، روزی پدر بزرگم را حمام میبرد، فضایی که ایجاد میشود آنقدر عجیب و احساساتی است که سرش را روی شانه او میگذارد و گریه میکند. برای من، تصویر جوانی که سر روی شانه پیرمرد گذاشته و گریه میکند تأثیرگذار بود و همین، نقطهای برای شروع فیلم شد.»
خبرنگار
میگویند فیلمهای تأثیرگذار، فیلمهایی هستند که با پایان اکران پروندهشان بسته نشود. «جدایی نادر از سیمین» اصغر فرهادی از همین دست فیلمهاست. بیش از یک دهه از اکران این فیلم، افتخارآفرینیهای بینالمللی اش از جایزه بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان در مراسم گلدن گلوب و اسکار بهترین فیلم خارجی زبان ۲۰۱۲ تا خرس طلای بهترین فیلم و خرس نقره بهترین بازیگر مرد و زن جشنواره برلین میگذرد اما این فیلم همچنان به بهانههای مختلف همچون قرار گرفتن در میان 10 فیلم برتر سینمای جهان در یک دهه گذشته، ۱۰۰ فیلم برتر قرن ۲۱، رتبه سی و هفتم 100 فیلم محبوب سینما به انتخاب هالیوود ریپورتر و... بر صدر اخبار و افتخارات سینمای ایران قرار میگیرد.
جادوی یک دیالوگ ماندگار
سیمین: «اون میفهمه که تو پسرشی؟» نادر: «من که میفهمم اون پدرمه.» این عبارات از مهمترین دیالوگهای «جدایی نادر از سیمین» در گفتوگوی سیمین و نادر در جلسه دادگاه است. حالا پدر نادر در فهرست پنجمین پدر ماندگار تاریخ سینما در لیست سایت استکر قرار گرفته و با توجه به اهمیت فیلم و اصغر فرهادی نگاهها را به بیش از گذشته به شخصیت پدر جلب کرده است. پدری که اگر چه در مرکزیت داستان قرار دارد اما از کار افتاده و در حاشیه است.
هوشنگ گلمکانی، منتقد سینما درباره انتخاب شخصیتی با چنین ویژگیهایی در این فهرست بر جادوی دیالوگ مشهور فیلم تأکید میکند و به «ایران» میگوید: «پدر از کار افتاده است اما منفعل نیست. با نگاههایش نشان میدهد که چقدر نگران است و دلش میخواهد کاری انجام بدهد. از طریق همین نگاهها هم این کار را انجام میدهد.»
او میافزاید: «پدر در مرکزیت داستان قرار داد. با حضورش بخشهایی از درام را میسازد و بسیاری از اتفاقات فیلم حول محور اوست. شاید اگر این پدر نبود اختلافی بین نادر و سیمین هم نبود و نادر همراه او میرفت. بر این اساس پدر حضور مؤثری در فیلم دارد.»
سردبیر مجله «فیلم امروز» در توضیحات تکمیلی میگوید: «این دیالوگ معروف و سکانس شستن پدر در حمام و گریه نادر، به لحاظ حسی و عاطفی خیلی تأثیرگذار است. اینها چیزهایی است که به گمان من باعث انتخاب شده است. نمیدانم چه کسانی در این انتخاب نقش داشتهاند اما من با انتخاب آنها موافقم.»
گلمکانی در پاسخ به سؤالی درباره حضور علیاصغر شهبازی در این نقش (نقشی که اصغر فرهادی در ابتدا نصرت کریمی را انتخاب کرده بود و قرار بود بابک کریمی نقش نادر را بازی کند) و تأثیر آن در این دیده شدن میگوید: «باز هم نقش کارگردان در انتخاب مطرح است. چون شهبازیان بازیگری بلد نبوده و بازی کلاسیکی از او نمیبینیم. مؤلفه مهم حضور درست یک شخصیت است که بیشتر مرهون انتخاب و هدایت کارگردان است.»
رابطهای که در عمق درک میشود
اعظم راودراد دارای دکترای جامعهشناسی هنر هم صحبتهایش را با تأکید بر تأثیر این دیالوگ ماندگار آغاز میکند: «این جمله خیلی قشنگ است نادر با این جمله به اسطوره پدر جان میدهد و او را برجسته میکند، نه شخصیتی که به عنوان پدر در فیلم میبینیم.»
این جامعهشناس ارتباطات در ادامه با ارائه توضیحاتی درباره رابطه پدر و پسر در این فیلم میگوید: «درست است که پدر آلزایمر دارد اما غیر از حافظه، کلیت بدن او این رابطه را میشناسد. شاید قادر به بیان نباشد و ما نتوانیم فکر او را بخوانیم و تظاهر بیرونی رفتارش نشان ندهد، ولی در عمق وجودش میداند که نادر پسرش و سیمین عروس اوست. در صحنهای که دست سیمین را فشار میدهد و همچنین شب ادراری که به آن دچار میشود گویای آن است که برخلاف تصور سیمین، پدر در عمق وجودش آنها را خوب میشناسد و این رابطه را میداند.»
راودراد با بیان این نکته که نقش فعال این رابطه نادر است، توضیح میدهد: «پدر به لحاظ تظاهر بیرونی نمیتواند ارتباط برقرار کند، بنابراین در این ارتباط منفعل به نظر میرسد در عوض نادر است که تلاش میکند این ارتباط را برقرار کند، پدرش را با عشق حمام میکند، پرستار میگیرد و مراقب است با او بدرفتاری نشود. حاضر نیست پدرش را بگذارد و برود. تمام نقش فعال در رابطه پدر و پسری نادر است مگر اینکه به شیوه روانشناسی نقش فعال پدر را در گذشته او و تربیتش جست و جو کنیم.»
شانههای لرزان کلاری و سکوت فرهادی
سکانس مشهور «جدایی نادر از سیمین» که به آن اشاره شد همان سکانسی است که نادر در حمام در حال شستن پدرش است و گریهاش میگیرد. در بخشی از مستند «از ایران، جدایی» ساخته آزاده موسوی و کوروش عطایی که به بازتاب موفقیت این فیلم میپردازد، سر همین سکانس محمود کلاری به گریه میافتد و فرهادی پشت به دوربین صحنه را ترک میکند.
آزاده موسوی کارگردان این مستند به «ایران» میگوید: «وقتی سکانس درخشانی در فیلم خلق میشود عوامل احساسات و اتمسفر فضا را درک میکنند و خیلی اوقات حس میکنند که این صحنه ماندگار خواهد شد. در همین سکانس میبینیم که محمود کلاری از دیدن این سکانس پر احساس و ملموس حالش منقلب میشود، در حال فیلمبرداری شانههایش میلرزد و دوربین را به سختی نگه میدارد و فرهادی برای مدتی در سکوت و خلوت تراس میایستد. بقیه عوامل هم تحت تاثیر قرار گرفتهاند. اینها همه نشاندهنده جذابیت خلق این صحنه است.»
او در ادامه درباره ایده این سکانس میگوید: «آن طور که فرهادی در این مستند برایمان تعریف کرد این سکانس از یک عکسی در ذهن او و خاطرهای میآید که برادر بزرگترش تعریف کرده بود. فرهادی گفت برادرم، روزی پدر بزرگم را حمام میبرد، فضایی که ایجاد میشود آنقدر عجیب و احساساتی است که سرش را روی شانه او میگذارد و گریه میکند. برای من، تصویر جوانی که سر روی شانه پیرمرد گذاشته و گریه میکند تأثیرگذار بود و همین، نقطهای برای شروع فیلم شد.»
شایعات کرونایی از کجا میآیند؟
واکسن نزن موتور برق میشوی
ترانه بنییعقوب
گزارش نویس
اگر شما هم این روزها با شایعه آهنربا شدن بدن بعد از تزریق واکسن کرونا یا عواقب دیگری مثل دیوانه شدن و آلزایمر گرفتن و ... کم مانده شاخ روی سرتان سبز شود و این شایعات کلافهتان کرده این گزارش را بخوانید.
البته همه ما خوب میدانیم که این اولین شایعهای نیست که در این باره شنیدهایم و آخریناش هم نخواهد بود. همچنین کشور ما تنها کشوری نیست که این روزها با این شایعات دست و پنجه نرم میکند. مثلاً یک جست وجوی ساده در رسانههای مختلف دنیا نشان میدهد که ضد علمها در هیچ جای دنیا بیکار ننشستهاند و بویژه در شبکههای اجتماعی کاملاً فعالند. ضد علمها معمولاً از اطلاعات معمولی، شایعات بزرگی میسازند؛ مثلاً چندی پیش وقتی انجمن چشم پزشکان فرانسه درباره عوارض واکسن فایزر اطلاعیهای داد که در موارد بسیار محدود بعد از تزریق روی شبکیه چشم اثر گذاشته، ضد واکسنها همین داستان را آنقدر بزرگ کردند تا بتوانند ترس را بر کسانی که برای تزریق واکسن تردید دارند، غالب کنند. فرانسه در بین کشورهای اروپایی و بر اساس نظرسنجیها جزو کشورهایی است که بیشترین تعداد ضد واکسن در آن فعالیت میکنند. آنها همه تلاش خود را میکنند تا واقعیت را جور دیگری نشان دهند. شایعه آهنربا شدن بدن هم یک ماه قبل در بسیاری از نقاط دنیا ترند شد و حالا به کشور ما هم رسیده است.
از روغن بنفشه تا مبارزه با ماسک
«افرادی که واکسن میزنند مراقب باشند هیچ آمپول ویتامینی تزریق نکنند. آمپول ویتامین، ویروس را فعال کرده و موجب فوت کسی که واکسن زده میشود. لطفاً حتی از مصرف قرصهای تقویتی و ویتامینها هم تا پانزده روز بعد از واکسن خودداری کنید. لطفاً به دوستان و آشناها بگویید تا از بلا دور بمانند.» این یک شایعه دیگر است که حتماً برای خیلیهایتان فرستاده شده. اما این شایعه هم مثل خیلی شایعات دیگر هیچ پایه و اساس علمی ندارد.
«شایعه وقتی ایجاد میشود که ناآگاهی یا فقدان اطلاع رسانی یا نادانی وجود داشته باشد. شایعه درباره مسائل حساس است و کرونا هم به خاطر اینکه در این مدت حساسترین موضوع اجتماعی ما بوده، شایعات زیادی پیرامونش شکل گرفته.» اینها گفتههای مهدیار سعیدیان، پزشک است.
او ادامه میدهد: «از زمان شیوع ویروس کرونا و طی روند این پاندمی و اکنون که در حال واکسیناسیون هستیم، کلی شایعه شنیدهایم. شایعه دو منبع اساسی دارد؛ شایعات هدفمند و شایعاتی از روی جهل و ترس. در زمان شروع کرونا اطلاع رسانی خوبی نداشتیم و اطلاعات غلطی به مردم دادیم. مثلاً از همان ابتدای شیوع ویروس یکی از مسئولان گفت قرنطینه قرون وسطایی است. در حالی که قرنطینه مهمترین راه پیشگیری از بیماریهای واگیردار است و کشورهایی که در پیشگیری موفق بودند، اتفاقاً قرنطینه را کامل اجرا کردند. مسأله بعد ماسک زدن بود که حتی در تلویزیون این کار را مسخره کردند. درحالی که هنوز هیچ اطلاعی درباره یک بیماری ناشناخته نداشتیم. حتی به کادر درمان گفتند ماسک نزنید چون باعث ترس مردم میشود و برای همین بسیاری از کادر درمان و همکاران در اسفند به این بیماری مبتلا شدند. همین طور شایع شد که ماسک زدن اکسیژن خون را کم و دی اکسید کربن را زیاد میکند. درحالی که این هم کاملاً نادرست بود و چه فیلمهایی که در این باره در شبکههای اجتماعی منتشر نشد. در حالی که بدن میزان دی اکسید کربن را تنظیم میکند. حتی گفتند که گرما ویروس را از بین میبرد و اگر بتوانیم تا تابستان بیماری را کنترل کنیم، این بیماری از بین میرود. این حرفها متأسفانه گاهی از سوی مسئولان عنوان میشد و وقتی به بطن جامعه میرسید تبدیل به شایعات عجیبی میشد.»
شایعهای به قدمت تاریخ
«آنقدر شایعات مختلف در این مدت شنیدهایم که شاید مجال اینکه همهاش را عنوان کنیم نباشد؛ شایعاتی مثل اینکه هر کسی واکسن بزند مریضیهای نهفتهاش بروز پیدا میکند یا واکسن میتواند باعث آلزایمر یا بیماریهای روان شود. اینکه نباید بعد از واکسن ویتامین مصرف کرد یا ماجرای مغناطیس. مسأله به نظر من فاقد ارزش علمی است و حتی ارزش استدلال کردن هم ندارد. گاهی این شایعات آنقدر پررنگ است که گروه هدف اصلی را نشانه میگیرد مثلاً کسی که بیماری زمینهای جدی دارد به واکسن شک میکند. بیمار به من میگوید آخر من بیماری قلبی دارم یا پدرم دیابت دارد، میگویم اتفاقاً واکسن برای شماست تا کرونا از پا نیندازدتان.» اینها حرفهای هادی یزدانی، پزشک است.
به گفته این پزشک، گسترش هرگونه شایعه و موارد ضد علم و شبه علم باعث تزلزل در افکار عمومی میشود در حالی که بر اساس مسئولیت اجتماعی هم باید همه واکسن بزنند چون واکسن زدن تنها راه اصلی مقابله با این بیماری است. خیلیها بعد از تزریق واکسن ماسک نمیزنند چون فکر میکنند دیگر مبتلا نمیشوند، این هم شایعه بزرگی است. همان طور که عدهای شایعه میکنند واکسن زدن باعث لخته شدن خون میشود. عارضهای که بسیار نادر است چراکه امکان لخته شدن خون در هنگام ابتلا به کرونا بسیار بیشتر است.
«شاید شما هم روزهای اول شیوع ویروس کرونا را به یاد بیاورید. فیلمهایی منتشر میشد که افراد توی خیابان بی هوش میشدند، این افراد را مبتلا به کرونا معرفی میکردند و هراس بیشتری در دل همه ایجاد میشد، درحالی که خیلی زود معلوم شد کرونا اصلاً چنین اثری بر بدن ندارد و همه این اخبار شایعه محض است».
سعیدیان میگوید: «کمی بعد مسأله طب اسلامی مطرح شد و شایعات عجیبی شکل گرفت؛ اینکه عدهای مدعی شدند با داروهای گیاهی و روغن بنفشه کرونا را درمان میکنند. بعد گفتند درمان قطعی کرونا را پیدا کردهاند یا شایعه کردند ویتامینها باعث رشد ویروس میشود درحالی که اصلاً مکانیسم بدن این طور نیست. عامل دیگر پخش این شایعهها سلبریتیها بودند که درباره درمان کرونا حرفهای نادرست میزدند و این روزها هم درباره واکسن شایعه پراکنی میکنند.»
به گفته سعیدیان، شایعات در زمان بیماریهای ویروسی واگیردار خیلی خطرناکند و به رشد سریعتر آن کمک میکنند: «اطلاع رسانی هم چندان قوی نبود تا جلوی شایعات را بگیرد و مردم هم از ماسک و قرنطینه خسته شده بودند تا به واکسن رسیدیم. البته ضد واکسنها همه جای دنیا هستند و شایعه در این باره عمری به قدمت تاریخ دارد. مثلاً در زمان امیرکبیر هم که مایه کوبی آبله شروع شد، عدهای شایعه درست کرده بودند اگر کسی واکسن بزند روح خبیث وارد بدنش میشود. این شایعه شبیه همان شایعه میکروچیپ است. امیرکبیر آن زمان اعلام کرد هر کس مایه کوبی نکند دو قران جریمه میشود. به هر حال در این دوره هم این افراد فعال شدند و شایعات زیادی از عوارض واکسن گرفته تا اخبار نادرست درباره واکسن ساختند. مثلاً اگر واکسن بزنید دیگر به کرونا مبتلا نمیشوید. در حالی که واکسن زدن تا 80 درصد امکان مرگ و میر را کم میکند اما ابتلا و ناقل شدن را از بین نمیبرد.
شایعه دیگر درباره واکسن این بود که آب مقطرند یا میکروچیپ دارند و حتی عدهای که تریبون داشتند به این شایعات دامن زدند و درباره واکسن بیشتر شایعه پراکنی کردند. مثلاً در صدا و سیما افرادی را نشان دادند که میگفتند بعد از تزریق واکسن فایزر نوعی فلج صورت گرفتهاند. این اقدامها عجولانه بود و خودش تبدیل به منبع شایعه پراکنی شده بود یا مثلاً در شبکههای اجتماعی شایعه کردند هرکس واکسن بزند دو سال بعد میمیرد یا اگر کسی واکسن بزند ناقل کرونا میشود. درحالی که همه این شایعات توسط دانشمندان رد شد. سیستم اطلاع رسانی وزارت بهداشت هم در برابر این شایعهها کاملاً منفعل بود.»
شایعه، نتیجه ترس و اطلاع رسانی نادرست است. شاید اگر در این شانزده ماه اطلاع رسانی دقیقتری داشتیم و اگر تناقض گوییها کمتر بود، این روزها این قدر شایعه و حرفهای نادرست نمیشنیدیم. اما هنوز دیر نشده و میتوانیم همچنان با اتکا به قدرت علم و دانش به مبارزه با این شایعهها برویم.
گزارش نویس
اگر شما هم این روزها با شایعه آهنربا شدن بدن بعد از تزریق واکسن کرونا یا عواقب دیگری مثل دیوانه شدن و آلزایمر گرفتن و ... کم مانده شاخ روی سرتان سبز شود و این شایعات کلافهتان کرده این گزارش را بخوانید.
البته همه ما خوب میدانیم که این اولین شایعهای نیست که در این باره شنیدهایم و آخریناش هم نخواهد بود. همچنین کشور ما تنها کشوری نیست که این روزها با این شایعات دست و پنجه نرم میکند. مثلاً یک جست وجوی ساده در رسانههای مختلف دنیا نشان میدهد که ضد علمها در هیچ جای دنیا بیکار ننشستهاند و بویژه در شبکههای اجتماعی کاملاً فعالند. ضد علمها معمولاً از اطلاعات معمولی، شایعات بزرگی میسازند؛ مثلاً چندی پیش وقتی انجمن چشم پزشکان فرانسه درباره عوارض واکسن فایزر اطلاعیهای داد که در موارد بسیار محدود بعد از تزریق روی شبکیه چشم اثر گذاشته، ضد واکسنها همین داستان را آنقدر بزرگ کردند تا بتوانند ترس را بر کسانی که برای تزریق واکسن تردید دارند، غالب کنند. فرانسه در بین کشورهای اروپایی و بر اساس نظرسنجیها جزو کشورهایی است که بیشترین تعداد ضد واکسن در آن فعالیت میکنند. آنها همه تلاش خود را میکنند تا واقعیت را جور دیگری نشان دهند. شایعه آهنربا شدن بدن هم یک ماه قبل در بسیاری از نقاط دنیا ترند شد و حالا به کشور ما هم رسیده است.
از روغن بنفشه تا مبارزه با ماسک
«افرادی که واکسن میزنند مراقب باشند هیچ آمپول ویتامینی تزریق نکنند. آمپول ویتامین، ویروس را فعال کرده و موجب فوت کسی که واکسن زده میشود. لطفاً حتی از مصرف قرصهای تقویتی و ویتامینها هم تا پانزده روز بعد از واکسن خودداری کنید. لطفاً به دوستان و آشناها بگویید تا از بلا دور بمانند.» این یک شایعه دیگر است که حتماً برای خیلیهایتان فرستاده شده. اما این شایعه هم مثل خیلی شایعات دیگر هیچ پایه و اساس علمی ندارد.
«شایعه وقتی ایجاد میشود که ناآگاهی یا فقدان اطلاع رسانی یا نادانی وجود داشته باشد. شایعه درباره مسائل حساس است و کرونا هم به خاطر اینکه در این مدت حساسترین موضوع اجتماعی ما بوده، شایعات زیادی پیرامونش شکل گرفته.» اینها گفتههای مهدیار سعیدیان، پزشک است.
او ادامه میدهد: «از زمان شیوع ویروس کرونا و طی روند این پاندمی و اکنون که در حال واکسیناسیون هستیم، کلی شایعه شنیدهایم. شایعه دو منبع اساسی دارد؛ شایعات هدفمند و شایعاتی از روی جهل و ترس. در زمان شروع کرونا اطلاع رسانی خوبی نداشتیم و اطلاعات غلطی به مردم دادیم. مثلاً از همان ابتدای شیوع ویروس یکی از مسئولان گفت قرنطینه قرون وسطایی است. در حالی که قرنطینه مهمترین راه پیشگیری از بیماریهای واگیردار است و کشورهایی که در پیشگیری موفق بودند، اتفاقاً قرنطینه را کامل اجرا کردند. مسأله بعد ماسک زدن بود که حتی در تلویزیون این کار را مسخره کردند. درحالی که هنوز هیچ اطلاعی درباره یک بیماری ناشناخته نداشتیم. حتی به کادر درمان گفتند ماسک نزنید چون باعث ترس مردم میشود و برای همین بسیاری از کادر درمان و همکاران در اسفند به این بیماری مبتلا شدند. همین طور شایع شد که ماسک زدن اکسیژن خون را کم و دی اکسید کربن را زیاد میکند. درحالی که این هم کاملاً نادرست بود و چه فیلمهایی که در این باره در شبکههای اجتماعی منتشر نشد. در حالی که بدن میزان دی اکسید کربن را تنظیم میکند. حتی گفتند که گرما ویروس را از بین میبرد و اگر بتوانیم تا تابستان بیماری را کنترل کنیم، این بیماری از بین میرود. این حرفها متأسفانه گاهی از سوی مسئولان عنوان میشد و وقتی به بطن جامعه میرسید تبدیل به شایعات عجیبی میشد.»
شایعهای به قدمت تاریخ
«آنقدر شایعات مختلف در این مدت شنیدهایم که شاید مجال اینکه همهاش را عنوان کنیم نباشد؛ شایعاتی مثل اینکه هر کسی واکسن بزند مریضیهای نهفتهاش بروز پیدا میکند یا واکسن میتواند باعث آلزایمر یا بیماریهای روان شود. اینکه نباید بعد از واکسن ویتامین مصرف کرد یا ماجرای مغناطیس. مسأله به نظر من فاقد ارزش علمی است و حتی ارزش استدلال کردن هم ندارد. گاهی این شایعات آنقدر پررنگ است که گروه هدف اصلی را نشانه میگیرد مثلاً کسی که بیماری زمینهای جدی دارد به واکسن شک میکند. بیمار به من میگوید آخر من بیماری قلبی دارم یا پدرم دیابت دارد، میگویم اتفاقاً واکسن برای شماست تا کرونا از پا نیندازدتان.» اینها حرفهای هادی یزدانی، پزشک است.
به گفته این پزشک، گسترش هرگونه شایعه و موارد ضد علم و شبه علم باعث تزلزل در افکار عمومی میشود در حالی که بر اساس مسئولیت اجتماعی هم باید همه واکسن بزنند چون واکسن زدن تنها راه اصلی مقابله با این بیماری است. خیلیها بعد از تزریق واکسن ماسک نمیزنند چون فکر میکنند دیگر مبتلا نمیشوند، این هم شایعه بزرگی است. همان طور که عدهای شایعه میکنند واکسن زدن باعث لخته شدن خون میشود. عارضهای که بسیار نادر است چراکه امکان لخته شدن خون در هنگام ابتلا به کرونا بسیار بیشتر است.
«شاید شما هم روزهای اول شیوع ویروس کرونا را به یاد بیاورید. فیلمهایی منتشر میشد که افراد توی خیابان بی هوش میشدند، این افراد را مبتلا به کرونا معرفی میکردند و هراس بیشتری در دل همه ایجاد میشد، درحالی که خیلی زود معلوم شد کرونا اصلاً چنین اثری بر بدن ندارد و همه این اخبار شایعه محض است».
سعیدیان میگوید: «کمی بعد مسأله طب اسلامی مطرح شد و شایعات عجیبی شکل گرفت؛ اینکه عدهای مدعی شدند با داروهای گیاهی و روغن بنفشه کرونا را درمان میکنند. بعد گفتند درمان قطعی کرونا را پیدا کردهاند یا شایعه کردند ویتامینها باعث رشد ویروس میشود درحالی که اصلاً مکانیسم بدن این طور نیست. عامل دیگر پخش این شایعهها سلبریتیها بودند که درباره درمان کرونا حرفهای نادرست میزدند و این روزها هم درباره واکسن شایعه پراکنی میکنند.»
به گفته سعیدیان، شایعات در زمان بیماریهای ویروسی واگیردار خیلی خطرناکند و به رشد سریعتر آن کمک میکنند: «اطلاع رسانی هم چندان قوی نبود تا جلوی شایعات را بگیرد و مردم هم از ماسک و قرنطینه خسته شده بودند تا به واکسن رسیدیم. البته ضد واکسنها همه جای دنیا هستند و شایعه در این باره عمری به قدمت تاریخ دارد. مثلاً در زمان امیرکبیر هم که مایه کوبی آبله شروع شد، عدهای شایعه درست کرده بودند اگر کسی واکسن بزند روح خبیث وارد بدنش میشود. این شایعه شبیه همان شایعه میکروچیپ است. امیرکبیر آن زمان اعلام کرد هر کس مایه کوبی نکند دو قران جریمه میشود. به هر حال در این دوره هم این افراد فعال شدند و شایعات زیادی از عوارض واکسن گرفته تا اخبار نادرست درباره واکسن ساختند. مثلاً اگر واکسن بزنید دیگر به کرونا مبتلا نمیشوید. در حالی که واکسن زدن تا 80 درصد امکان مرگ و میر را کم میکند اما ابتلا و ناقل شدن را از بین نمیبرد.
شایعه دیگر درباره واکسن این بود که آب مقطرند یا میکروچیپ دارند و حتی عدهای که تریبون داشتند به این شایعات دامن زدند و درباره واکسن بیشتر شایعه پراکنی کردند. مثلاً در صدا و سیما افرادی را نشان دادند که میگفتند بعد از تزریق واکسن فایزر نوعی فلج صورت گرفتهاند. این اقدامها عجولانه بود و خودش تبدیل به منبع شایعه پراکنی شده بود یا مثلاً در شبکههای اجتماعی شایعه کردند هرکس واکسن بزند دو سال بعد میمیرد یا اگر کسی واکسن بزند ناقل کرونا میشود. درحالی که همه این شایعات توسط دانشمندان رد شد. سیستم اطلاع رسانی وزارت بهداشت هم در برابر این شایعهها کاملاً منفعل بود.»
شایعه، نتیجه ترس و اطلاع رسانی نادرست است. شاید اگر در این شانزده ماه اطلاع رسانی دقیقتری داشتیم و اگر تناقض گوییها کمتر بود، این روزها این قدر شایعه و حرفهای نادرست نمیشنیدیم. اما هنوز دیر نشده و میتوانیم همچنان با اتکا به قدرت علم و دانش به مبارزه با این شایعهها برویم.
راه دشوار باز آفرینی شهری در سکونتگاههای غیر مجاز
بنگاههای غیر مجاز مشهد را به حاشیه بردند
زهره توکلی
خبرنگار
مسئولان شهری، حاشیه نشینی در مشهد را محصول بنگاهدارها میدانند. البته پای خشکسالی و زلزله نیز در ایجاد سکونتگاههای غیر رسمی در اطراف کلانشهر مشهد در میان است.
سالها قبل برای ساماندهی این مناطق و بهبود وضعیت آنها چند طرح مانند ایجاد کمربندی سبز شهر مشهد یا توانمندسازی این مناطق برای عمران و بهسازی، برنامهریزی و پیشنهاد شد. با تصویب نقشه سکونتگاههای غیررسمی شهر مشهد در سال86 توسط ستاد توانمندسازی حاشیه شهر و در قالب 8 پهنه، محدودههای مورد بحث تحت عنوان سکونتگاه غیررسمی شناخته شدهاند و به عبارتی، از این محدودهها تحت عنوان «محلات هدف بازآفرینی» نام برده میشود. بر اساس آخرین آمار رسمی سرشماری نفوس و مسکن در سال95 حدود 922هزار نفر در محدوده سکونتگاههای غیررسمی و در مساحتی حدود 3هزار و855 هکتار ساکن هستند. این محدوده دارای 8 زیر پهنه است که شامل محدودههای التیمور، جاده قدیم قوچان، خواجه ربیع، دروی، سیدی، سیس آباد، قلعه ساختمان و گلشهر میشود.
مدیرعامل سازمان عمران و بازآفرینی فضاهای شهری شهرداری مشهد در خصوص مهمترین علل ایجاد محلات حاشیه نشین شهر مشهد به «ایران» میگوید: یکی از مهمترین عوامل شناسایی شده مؤثر بر شکلگیری این محدودهها، وجود بنگاههای املاک غیرمجاز بوده است. برای مثال بنگاههای معاملات املاک با توجه به عدم آگاهی مردم بخصوص شهروندان ساکن در این محدودهها و روستاییان، زمینهای بزرگ با کاربریهای متفاوت در اطراف شهر را معامله میکنند و مردم بدون آگاهی کافی در مورد قوانین، با وجود نداشتن پروانه، دست به ساخت و ساز میزنند که این ساخت و سازها در طولانی مدت سبب رشد بافتهای فرسوده یا سکونتگاههای غیررسمی خواهد شد.
لزوم جرایم سنگین برای بنگاههای املاک غیرمجاز
نعمتی تصریح میکند: اگر مراجع قانونی بر این بنگاههای غیرمجاز، نظارت بیشتری کنند و جرایم سنگینی برای آنها در نظر بگیرند، موجب کاهش تعداد این بنگاهها شود. همچنین اگر آموزشهای عمومی بویژه به مردم ساکن در انتهای محدوده قانونی شهر و روستاییان همجوار با شهر از طریق رسانهها صورت گیرد میتواند به کاهش بنگاههای غیرمجاز کمک زیادی کند.
وی اظهار میدارد: وجود ضعف در قوانین و مقررات نیز میتواند سبب افزایش تمایل به ایجاد سکونتگاه غیررسمی شود لذا پیشنهاد میشود در قوانین مرتبط به ساخت و ساز در این محدودهها بازنگری صورت گیرد تا با کمترین تنش بتوان در همان ابتدا از رشد این محدودهها در شهر جلوگیری کرد.
نعمتی اضافه میکند: یکی از قوانینی که بازبینی آن اهمیت بسیاری دارد، تغییر در قوانین خرید و فروش املاک بهصورت قولنامهای است چون تسهیل امکان خرید و فروش این املاک میتواند بر گسترش حاشیه شهر مؤثر باشد. همچنین قوانین مرتبط بر ساخت و ساز در اطراف شهرها نیز میتواند مورد بازبینی قرار گیرد. در این خصوص میتوان با استفاده از رسانههای عمومی، آموزشهای مستمری را برای این قشر از شهروندان ارائه کرد زیرا با شناخت بیشتر در مورد عواقب عدم اعتنا به قوانین، قدرت ریسکپذیری این افراد کاهش مییابد و از گسترش این محدودهها جلوگیری میشود.
این مسئول تأکید میکند: در این گونه مناطق باید بهدنبال توانمندسازی افراد باشیم به این معنی که با تغییر فرهنگ و نگرش، باید آنها را به تغییر سبک زندگی ترغیب کنیم. از سوی دیگر با هدایت هستههای جمعیتی از شهرهای بزرگ به شهرهای کوچکتر و روستاها و با ایجاد مراکز صنعتی از حاشیه شهرهای بزرگ به شهرهای کوچکتر یا روستایی، میتوان زمینه لازم برای مهاجرت این افراد به روستاها و شهرهای کوچک را فراهم کرد.
نعمتی با اشاره به اینکه وسعت شهر مشهد یکی دیگر از علل ایجاد مناطق حاشیه نشین این شهر محسوب میشود، اضافه میکند: عوامل دافع در مبدأ و جاذب در مقصد که مهمترین آنها بروز خشکسالیها در جنوب شرقی ایران و بویژه جنوب خراسان بوده، مهاجرت زیادی را به سمت مشهد رقم زده است. زمین لرزههای متعدد در قسمتهای جنوبی خراسان نیز بر روند مهاجرتها مؤثر بوده است. همچنین عامل توسعه بیرویه و نابرابری اجتماعی- اقتصادی و فضایی- کالبدی در شهر نیز از دیگر دلایل عمده در ایجاد سکونتگاههای غیررسمی در مشهد بوده است.
وی در خصوص مشوقهای مصوب شده توسط شورای اسلامی شهر مشهد برای کمک به مناطق حاشیه نشین یا محلات هدف بازآفرینی میگوید: شورای اسلامی شهر مشهد در سال گذشته بسته تشویقی و حمایتی را برای بهسازی و نوسازی محلات کم برخوردار و بافتهای فرسوده مصوب کرده که در این مصوبه تخفیفات در پروانه ساختمان از 50 تا 100درصد پیشبینی شده است. علاوه بر آن و در صورت شمول، امکان بهرهمندی از تخفیف در طبقه مازاد، پیش آمدگی [بنا] و پارکینگ نیز فراهم شده است.
نعمتی تصریح میکند: در این بسته تسهیلات اعتباری با نرخ 4درصد برای واحدهای نوسازی شده در نظر گرفته شده است. البته در پروژههای تجمیعی نیز درصد تخفیفات و مبلغ تسهیلات قابل افزایش است.
او درباره برنامههای این سازمان برای ساماندهی و تغییر چهره و بافت به «ایران» میگوید: جلسات متعددی برای تحقق پروژههای زودبازده در 14محله دارای اولویت برگزار شد که بر اساس آن برای پروژههای مربوط به این محلات توسط شهرداری اعتبار اختصاص یافته است.
مصطفی نعمتی میافزاید: از جمله آنها میتوان به اختصاص 250 میلیارد ریال برای پهنه شهید رجایی و شهید باهنر در منطقه6، اختصاص 250میلیارد ریال برای پهنه سیس آباد و التیمور در مناطق3 و4 و نیز 50میلیارد ریال برای پروژه ساماندهی کال و دفع آبهای سطحی در محله اسماعیل آباد در منطقه2 اشاره کرد.
وی ادامه میدهد: طبق قانون دستگاههای اجرایی موظفند پس از ابلاغ طرحهای مصوب احیا، بهسازی و نوسازی (بازآفرینی)، برنامهها و اقدامات اجرایی خود را در مناطق و بافتهای اعلام شده به گونهای ساماندهی کنند که وضعیت خدمات در آن مناطق با متوسط سطح خدمات شهر تا پایان سال 1404 برابری کند.
4000 میلیارد تومان برای اجرای پروژههای خدماتی
این مسئول ادامه میدهد: به طور کلی پروژههای خدماتی در 8 پهنه سکونتگاه غیررسمی با ارزش 4هزار میلیارد تومان به تصویب رسیده که در این میان سهم شرکت بازآفرینی شهری ایران (دبیرخانه ستاد ملی بازآفرینی پایدار)، یکهزار و 700 میلیارد تومان تعیین شده است. مبلغ 2هزار و 300 میلیارد تومان اعتبار نیز باید توسط دستگاههای خدمات رسان یعنی شرکتهای آب و فاضلاب، برق، مخابرات، گاز و... تأمین شود.
وی درباره دیگر فعالیتهای انجام شده برای ساماندهی مناطق حاشیه نشین شهر مشهد اظهار میدارد: انعقاد تفاهمنامه سه جانبه بین استانداری خراسان رضوی، شهرداری مشهد و بنیاد مسکن انقلاب اسلامی در خصوص بازسازی و نوسازی 2هزار واحد مسکونی در محلات هدف بازآفرینی مشهد نیز از دیگر فعالیتهایی بوده که برای برنامهریزی و تسریع در شروع عملیات اجرایی در سال99 انجام شده است.
نهادهای خدمت رسان به میدان بیایند
نعمتی تأکید میکند: راهاندازی 30 دفتر توسعه محله (تسهیلگری) در محلات هدف بازآفرینی شهر مشهد از دیگر فعالیتهای این حوزه است.
این مسئول درخصوص نیازهای اساسی محلات حاشیه نشین و هدف بازآفرینی شهر مشهد میگوید: این مناطق دچار کمبود خدمات روبنایی شامل خدمات درمانی، آموزشی، بوستان، ورزشی، فرهنگی و... هستند که نیازهای درمانی باید شناسایی و مقدمات لازم برای تأمین آنها فراهم شود. همچنین بهرهمندی از گاز و شتاب بخشی به این عملیات، اصلاح روشنایی معابر و رفع برخی اشکالات در شبکه آبرسانی چندین هزار مشترک و تسریع در اجرای شبکه فاضلاب محلات هدف بازآفرینی شهر مشهد از جمله مواردی است که مورد توجه قرار گرفته است. البته برای تأمین زمین مناسب برای توسعه خدمات روبنایی باید رایزنیهای لازم با آستان قدس رضوی و اداره کل اوقاف پیرامون زمینهای موقوفی محلات هدف بازآفرینی را در دستور کار قرار داد.
وی فعالیت این سازمان را به تنهایی برای حل مشکلات حاشیه نشینی کافی نمیداند و میگوید: برای ساماندهی مناطق حاشیه نشین شهر باید شرکتهای خدماترسان نیز همکاری و اقدامات لازم را در زمینه اصلاح و ترمیم و توسعه شبکههای زیرساخت (آب و فاضلاب، برق، گاز و مخابرات) در محلات هدف داشته باشند. البته برای ساماندهی این محلات به همکاری سازمانهای دیگری نظیر آستان قدس رضوی در خصوص مسائل مالکیتی و حقوقی، سازمان ثبت اسناد و املاک در خصوص املاک قولنامهای و مجهول المالک، اداره کل راه و شهرسازی، استانداری، نیروی انتظامی و... نیاز داریم.
خبرنگار
مسئولان شهری، حاشیه نشینی در مشهد را محصول بنگاهدارها میدانند. البته پای خشکسالی و زلزله نیز در ایجاد سکونتگاههای غیر رسمی در اطراف کلانشهر مشهد در میان است.
سالها قبل برای ساماندهی این مناطق و بهبود وضعیت آنها چند طرح مانند ایجاد کمربندی سبز شهر مشهد یا توانمندسازی این مناطق برای عمران و بهسازی، برنامهریزی و پیشنهاد شد. با تصویب نقشه سکونتگاههای غیررسمی شهر مشهد در سال86 توسط ستاد توانمندسازی حاشیه شهر و در قالب 8 پهنه، محدودههای مورد بحث تحت عنوان سکونتگاه غیررسمی شناخته شدهاند و به عبارتی، از این محدودهها تحت عنوان «محلات هدف بازآفرینی» نام برده میشود. بر اساس آخرین آمار رسمی سرشماری نفوس و مسکن در سال95 حدود 922هزار نفر در محدوده سکونتگاههای غیررسمی و در مساحتی حدود 3هزار و855 هکتار ساکن هستند. این محدوده دارای 8 زیر پهنه است که شامل محدودههای التیمور، جاده قدیم قوچان، خواجه ربیع، دروی، سیدی، سیس آباد، قلعه ساختمان و گلشهر میشود.
مدیرعامل سازمان عمران و بازآفرینی فضاهای شهری شهرداری مشهد در خصوص مهمترین علل ایجاد محلات حاشیه نشین شهر مشهد به «ایران» میگوید: یکی از مهمترین عوامل شناسایی شده مؤثر بر شکلگیری این محدودهها، وجود بنگاههای املاک غیرمجاز بوده است. برای مثال بنگاههای معاملات املاک با توجه به عدم آگاهی مردم بخصوص شهروندان ساکن در این محدودهها و روستاییان، زمینهای بزرگ با کاربریهای متفاوت در اطراف شهر را معامله میکنند و مردم بدون آگاهی کافی در مورد قوانین، با وجود نداشتن پروانه، دست به ساخت و ساز میزنند که این ساخت و سازها در طولانی مدت سبب رشد بافتهای فرسوده یا سکونتگاههای غیررسمی خواهد شد.
لزوم جرایم سنگین برای بنگاههای املاک غیرمجاز
نعمتی تصریح میکند: اگر مراجع قانونی بر این بنگاههای غیرمجاز، نظارت بیشتری کنند و جرایم سنگینی برای آنها در نظر بگیرند، موجب کاهش تعداد این بنگاهها شود. همچنین اگر آموزشهای عمومی بویژه به مردم ساکن در انتهای محدوده قانونی شهر و روستاییان همجوار با شهر از طریق رسانهها صورت گیرد میتواند به کاهش بنگاههای غیرمجاز کمک زیادی کند.
وی اظهار میدارد: وجود ضعف در قوانین و مقررات نیز میتواند سبب افزایش تمایل به ایجاد سکونتگاه غیررسمی شود لذا پیشنهاد میشود در قوانین مرتبط به ساخت و ساز در این محدودهها بازنگری صورت گیرد تا با کمترین تنش بتوان در همان ابتدا از رشد این محدودهها در شهر جلوگیری کرد.
نعمتی اضافه میکند: یکی از قوانینی که بازبینی آن اهمیت بسیاری دارد، تغییر در قوانین خرید و فروش املاک بهصورت قولنامهای است چون تسهیل امکان خرید و فروش این املاک میتواند بر گسترش حاشیه شهر مؤثر باشد. همچنین قوانین مرتبط بر ساخت و ساز در اطراف شهرها نیز میتواند مورد بازبینی قرار گیرد. در این خصوص میتوان با استفاده از رسانههای عمومی، آموزشهای مستمری را برای این قشر از شهروندان ارائه کرد زیرا با شناخت بیشتر در مورد عواقب عدم اعتنا به قوانین، قدرت ریسکپذیری این افراد کاهش مییابد و از گسترش این محدودهها جلوگیری میشود.
این مسئول تأکید میکند: در این گونه مناطق باید بهدنبال توانمندسازی افراد باشیم به این معنی که با تغییر فرهنگ و نگرش، باید آنها را به تغییر سبک زندگی ترغیب کنیم. از سوی دیگر با هدایت هستههای جمعیتی از شهرهای بزرگ به شهرهای کوچکتر و روستاها و با ایجاد مراکز صنعتی از حاشیه شهرهای بزرگ به شهرهای کوچکتر یا روستایی، میتوان زمینه لازم برای مهاجرت این افراد به روستاها و شهرهای کوچک را فراهم کرد.
نعمتی با اشاره به اینکه وسعت شهر مشهد یکی دیگر از علل ایجاد مناطق حاشیه نشین این شهر محسوب میشود، اضافه میکند: عوامل دافع در مبدأ و جاذب در مقصد که مهمترین آنها بروز خشکسالیها در جنوب شرقی ایران و بویژه جنوب خراسان بوده، مهاجرت زیادی را به سمت مشهد رقم زده است. زمین لرزههای متعدد در قسمتهای جنوبی خراسان نیز بر روند مهاجرتها مؤثر بوده است. همچنین عامل توسعه بیرویه و نابرابری اجتماعی- اقتصادی و فضایی- کالبدی در شهر نیز از دیگر دلایل عمده در ایجاد سکونتگاههای غیررسمی در مشهد بوده است.
وی در خصوص مشوقهای مصوب شده توسط شورای اسلامی شهر مشهد برای کمک به مناطق حاشیه نشین یا محلات هدف بازآفرینی میگوید: شورای اسلامی شهر مشهد در سال گذشته بسته تشویقی و حمایتی را برای بهسازی و نوسازی محلات کم برخوردار و بافتهای فرسوده مصوب کرده که در این مصوبه تخفیفات در پروانه ساختمان از 50 تا 100درصد پیشبینی شده است. علاوه بر آن و در صورت شمول، امکان بهرهمندی از تخفیف در طبقه مازاد، پیش آمدگی [بنا] و پارکینگ نیز فراهم شده است.
نعمتی تصریح میکند: در این بسته تسهیلات اعتباری با نرخ 4درصد برای واحدهای نوسازی شده در نظر گرفته شده است. البته در پروژههای تجمیعی نیز درصد تخفیفات و مبلغ تسهیلات قابل افزایش است.
او درباره برنامههای این سازمان برای ساماندهی و تغییر چهره و بافت به «ایران» میگوید: جلسات متعددی برای تحقق پروژههای زودبازده در 14محله دارای اولویت برگزار شد که بر اساس آن برای پروژههای مربوط به این محلات توسط شهرداری اعتبار اختصاص یافته است.
مصطفی نعمتی میافزاید: از جمله آنها میتوان به اختصاص 250 میلیارد ریال برای پهنه شهید رجایی و شهید باهنر در منطقه6، اختصاص 250میلیارد ریال برای پهنه سیس آباد و التیمور در مناطق3 و4 و نیز 50میلیارد ریال برای پروژه ساماندهی کال و دفع آبهای سطحی در محله اسماعیل آباد در منطقه2 اشاره کرد.
وی ادامه میدهد: طبق قانون دستگاههای اجرایی موظفند پس از ابلاغ طرحهای مصوب احیا، بهسازی و نوسازی (بازآفرینی)، برنامهها و اقدامات اجرایی خود را در مناطق و بافتهای اعلام شده به گونهای ساماندهی کنند که وضعیت خدمات در آن مناطق با متوسط سطح خدمات شهر تا پایان سال 1404 برابری کند.
4000 میلیارد تومان برای اجرای پروژههای خدماتی
این مسئول ادامه میدهد: به طور کلی پروژههای خدماتی در 8 پهنه سکونتگاه غیررسمی با ارزش 4هزار میلیارد تومان به تصویب رسیده که در این میان سهم شرکت بازآفرینی شهری ایران (دبیرخانه ستاد ملی بازآفرینی پایدار)، یکهزار و 700 میلیارد تومان تعیین شده است. مبلغ 2هزار و 300 میلیارد تومان اعتبار نیز باید توسط دستگاههای خدمات رسان یعنی شرکتهای آب و فاضلاب، برق، مخابرات، گاز و... تأمین شود.
وی درباره دیگر فعالیتهای انجام شده برای ساماندهی مناطق حاشیه نشین شهر مشهد اظهار میدارد: انعقاد تفاهمنامه سه جانبه بین استانداری خراسان رضوی، شهرداری مشهد و بنیاد مسکن انقلاب اسلامی در خصوص بازسازی و نوسازی 2هزار واحد مسکونی در محلات هدف بازآفرینی مشهد نیز از دیگر فعالیتهایی بوده که برای برنامهریزی و تسریع در شروع عملیات اجرایی در سال99 انجام شده است.
نهادهای خدمت رسان به میدان بیایند
نعمتی تأکید میکند: راهاندازی 30 دفتر توسعه محله (تسهیلگری) در محلات هدف بازآفرینی شهر مشهد از دیگر فعالیتهای این حوزه است.
این مسئول درخصوص نیازهای اساسی محلات حاشیه نشین و هدف بازآفرینی شهر مشهد میگوید: این مناطق دچار کمبود خدمات روبنایی شامل خدمات درمانی، آموزشی، بوستان، ورزشی، فرهنگی و... هستند که نیازهای درمانی باید شناسایی و مقدمات لازم برای تأمین آنها فراهم شود. همچنین بهرهمندی از گاز و شتاب بخشی به این عملیات، اصلاح روشنایی معابر و رفع برخی اشکالات در شبکه آبرسانی چندین هزار مشترک و تسریع در اجرای شبکه فاضلاب محلات هدف بازآفرینی شهر مشهد از جمله مواردی است که مورد توجه قرار گرفته است. البته برای تأمین زمین مناسب برای توسعه خدمات روبنایی باید رایزنیهای لازم با آستان قدس رضوی و اداره کل اوقاف پیرامون زمینهای موقوفی محلات هدف بازآفرینی را در دستور کار قرار داد.
وی فعالیت این سازمان را به تنهایی برای حل مشکلات حاشیه نشینی کافی نمیداند و میگوید: برای ساماندهی مناطق حاشیه نشین شهر باید شرکتهای خدماترسان نیز همکاری و اقدامات لازم را در زمینه اصلاح و ترمیم و توسعه شبکههای زیرساخت (آب و فاضلاب، برق، گاز و مخابرات) در محلات هدف داشته باشند. البته برای ساماندهی این محلات به همکاری سازمانهای دیگری نظیر آستان قدس رضوی در خصوص مسائل مالکیتی و حقوقی، سازمان ثبت اسناد و املاک در خصوص املاک قولنامهای و مجهول المالک، اداره کل راه و شهرسازی، استانداری، نیروی انتظامی و... نیاز داریم.
سیم کارت دانشآموزی با بسته اینترنت رایگان ارائه میشود
معاون وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات گفت: بهمنظور توزیع عادلانه اینترنت مخصوص آموزش در فضای مجازی به صورت رایگان بین دانشآموزان، تخصیص بستههای رایگان روی سیمکارتهای دانشآموزی در حال اجرا است.
به گزارش ایرنا، «حسین فلاح جوشقانی» با اعلام خبر تغییر فرایند تخصیص اینترنت رایگان برای دانشآموزان گفت: از ۱۵ شهریور سال گذشته اینترنت شبکه دانشآموزی شاد را رایگان و آن را به همه اپراتورها اعلام کردیم.
رئیس سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی افزود: بر اساس آماری که وجود داشت، به دلایل مختلف مدارس و دانشآموزان برای آموزش از پلتفرمهای دیگری بجز «شاد» استفاده میکردند و همین مسأله در عمل رایگان بودن تحصیل در فضای مجازی را تحتالشعاع خود قرار میداد و انتقاداتی به آن وارد میکرد.
وی افزود: از زمانی که استفاده از شبکه دانشآموزی شاد رایگان اعلام شد ترافیک بسیار خوبی در شبکه ایجاد کرد، اما همیشه خانوادهها و حتی معلمها از اینکه برخی از آموزشها در پلتفرمهای دیگر انجام میشود و باید برای آن هزینه پرداخت کنند، گلایه میکردند.فلاح جوشقانی با بیان اینکه مرکز ملی فضای مجازی، شبکه دانشآموزی شاد را در زمره پیامرسانها قرار داده است، ادامهداد: سازمان تنظیم مقررات چند روز قبل به همه اپراتورها اعلام کرد از اول تیرماه استفاده از پلتفرم شاد دیگر رایگان نیست و هزینه آن مانند دیگر پیامرسانهای داخلی مطابق یکسوم قیمت اینترنت بینالملل محاسبه میشود. معاون وزیر ارتباطات تأکید کرد: اکنون همه بخشهای وزارت ارتباطات در حال برنامهریزی برای چگونگی ارائه بستههای اینترنت رایگان روی سیمکارتهای دانشآموزی هستند تا بهواسطه تعریف بستههای متنوع روی سیمکارتهای مخصوص دانشآموزان، دسترسی به شبکه ملی اطلاعات و سایتهای آموزشی به صورت عادلانه بین دانشآموزان مهیا شود.
وی گفت: بر اساس نظر دولت، وزارت ارتباطات برای آموزش مجازی علاوه بر رایگان کردن پلتفرم شاد، بستههای اینترنت رایگان نیز برای معلمان در نظر گرفته است، رگولاتوری از اپراتورها خواست تا این کار را انجام بدهند و اکنون در حال رایزنی با سازمان برنامه برای پرداخت حق اپراتورها هستیم.
فلاح با بیاناینکه اکنون تصمیم گرفته شده فرایند، تغییر کند، اضافهکرد: در فرایند جدید، سیمکارتهای دانش آموزی توزیع خواهند شد که روی آن بستههایی برای دسترسی به شبکه دانش آموزی شاد یا هر پلتفرم آموزشی دیگر تعریف میشود.
به گزارش ایرنا، «حسین فلاح جوشقانی» با اعلام خبر تغییر فرایند تخصیص اینترنت رایگان برای دانشآموزان گفت: از ۱۵ شهریور سال گذشته اینترنت شبکه دانشآموزی شاد را رایگان و آن را به همه اپراتورها اعلام کردیم.
رئیس سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی افزود: بر اساس آماری که وجود داشت، به دلایل مختلف مدارس و دانشآموزان برای آموزش از پلتفرمهای دیگری بجز «شاد» استفاده میکردند و همین مسأله در عمل رایگان بودن تحصیل در فضای مجازی را تحتالشعاع خود قرار میداد و انتقاداتی به آن وارد میکرد.
وی افزود: از زمانی که استفاده از شبکه دانشآموزی شاد رایگان اعلام شد ترافیک بسیار خوبی در شبکه ایجاد کرد، اما همیشه خانوادهها و حتی معلمها از اینکه برخی از آموزشها در پلتفرمهای دیگر انجام میشود و باید برای آن هزینه پرداخت کنند، گلایه میکردند.فلاح جوشقانی با بیان اینکه مرکز ملی فضای مجازی، شبکه دانشآموزی شاد را در زمره پیامرسانها قرار داده است، ادامهداد: سازمان تنظیم مقررات چند روز قبل به همه اپراتورها اعلام کرد از اول تیرماه استفاده از پلتفرم شاد دیگر رایگان نیست و هزینه آن مانند دیگر پیامرسانهای داخلی مطابق یکسوم قیمت اینترنت بینالملل محاسبه میشود. معاون وزیر ارتباطات تأکید کرد: اکنون همه بخشهای وزارت ارتباطات در حال برنامهریزی برای چگونگی ارائه بستههای اینترنت رایگان روی سیمکارتهای دانشآموزی هستند تا بهواسطه تعریف بستههای متنوع روی سیمکارتهای مخصوص دانشآموزان، دسترسی به شبکه ملی اطلاعات و سایتهای آموزشی به صورت عادلانه بین دانشآموزان مهیا شود.
وی گفت: بر اساس نظر دولت، وزارت ارتباطات برای آموزش مجازی علاوه بر رایگان کردن پلتفرم شاد، بستههای اینترنت رایگان نیز برای معلمان در نظر گرفته است، رگولاتوری از اپراتورها خواست تا این کار را انجام بدهند و اکنون در حال رایزنی با سازمان برنامه برای پرداخت حق اپراتورها هستیم.
فلاح با بیاناینکه اکنون تصمیم گرفته شده فرایند، تغییر کند، اضافهکرد: در فرایند جدید، سیمکارتهای دانش آموزی توزیع خواهند شد که روی آن بستههایی برای دسترسی به شبکه دانش آموزی شاد یا هر پلتفرم آموزشی دیگر تعریف میشود.
مدیر پایش سازمان توسعه تجارت الکترونیکی در گفت و گو با «ایران»:
تابستان مرحله پیشرفته رتبه بندی کسب و کارهای مجازی آغاز میشود
سوسن صادقی
خبرنگار
رتبهبندی و ارائه ستاره به کسب و کارهای مجازی که از سال 97 مطرح شده بود با سپردن آن به سازمان مدیریت صنعتی بالاخره عملیاتی شد و تاکنون در مرحله مقدماتی بیش از 150 کسب و کار رتبهبندی شده و ستاره دریافت کردهاند. درباره این رتبهبندی با «فرانک ابوالمعصوم» مدیر پایش تجارت الکترونیکی، مرکز توسعه تجارت الکترونیکی گفتوگو کردهایم که میخوانید.
از آغاز طرح تاکنون چه تعداد از کسب و کارهای مجازی ستاره دریافت کردهاند؟
بحث رتبهبندی از سال 97 مطرح بود ولی از پاییز سال گذشته که کار عملیاتی ارائه ستاره به کسب و کارها بهصورت جدی شروع شد، نزدیک به 200 کسب و کار برای انجام رتبهبندی و دریافت ستاره اقدام و تاکنون بیش از 150 کسب و کار درخواست خود را برای دریافت ستاره نهایی کردهاند. حدود 120 مورد فرایند ارزیابی و رتبهبندی آنها تکمیل شده و از میان آنها 60 کسب و کار نماد 3 ستاره، 56 کسب و کار نماد دو ستاره و 4 کسب و کار نیز نماد یک ستاره دریافت کردهاند.
آیا شرکت در رتبهبندی و دریافت ستاره اجباری است و هدف از این اقدام چیست؟
رتبهبندی کاملاً اختیاری است و هدف اصلی پروژه رتبه بندی، حمایت از کسب و کار از طریق افزایش رقابت پذیری، کمک به تصمیمگیری بهتر مصرف کنندگان و توسعه و ترویج تجارت الکترونیکی است. با دسترسی متقاضیان به عملکرد کسب و کار، شفافیت افزایش یافته، انحصار از بین رفته و رقابت بیشتر میشود. رتبهبندی و دریافت ستاره ابزاری برای سنجش و دریافت بازخورد عملکرد کسب و کار است و به بهبود آن کمک میکند.
ارائه ستاره به کسب و کارهای مجازی دارای اینماد قرار است در چند مرحله اجرایی شود؟
در دو مرحله مقدماتی و پیشرفته. در مرحله اول که مقدماتی است و در حال انجام آن هستیم، شاخصهایی از جمله پاسخگویی به شکایات، حسن رفتار تجاری، وضعیت مدیران، کیفیت سرویس، پیشینه، امنیت، تشکلگرایی و رضایتمندی مشتری مورد ارزیابی قرار میگیرد و بر مبنای آن دو و سه ستاره به کسبوکارها اعطا میشود. در حقیقت مرحله مقدماتی برای کمک به کسب و کارها برای آشنایی با فرایند ارزیابی و فرصتی برای آماده شدن آنها برای ورود به مرحله دوم ارزیابی است. از سوی دیگر فرصتی برای دقیق کردن شاخصها و بهینهسازی فرایند ارزیابی براساس دادههای بهدست آمده است. مرحله دوم که پیشرفته است، از ابتدای تابستان آغاز میشود و در این مرحله شاخصهایی دقیقتر، موشکافانهتر و سختگیرانهتری در نظر گرفته شده و کسبوکارها میتوانند 4 و 5 ستاره دریافت کنند.
چرا برای رتبهبندی سازمان مدیریت صنعتی انتخاب شد؟
نمایندگان کسب و کارهای مجازی معتقد بودند که اجرای رتبهبندی باید از سوی یک سازمان تخصصی و شخص ثالث انجام گیرد بنابراین سازمان توسعه تجارت الکترونیکی در اجرای رتبهبندی تصمیم گرفت از توان تخصصی و اجرایی بخش ثالث یعنی سازمان مدیریت صنعتی بهعنوان مرجع تخصصی، مشاوره، آموزش و تحقیقی که دارای تجربه 50 ساله در زمینه رتبهبندی بنگاههای اقتصادی است، بهره بگیرد.
متقاضیان دریافت ستاره؛ کسب و کارهای مجازی نوپا و کوچک هستند یا بزرگ و معتبر؟
بیشتر متقاضیان دریافت ستاره کسب و کارهای نوپا و کوچک هستند که بیشتر بهدنبال جذب کاربر و افزایش سهم بازار خود هستند. هرچند کسب و کارهای بزرگ و برتر هم برای حفظ اعتبار و سهم بازارشان بهدنبال دریافت ستارهها هستند.
کسب و کارهای مجازی که برای دریافت ستاره اقدام نکردهاند چه مزیتی را از دست خواهند داد؟
از آنجایی که پروژه رتبهبندی دارای پشتوانه حاکمیتی و تجربه تخصصی است، زمینه را برای ارتقای اعتماد مصرف کننده برای خرید اینترنتی فراهم میکند بنابراین باعث توسعه و ترویج خرید اینترنتی بین مردم میشود. از سوی دیگر شفافیت، رقابتپذیری و رفع انحصار را افزایش میدهد و کسب و کارهایی که دراین فرایند حضور ندارند به ناچار فضای رقابتی تجارت الکترونیکی را از دست میدهند.
برخی معتقدند که کاربران برای خرید به اینماد و ستارههای درج شده در سایتها توجهی ندارند. آیا این موضوع را تأیید میکنید؟
خیر این اظهارنظر صحیح نیست، چون مرکز توسعه تجارت الکترونیکی در این زمینه با اطلاعرسانی در رسانهها، برگزاری جشنوارهها، خریداران را با اینماد و ستارهها آشنا میکند. از سوی دیگر این مرکز نه تنها خریداران را هم به کلیک روی لوگوی اینماد کسب و کارهای مجازی برای مشاهده ثبت نظرات، رضایتمندی، شکایات و... تشویق میکند، بلکه خود کسب و کارهای مجازی هم با استفاده از لوگوی اینماد و ستارهها و شرکت در رتبه بندی، آن را به ابزاری برای تبلیغ و بازاریابی کسب و کار خود تبدیل کردهاند.
کسب و کارها چگونه میتوانند برای دریافت ستاره اقدام کنند؟
کسب و کارهایی که دارای اینماد هستند، میتوانند از طریق کارتابل اینماد خود وارد فرایند ثبت درخواست رتبهبندی شوند. پس از نهایی کردن درخواست از سوی کسب و کار، فرایند ارزیابی و رتبهبندی کسب و کار آغاز و در نهایت براساس امتیاز دریافتی، رتبه و ستاره متناظر با آن امتیاز به وی اعطا میشود.
ممکن است در آینده از تعداد ستارههای دریافتی کسب و کار مجازی کاسته شود؟
بله. ستارههای دریافتی از سوی کسب و کارهای مجازی یک دوره زمانی مشخص اعتبار دارد. هر سه ماه یک بار ارزیابی دورهای هم انجام خواهد شد و اگر کسب و کاری در ارزیابیهای دورهای از میزان شاخصهای مطرح شده آن (مانند پاسخگویی به شکایات و تأخیر در پاسخگویی و...) کاسته شود، امتیاز از دست میدهد و اگر امتیازها بهصورت چشمگیری کاهش یابد، از تعداد ستارهها هم کاسته میشود؛ حتی اگر کسب و کاری تخلفی با جریمه بالا را مرتکب و تعلیق شود، اینماد و ستارههایش هم تعلیق میشود بنابراین کسب و کار باید همواره به عملکردش توجه داشته باشد و برای حفظ ستارههایش تلاش کند.
آیا برای جلوگیری از تقلبی بودن ستارهها هم اقدامهایی صورت گرفته است.
از طریق پایشگر هوشمند، فضای اینترنت و فروشگاههای اینترنتی را رصد میکنیم و اگر لوگو اینماد و ستارهها تنها با قرار دادن تصویر آن جعل شده باشد، آن کسب و کار را تعلیق میکنیم. از سوی دیگر کاربران میتوانند با مراجعه به سایت رتبهبندی ecrating.ir نام سایتهایی را که دارای ستاره هستند مشاهده کرده و از اصل بودن آن مطلع شوند.
با توجه به گستردگی کسب و کارها به نظرتان آیا اعلام آمادگی 200 کسب و کار مجازی برای شرکت در رتبهبندی و دریافت ستاره کافی است؟
قطعاً کافی نیست ولی از آنجایی که دریافت ستارهها باعث بلوغ خود کسب وکارها و بهبود عملکردشان میشود چشمانداز ما این است که در آینده کسب و کارهای بیشتری برای دریافت ستاره اقدام کنند.
برای شرکت بیشتر کسب و کارها در رتبهبندی و دریافت ستاره مشوقهایی را هم در نظر گرفته اید؟
اگر کسب و کارهای مجازی در رتبهبندی شرکت کرده و ستاره دریافت کنند یک درجه اعتبار خود را افزایش میدهند و خود امتیاز مثبتی نسبت به بقیه کسب و کارهای مجازی بدون ستاره خواهند داشت از سوی دیگر مرکز توسعه تجارت الکترونیکی هم برای تشویق آنها، کسب و کارهای مجازی دارای ستاره را در معرفی به رویدادهای بینالمللی و دریافت تسهیلات از سوی سازمانهای ارائه دهنده تسهیلات به کسب و کارهای مجازی در اولویت قرار خواهد داد.
خریداران اینترنتی بهنظر نمیرسد با کارکرد ستارهها آشنا باشند برای آشنا کردن خریداران اینترنتی با رتبهبندی و ستارههای اعطا شده چه اقدامهایی صورت گرفته است؟
اطلاعرسانی و فرهنگسازی با همکاری بخشهای دولتی و خصوصی از جمله قوه قضائیه، صدا و سیما و انجمن صنفی کسب و کارهای اینترنتی در دست اقدام است. از سوی دیگر در قالب انتشار اطلاعیهها، اخبار، گفتوگو با رسانهها و نیز ارسال پیامک و پست الکترونیکی به کسب و کارهای دارای اینماد و ستاره دار اطلاع رسانی میکنیم. اطلاعات کافی هم در سایتهای ecrating.ir و اینماد در دسترس عموم مردم قرار دارد.
خبرنگار
رتبهبندی و ارائه ستاره به کسب و کارهای مجازی که از سال 97 مطرح شده بود با سپردن آن به سازمان مدیریت صنعتی بالاخره عملیاتی شد و تاکنون در مرحله مقدماتی بیش از 150 کسب و کار رتبهبندی شده و ستاره دریافت کردهاند. درباره این رتبهبندی با «فرانک ابوالمعصوم» مدیر پایش تجارت الکترونیکی، مرکز توسعه تجارت الکترونیکی گفتوگو کردهایم که میخوانید.
از آغاز طرح تاکنون چه تعداد از کسب و کارهای مجازی ستاره دریافت کردهاند؟
بحث رتبهبندی از سال 97 مطرح بود ولی از پاییز سال گذشته که کار عملیاتی ارائه ستاره به کسب و کارها بهصورت جدی شروع شد، نزدیک به 200 کسب و کار برای انجام رتبهبندی و دریافت ستاره اقدام و تاکنون بیش از 150 کسب و کار درخواست خود را برای دریافت ستاره نهایی کردهاند. حدود 120 مورد فرایند ارزیابی و رتبهبندی آنها تکمیل شده و از میان آنها 60 کسب و کار نماد 3 ستاره، 56 کسب و کار نماد دو ستاره و 4 کسب و کار نیز نماد یک ستاره دریافت کردهاند.
آیا شرکت در رتبهبندی و دریافت ستاره اجباری است و هدف از این اقدام چیست؟
رتبهبندی کاملاً اختیاری است و هدف اصلی پروژه رتبه بندی، حمایت از کسب و کار از طریق افزایش رقابت پذیری، کمک به تصمیمگیری بهتر مصرف کنندگان و توسعه و ترویج تجارت الکترونیکی است. با دسترسی متقاضیان به عملکرد کسب و کار، شفافیت افزایش یافته، انحصار از بین رفته و رقابت بیشتر میشود. رتبهبندی و دریافت ستاره ابزاری برای سنجش و دریافت بازخورد عملکرد کسب و کار است و به بهبود آن کمک میکند.
ارائه ستاره به کسب و کارهای مجازی دارای اینماد قرار است در چند مرحله اجرایی شود؟
در دو مرحله مقدماتی و پیشرفته. در مرحله اول که مقدماتی است و در حال انجام آن هستیم، شاخصهایی از جمله پاسخگویی به شکایات، حسن رفتار تجاری، وضعیت مدیران، کیفیت سرویس، پیشینه، امنیت، تشکلگرایی و رضایتمندی مشتری مورد ارزیابی قرار میگیرد و بر مبنای آن دو و سه ستاره به کسبوکارها اعطا میشود. در حقیقت مرحله مقدماتی برای کمک به کسب و کارها برای آشنایی با فرایند ارزیابی و فرصتی برای آماده شدن آنها برای ورود به مرحله دوم ارزیابی است. از سوی دیگر فرصتی برای دقیق کردن شاخصها و بهینهسازی فرایند ارزیابی براساس دادههای بهدست آمده است. مرحله دوم که پیشرفته است، از ابتدای تابستان آغاز میشود و در این مرحله شاخصهایی دقیقتر، موشکافانهتر و سختگیرانهتری در نظر گرفته شده و کسبوکارها میتوانند 4 و 5 ستاره دریافت کنند.
چرا برای رتبهبندی سازمان مدیریت صنعتی انتخاب شد؟
نمایندگان کسب و کارهای مجازی معتقد بودند که اجرای رتبهبندی باید از سوی یک سازمان تخصصی و شخص ثالث انجام گیرد بنابراین سازمان توسعه تجارت الکترونیکی در اجرای رتبهبندی تصمیم گرفت از توان تخصصی و اجرایی بخش ثالث یعنی سازمان مدیریت صنعتی بهعنوان مرجع تخصصی، مشاوره، آموزش و تحقیقی که دارای تجربه 50 ساله در زمینه رتبهبندی بنگاههای اقتصادی است، بهره بگیرد.
متقاضیان دریافت ستاره؛ کسب و کارهای مجازی نوپا و کوچک هستند یا بزرگ و معتبر؟
بیشتر متقاضیان دریافت ستاره کسب و کارهای نوپا و کوچک هستند که بیشتر بهدنبال جذب کاربر و افزایش سهم بازار خود هستند. هرچند کسب و کارهای بزرگ و برتر هم برای حفظ اعتبار و سهم بازارشان بهدنبال دریافت ستارهها هستند.
کسب و کارهای مجازی که برای دریافت ستاره اقدام نکردهاند چه مزیتی را از دست خواهند داد؟
از آنجایی که پروژه رتبهبندی دارای پشتوانه حاکمیتی و تجربه تخصصی است، زمینه را برای ارتقای اعتماد مصرف کننده برای خرید اینترنتی فراهم میکند بنابراین باعث توسعه و ترویج خرید اینترنتی بین مردم میشود. از سوی دیگر شفافیت، رقابتپذیری و رفع انحصار را افزایش میدهد و کسب و کارهایی که دراین فرایند حضور ندارند به ناچار فضای رقابتی تجارت الکترونیکی را از دست میدهند.
برخی معتقدند که کاربران برای خرید به اینماد و ستارههای درج شده در سایتها توجهی ندارند. آیا این موضوع را تأیید میکنید؟
خیر این اظهارنظر صحیح نیست، چون مرکز توسعه تجارت الکترونیکی در این زمینه با اطلاعرسانی در رسانهها، برگزاری جشنوارهها، خریداران را با اینماد و ستارهها آشنا میکند. از سوی دیگر این مرکز نه تنها خریداران را هم به کلیک روی لوگوی اینماد کسب و کارهای مجازی برای مشاهده ثبت نظرات، رضایتمندی، شکایات و... تشویق میکند، بلکه خود کسب و کارهای مجازی هم با استفاده از لوگوی اینماد و ستارهها و شرکت در رتبه بندی، آن را به ابزاری برای تبلیغ و بازاریابی کسب و کار خود تبدیل کردهاند.
کسب و کارها چگونه میتوانند برای دریافت ستاره اقدام کنند؟
کسب و کارهایی که دارای اینماد هستند، میتوانند از طریق کارتابل اینماد خود وارد فرایند ثبت درخواست رتبهبندی شوند. پس از نهایی کردن درخواست از سوی کسب و کار، فرایند ارزیابی و رتبهبندی کسب و کار آغاز و در نهایت براساس امتیاز دریافتی، رتبه و ستاره متناظر با آن امتیاز به وی اعطا میشود.
ممکن است در آینده از تعداد ستارههای دریافتی کسب و کار مجازی کاسته شود؟
بله. ستارههای دریافتی از سوی کسب و کارهای مجازی یک دوره زمانی مشخص اعتبار دارد. هر سه ماه یک بار ارزیابی دورهای هم انجام خواهد شد و اگر کسب و کاری در ارزیابیهای دورهای از میزان شاخصهای مطرح شده آن (مانند پاسخگویی به شکایات و تأخیر در پاسخگویی و...) کاسته شود، امتیاز از دست میدهد و اگر امتیازها بهصورت چشمگیری کاهش یابد، از تعداد ستارهها هم کاسته میشود؛ حتی اگر کسب و کاری تخلفی با جریمه بالا را مرتکب و تعلیق شود، اینماد و ستارههایش هم تعلیق میشود بنابراین کسب و کار باید همواره به عملکردش توجه داشته باشد و برای حفظ ستارههایش تلاش کند.
آیا برای جلوگیری از تقلبی بودن ستارهها هم اقدامهایی صورت گرفته است.
از طریق پایشگر هوشمند، فضای اینترنت و فروشگاههای اینترنتی را رصد میکنیم و اگر لوگو اینماد و ستارهها تنها با قرار دادن تصویر آن جعل شده باشد، آن کسب و کار را تعلیق میکنیم. از سوی دیگر کاربران میتوانند با مراجعه به سایت رتبهبندی ecrating.ir نام سایتهایی را که دارای ستاره هستند مشاهده کرده و از اصل بودن آن مطلع شوند.
با توجه به گستردگی کسب و کارها به نظرتان آیا اعلام آمادگی 200 کسب و کار مجازی برای شرکت در رتبهبندی و دریافت ستاره کافی است؟
قطعاً کافی نیست ولی از آنجایی که دریافت ستارهها باعث بلوغ خود کسب وکارها و بهبود عملکردشان میشود چشمانداز ما این است که در آینده کسب و کارهای بیشتری برای دریافت ستاره اقدام کنند.
برای شرکت بیشتر کسب و کارها در رتبهبندی و دریافت ستاره مشوقهایی را هم در نظر گرفته اید؟
اگر کسب و کارهای مجازی در رتبهبندی شرکت کرده و ستاره دریافت کنند یک درجه اعتبار خود را افزایش میدهند و خود امتیاز مثبتی نسبت به بقیه کسب و کارهای مجازی بدون ستاره خواهند داشت از سوی دیگر مرکز توسعه تجارت الکترونیکی هم برای تشویق آنها، کسب و کارهای مجازی دارای ستاره را در معرفی به رویدادهای بینالمللی و دریافت تسهیلات از سوی سازمانهای ارائه دهنده تسهیلات به کسب و کارهای مجازی در اولویت قرار خواهد داد.
خریداران اینترنتی بهنظر نمیرسد با کارکرد ستارهها آشنا باشند برای آشنا کردن خریداران اینترنتی با رتبهبندی و ستارههای اعطا شده چه اقدامهایی صورت گرفته است؟
اطلاعرسانی و فرهنگسازی با همکاری بخشهای دولتی و خصوصی از جمله قوه قضائیه، صدا و سیما و انجمن صنفی کسب و کارهای اینترنتی در دست اقدام است. از سوی دیگر در قالب انتشار اطلاعیهها، اخبار، گفتوگو با رسانهها و نیز ارسال پیامک و پست الکترونیکی به کسب و کارهای دارای اینماد و ستاره دار اطلاع رسانی میکنیم. اطلاعات کافی هم در سایتهای ecrating.ir و اینماد در دسترس عموم مردم قرار دارد.
توانمندی رئیس دولت در اجرای برنامههای اقتصادی
جعفرخیرخواهان
اقتصاددان
یکی از بدیهیات تصدی منصب ریاست جمهوری آن است که رئیس دولت بهعنوان بالاترین مقام اجرایی، تجربه و توانایی لازم برای اداره کشور بویژه در جنبههای اقتصادی را داشته باشد در غیر این صورت در صحنه اجرا، شکست میخورد و ناموفق خواهد بود. نکته مهم دیگر به تیم اقتصادی دولت برمی گردد که مسئولیت تهیه و تدوین و اجرای سیاستها و برنامههای اقتصادی را بر عهده دارند. انتظار میرود هماهنگی خوبی داشته باشند و حرف و دیدگاه هم را بفهمند تا اعتماد لازم میان آنان برقرار باشد و امور با کمترین تنش و اصطکاک پیش برود. این افراد باید تخصص و توانایی در حوزه تحت امر را داشته باشند و در صورت بروز مشکلات جدی شانه خالی نکنند و کنار نکشند و دیگران را متهم نسازند. تیم اقتصادی توانمند، هماهنگ و مصمم در دولت باعث میشود احتمال موفقیت برنامهها افزایش چشمگیری یابد. دقت در اهداف و شعارهای اقتصادی نیز بسیار مهم است که باید حداقل بخش مهمی از آنها ملموس، عملی، دست یافتنی و قابلیت اجرا در بازه زمانی 4 تا 8 سال را داشته باشد و هر چه توانمندی تیم اقتصادی در دولت بیشتر باشد، تحقق اهداف هم بیشتر خواهد بود. نکته مهم دیگر این که در اجرای برنامهها و تصمیمات رئیس دولت نباید حالت خودمحوری داشته باشد. موفقیتها و پیشرفتها در دولت نباید به اسم یک نفر تمام شود. رئیس دولت نقش رهبری و راهبری و مربی برای سایر اعضای تیم و همراهان و مدیران اقتصادی را دارد. ارزش کار مدیران اقتصادی معرفی و در معرض قضاوت مردم قرار بگیرد و موفقیتها بهنام مجموعه دولت و اعضای دخیل و نه فقط رئیس آن تمام شود. افراد پشت صحنه هم در موفقیتها و احیاناً شکستها نقش دارند و رئیس دولت به تنهایی قهرمان ملی نیست. همچنین رئیس دولت مسئول اجرا است بنابراین او مسئول تمام اشتباهات مدیران خود است و نمیتواند از اشتباهات تبری بجوید. رئیس دولت نباید تیم اقتصادی خود را هنگام بحرانها قربانی کند و شکستها و تقصیرها را فقط بهنام آنها بنویسد.نکته دیگر اینکه دولت برای موفقیت باید زمینه نقد و ارائه پیشنهادات را فراهم کند. رئیس دولت باید به صداقت و فضای بحث و نقد آزاد باور داشته باشد. هر چه اعتماد میان مدیران بیشتر باشد، تضمین موفقیتها هم بیشتر خواهد بود و اینها مقدمات اجرای برنامههای اقتصادی دولت و اصول اولیه داشتن یک دولت مقتدر در اجرای برنامههای اقتصادی خواهد بود.
حوزه اقتصاد، در هر دوره و در هر دولتی مهمترین حوزه اجرایی در کشور است. شرایط کنونی و همچنین موضوع تحریم، برنامههای اقتصادی کشور را در موقعیت سخت تری برای اجرا قرار داده است. نابرابری شدید در بستر اقتصاد ناسالم و فسادزا بهوجود آمده و هیچ دولتی نمیتواند این نابرابری را نادیده بگیرد. در این شرایط حمایتها و خدمات اجتماعی از اقشار ضعیف و میانی جامعه مهمترین وظیفه اقتصادی دولت است. متأسفانه در این شرایط، گروههای ویژه خوار و مافیای اقتصادی بیشترین لطمه را بر پیکر اقتصاد زده و مقابله با این مافیا نسبت به سالهای گذشته سختتر شده است. اجرای اصلاحات اقتصادی در دو دهه گذشته شرایط مناسب تری داشت. بیشترین فشار اقتصادی بر دهکهای میانی و ضعیف جامعه است و حمایت از این دهکها اولویت اول دولت باید باشد تا شاهد اعتراضات و ناآرامیهای سیاسی نباشیم که محیط کسب و کار کشور را ناامن میکند.
موضوع مهم دیگر برای رشد و رونق اقتصاد، حمایت واقعی و اصولی از تولید و سرمایهگذاری است. شعارهای زیادی از سوی دولتها برای حمایت از تولید سرداده میشود اما تحقق این شعارها در اجرا حداقل است. موانع و گیروبندهای قانونی و بروکراسیهای خفه کننده برای سرمایهگذاری و تولید باید کاهش یابد تا سرمایهگذار و تولیدکننده رغبت به مشارکت در عرصه اقتصاد داشته باشد. اما متأسفانه همان مافیای اقتصادی قدرت گرفته مانع روابط اقتصادی با بقیه جهان شده و چوب لای چرخ بخش خصوصی مولد میگذارد و اجازه نمیدهد تولید و سرمایهگذاری در بستر شفاف رخ دهد. کسی که طرح و ایده جدیدی برای سرمایهگذاری دارد، نباید معطل قوانین دست و پا گیر شود. فعالیتهای مولد نیاز به سرعت عمل و پشتیبانی زیرساختی دارد.
تورم مزمن، مشکل ساختاری اقتصاد و ضدتولید است که دولت آینده باید برای رفع آن برنامهای منسجم در حوزه سیاستهای پولی داشته باشد. ثبات نسبی نرخ ارز نقش اساسی در ایجاد امنیت و آرامش برای تولید و صادرات دارد. دخالتهای بیجا در اقتصاد از علل اصلی ایجاد ناامنی و بیاعتمادی در اقتصاد است. اقدامات اساسی مهمی که دولتها باید برای بهبود اقتصاد انجام دهند کارهای خیلی سختی نیست اما مافیای اقتصادی مانع اجرای اقدامات میشود. دولتها میتوانند برنامههای اقتصادی را پیاده کنند و شاخصهای اقتصادی-اجتماعی را اگر توانمند و از حداقل قدرت لازم برای اجرا برخوردار باشند،بهبود بخشند.
اقتصاددان
یکی از بدیهیات تصدی منصب ریاست جمهوری آن است که رئیس دولت بهعنوان بالاترین مقام اجرایی، تجربه و توانایی لازم برای اداره کشور بویژه در جنبههای اقتصادی را داشته باشد در غیر این صورت در صحنه اجرا، شکست میخورد و ناموفق خواهد بود. نکته مهم دیگر به تیم اقتصادی دولت برمی گردد که مسئولیت تهیه و تدوین و اجرای سیاستها و برنامههای اقتصادی را بر عهده دارند. انتظار میرود هماهنگی خوبی داشته باشند و حرف و دیدگاه هم را بفهمند تا اعتماد لازم میان آنان برقرار باشد و امور با کمترین تنش و اصطکاک پیش برود. این افراد باید تخصص و توانایی در حوزه تحت امر را داشته باشند و در صورت بروز مشکلات جدی شانه خالی نکنند و کنار نکشند و دیگران را متهم نسازند. تیم اقتصادی توانمند، هماهنگ و مصمم در دولت باعث میشود احتمال موفقیت برنامهها افزایش چشمگیری یابد. دقت در اهداف و شعارهای اقتصادی نیز بسیار مهم است که باید حداقل بخش مهمی از آنها ملموس، عملی، دست یافتنی و قابلیت اجرا در بازه زمانی 4 تا 8 سال را داشته باشد و هر چه توانمندی تیم اقتصادی در دولت بیشتر باشد، تحقق اهداف هم بیشتر خواهد بود. نکته مهم دیگر این که در اجرای برنامهها و تصمیمات رئیس دولت نباید حالت خودمحوری داشته باشد. موفقیتها و پیشرفتها در دولت نباید به اسم یک نفر تمام شود. رئیس دولت نقش رهبری و راهبری و مربی برای سایر اعضای تیم و همراهان و مدیران اقتصادی را دارد. ارزش کار مدیران اقتصادی معرفی و در معرض قضاوت مردم قرار بگیرد و موفقیتها بهنام مجموعه دولت و اعضای دخیل و نه فقط رئیس آن تمام شود. افراد پشت صحنه هم در موفقیتها و احیاناً شکستها نقش دارند و رئیس دولت به تنهایی قهرمان ملی نیست. همچنین رئیس دولت مسئول اجرا است بنابراین او مسئول تمام اشتباهات مدیران خود است و نمیتواند از اشتباهات تبری بجوید. رئیس دولت نباید تیم اقتصادی خود را هنگام بحرانها قربانی کند و شکستها و تقصیرها را فقط بهنام آنها بنویسد.نکته دیگر اینکه دولت برای موفقیت باید زمینه نقد و ارائه پیشنهادات را فراهم کند. رئیس دولت باید به صداقت و فضای بحث و نقد آزاد باور داشته باشد. هر چه اعتماد میان مدیران بیشتر باشد، تضمین موفقیتها هم بیشتر خواهد بود و اینها مقدمات اجرای برنامههای اقتصادی دولت و اصول اولیه داشتن یک دولت مقتدر در اجرای برنامههای اقتصادی خواهد بود.
حوزه اقتصاد، در هر دوره و در هر دولتی مهمترین حوزه اجرایی در کشور است. شرایط کنونی و همچنین موضوع تحریم، برنامههای اقتصادی کشور را در موقعیت سخت تری برای اجرا قرار داده است. نابرابری شدید در بستر اقتصاد ناسالم و فسادزا بهوجود آمده و هیچ دولتی نمیتواند این نابرابری را نادیده بگیرد. در این شرایط حمایتها و خدمات اجتماعی از اقشار ضعیف و میانی جامعه مهمترین وظیفه اقتصادی دولت است. متأسفانه در این شرایط، گروههای ویژه خوار و مافیای اقتصادی بیشترین لطمه را بر پیکر اقتصاد زده و مقابله با این مافیا نسبت به سالهای گذشته سختتر شده است. اجرای اصلاحات اقتصادی در دو دهه گذشته شرایط مناسب تری داشت. بیشترین فشار اقتصادی بر دهکهای میانی و ضعیف جامعه است و حمایت از این دهکها اولویت اول دولت باید باشد تا شاهد اعتراضات و ناآرامیهای سیاسی نباشیم که محیط کسب و کار کشور را ناامن میکند.
موضوع مهم دیگر برای رشد و رونق اقتصاد، حمایت واقعی و اصولی از تولید و سرمایهگذاری است. شعارهای زیادی از سوی دولتها برای حمایت از تولید سرداده میشود اما تحقق این شعارها در اجرا حداقل است. موانع و گیروبندهای قانونی و بروکراسیهای خفه کننده برای سرمایهگذاری و تولید باید کاهش یابد تا سرمایهگذار و تولیدکننده رغبت به مشارکت در عرصه اقتصاد داشته باشد. اما متأسفانه همان مافیای اقتصادی قدرت گرفته مانع روابط اقتصادی با بقیه جهان شده و چوب لای چرخ بخش خصوصی مولد میگذارد و اجازه نمیدهد تولید و سرمایهگذاری در بستر شفاف رخ دهد. کسی که طرح و ایده جدیدی برای سرمایهگذاری دارد، نباید معطل قوانین دست و پا گیر شود. فعالیتهای مولد نیاز به سرعت عمل و پشتیبانی زیرساختی دارد.
تورم مزمن، مشکل ساختاری اقتصاد و ضدتولید است که دولت آینده باید برای رفع آن برنامهای منسجم در حوزه سیاستهای پولی داشته باشد. ثبات نسبی نرخ ارز نقش اساسی در ایجاد امنیت و آرامش برای تولید و صادرات دارد. دخالتهای بیجا در اقتصاد از علل اصلی ایجاد ناامنی و بیاعتمادی در اقتصاد است. اقدامات اساسی مهمی که دولتها باید برای بهبود اقتصاد انجام دهند کارهای خیلی سختی نیست اما مافیای اقتصادی مانع اجرای اقدامات میشود. دولتها میتوانند برنامههای اقتصادی را پیاده کنند و شاخصهای اقتصادی-اجتماعی را اگر توانمند و از حداقل قدرت لازم برای اجرا برخوردار باشند،بهبود بخشند.
اهداف سیاسی مجلس با بهانههای حقوقی
محمد صالح نیکبخت
حقوقدان
دیروز نمایندگان مجلس در راستای اجرای ماده ۲۳۴ آییننامه داخلی مجلس با ارسال گزارش کمیسیون قضایی و حقوقی درخصـــوص اســــتنکاف رئیـــــس جمهوری از اجرای اصول ۷۷ و ۱۲۵ قانون اساسی در موضوع سند ۲۰۳۰ به قوه قضائیه موافقت کردند. موضوع از این قرار است که نمایندگان معتقدند دولت بدون طی مراحل قانونی مذکور در اصول ۷۷ و ۱۲۵ قانون اساسی و مواد ۱۶۹ تا ۱۷۳ قانون آییننامه داخلی مجلس و بدون اینکه سند ۲۰۳۰ را جهت بررسی و تصمیمگیری به مجلس شورای اسلامی ارسال کند، سند مذکور را امضا نموده و تعهداتی را در جوامع بینالمللی متوجه جمهوری اسلامی ایران کرده بود. مجلس تأکید کرده که پس از تذکر و مخالفت مقام معظم رهبری، ظاهراً در هیأت دولت مصوبهای مبنی بر لغو اجرای سند ۲۰۳۰ تصویب شده است.
اگرچه در اصل 77 قانون اساسی اصلاحی سال 68 تصریح شده که عهدنامهها، مقاولهنامهها و قراردادهای بینالمللی باید به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد و در اصل 125 نیز آمده که امضای این اسناد بینالمللی و همچنین امضای پیمانهای مربوط به سازمانهای بینالمللی پس از تصویب مجلس و امضای رئیس جمهوری و نماینده قانونی او ممکن خواهد بود. این ایرادها به دلایل مختلفی متوجه مسأله سند 2030 نیست که در ادامه خواهد آمد. از جمله اینکه این سند هیچ گاه توسط دولت به معنایی که در قوانین مختلف تصریح شده، امضا نشده بود بلکه صرفاً برای بررسی در دستور کار قرار گرفته بود. کما اینکه این سند برای بررسی فنی به وزارت آموزش و پرورش به عنوان متصدی این حوزه احاله شده بود و حرفی از اجرای آن نبود.
تخلف در اسناد بینالمللی و قراردادها زمانی صورت میگیرد که آن سند رسماً توسط دولت امضا و به صورت میدانی اجرا شده باشد و اجرای آن آثاری مادی یا معنوی در بر داشته باشد و یا از این اجرا قوانین اساسی و عادی کشور که اجرای الزامی بوده است، نقض شده باشند. در مسأله حاضر به دلیل عدم امضای رسمی و اجرا نشدن سند 2030 و عدم اجرای آن به دستور مقامات عالی کشور، عملاً سند اجرا نشده تلقی میشود. بنابراین در این حالت اساساً نه سندی امضا و نه اجرا شده که شاهد تخلف مورد شکایت نمایندگان محترم باشیم. مضافاً بر این باید توجه شود که ممکن است برخی از بخشهای این سند و هر سند بینالمللی دیگری شباهتی با برنامهها و اقدامات دولت داشته باشد. صرف چنین شباهتهایی مستند حقوقی لازم برای اجرای این اسناد، آنطور که مجلس اصولگرای یازدهم بر آن تأکید دارد، نیست.
بدون شک مجلس فعلی میتوانست برای انجام وظیفه نظارت خود، به جای سندی که نه امضا و نه اجرا شده سراغ موارد مشخصتر برود و از وقت و هزینه خود استفاده بهینهتری بکند. مضافاً اینکه ابزارهای دراختیار مجلس مانند تحقیق و تفحص نیز میتوانست مورد استفاده قرار بگیرد.
طرفه اینکه حتی اگر فرض بر تصویب این سند هم بود، با در نظر گرفتن حق تحفظ متناسب با فرهنگ ایرانی میشد امکانی برای اجرای آن فراهم کرد. به همین اعتبار باید موارد حق تحفظ توسط وزارت آموزش و پرورش احصا میشد. از آنجا که تا قبل از مخالفت رهبر معظم انقلاب، دولت مانعی برای بررسی آن نداشت و در حال بررسی این سند بود، ارجاع آن به وزارت آموزش و پرورش با این دست اهداف کاملاً منطقی به نظر میرسید و مغایرتی با هیچ قانونی نداشت.
اما اصل این شکایت را میتوان در دوگانگی سیاسی بین مجلس و دولت تفسیر کرد. بر همگان واضح است که مواضع دولت و مجلس تا چه اندازه با هم فاصله دارد. به نظر میرسد مسأله و اقدامات دیگری در ماههای اخیر مانند طرح ممنوعالخروج کردن مسئولان دولت فعلی بدون داشتن توجیه حقوقی مناسب و منطقی، بیشتر زمینههای سیاسی دارند. به این اعتبار چنین نوع استفادهای از اختیارات نمایندگی بدون توجه به مبانی حقوقی و چارچوبهای قانونی هم اعتبارزدایی از ساحت قانون است و هم نزول شأن نمایندگی.
حقوقدان
دیروز نمایندگان مجلس در راستای اجرای ماده ۲۳۴ آییننامه داخلی مجلس با ارسال گزارش کمیسیون قضایی و حقوقی درخصـــوص اســــتنکاف رئیـــــس جمهوری از اجرای اصول ۷۷ و ۱۲۵ قانون اساسی در موضوع سند ۲۰۳۰ به قوه قضائیه موافقت کردند. موضوع از این قرار است که نمایندگان معتقدند دولت بدون طی مراحل قانونی مذکور در اصول ۷۷ و ۱۲۵ قانون اساسی و مواد ۱۶۹ تا ۱۷۳ قانون آییننامه داخلی مجلس و بدون اینکه سند ۲۰۳۰ را جهت بررسی و تصمیمگیری به مجلس شورای اسلامی ارسال کند، سند مذکور را امضا نموده و تعهداتی را در جوامع بینالمللی متوجه جمهوری اسلامی ایران کرده بود. مجلس تأکید کرده که پس از تذکر و مخالفت مقام معظم رهبری، ظاهراً در هیأت دولت مصوبهای مبنی بر لغو اجرای سند ۲۰۳۰ تصویب شده است.
اگرچه در اصل 77 قانون اساسی اصلاحی سال 68 تصریح شده که عهدنامهها، مقاولهنامهها و قراردادهای بینالمللی باید به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد و در اصل 125 نیز آمده که امضای این اسناد بینالمللی و همچنین امضای پیمانهای مربوط به سازمانهای بینالمللی پس از تصویب مجلس و امضای رئیس جمهوری و نماینده قانونی او ممکن خواهد بود. این ایرادها به دلایل مختلفی متوجه مسأله سند 2030 نیست که در ادامه خواهد آمد. از جمله اینکه این سند هیچ گاه توسط دولت به معنایی که در قوانین مختلف تصریح شده، امضا نشده بود بلکه صرفاً برای بررسی در دستور کار قرار گرفته بود. کما اینکه این سند برای بررسی فنی به وزارت آموزش و پرورش به عنوان متصدی این حوزه احاله شده بود و حرفی از اجرای آن نبود.
تخلف در اسناد بینالمللی و قراردادها زمانی صورت میگیرد که آن سند رسماً توسط دولت امضا و به صورت میدانی اجرا شده باشد و اجرای آن آثاری مادی یا معنوی در بر داشته باشد و یا از این اجرا قوانین اساسی و عادی کشور که اجرای الزامی بوده است، نقض شده باشند. در مسأله حاضر به دلیل عدم امضای رسمی و اجرا نشدن سند 2030 و عدم اجرای آن به دستور مقامات عالی کشور، عملاً سند اجرا نشده تلقی میشود. بنابراین در این حالت اساساً نه سندی امضا و نه اجرا شده که شاهد تخلف مورد شکایت نمایندگان محترم باشیم. مضافاً بر این باید توجه شود که ممکن است برخی از بخشهای این سند و هر سند بینالمللی دیگری شباهتی با برنامهها و اقدامات دولت داشته باشد. صرف چنین شباهتهایی مستند حقوقی لازم برای اجرای این اسناد، آنطور که مجلس اصولگرای یازدهم بر آن تأکید دارد، نیست.
بدون شک مجلس فعلی میتوانست برای انجام وظیفه نظارت خود، به جای سندی که نه امضا و نه اجرا شده سراغ موارد مشخصتر برود و از وقت و هزینه خود استفاده بهینهتری بکند. مضافاً اینکه ابزارهای دراختیار مجلس مانند تحقیق و تفحص نیز میتوانست مورد استفاده قرار بگیرد.
طرفه اینکه حتی اگر فرض بر تصویب این سند هم بود، با در نظر گرفتن حق تحفظ متناسب با فرهنگ ایرانی میشد امکانی برای اجرای آن فراهم کرد. به همین اعتبار باید موارد حق تحفظ توسط وزارت آموزش و پرورش احصا میشد. از آنجا که تا قبل از مخالفت رهبر معظم انقلاب، دولت مانعی برای بررسی آن نداشت و در حال بررسی این سند بود، ارجاع آن به وزارت آموزش و پرورش با این دست اهداف کاملاً منطقی به نظر میرسید و مغایرتی با هیچ قانونی نداشت.
اما اصل این شکایت را میتوان در دوگانگی سیاسی بین مجلس و دولت تفسیر کرد. بر همگان واضح است که مواضع دولت و مجلس تا چه اندازه با هم فاصله دارد. به نظر میرسد مسأله و اقدامات دیگری در ماههای اخیر مانند طرح ممنوعالخروج کردن مسئولان دولت فعلی بدون داشتن توجیه حقوقی مناسب و منطقی، بیشتر زمینههای سیاسی دارند. به این اعتبار چنین نوع استفادهای از اختیارات نمایندگی بدون توجه به مبانی حقوقی و چارچوبهای قانونی هم اعتبارزدایی از ساحت قانون است و هم نزول شأن نمایندگی.
واکسن و موج پنجم
فهیمه نظری
جامعهشناس و استاد دانشگاه
بیش از یک سال و اندی از حضور ناخوانده ویروس کووید 19 در دنیا میگذرد. ترس و وحشت، سرایت بیماری و مرگ میلیونها انسان در سراسر دنیا سوغات این ویروس منحوس بوده است. در این بین نحوه مواجهه بسیاری از جوامع در برخورد با ویروس کرونا به عنوان ملاک و معیار مهم و قابل ارزیابی در تداوم و یا گسست مهار این بیماری شناخته شده است.
کشور ما نیز از اسفند 98 با موج اول کرونا روبهرو شد. در این موج، به علت ناشناخته بودن ویروس، آماده نبودن مردم و مسئولین، تأمین مواد ضروری اقلام بهداشتی نظیر ماسک، دستکش و مواد ضد عفونی در اولویت قرار گرفت و شرایط بسیار بحرانی هم برای مردم و هم برای نظام بهداشت و درمان به وجود آمد. بنابراین جهت کنترل شرایط بهترین تصمیم تعطیلی کشور بود. شاید بتوان گفت در موج اول، همکاری مردم با نظام بهداشت و درمان مثبت گزارش شد. در اواسط تابستان 99، مردم از خانه ماندن، فشارهای روحی ناشی از آن، تعطیلی کسب و کارشان خسته شدند و همین امر موجب شد تا برخی از پروتکلهای بهداشتی از سوی آنها نقض و شکسته شود و جامعه با موج دوم کرونا مواجه شود. با فرا رسیدن پاییز99 افراد مبتلا به کرونا در سراسر کشور افزایش یافت و این بار با عبور از موج دوم، وارد موج سوم کرونا شدیم و این موج تا نوروز 1400 تداوم یافت.
با شروع سال نو به واسطه تناقض در اعمال و اجرای سیاستگذاریها، دستورالعملها و عدم وحدت رویه بین دولت و وزارت بهداشت و سازمانهای مسئول از یکسو و رعایت نکردن پروتکلهای بهداشتی توسط مردم، از سوی دیگر بستر را برای ورود به موج چهارم مهیا ساخت. همراه با این موج، خوشبختانه با اقدام مناسب وزارت بهداشت واکسیناسیون افراد با اولویت قرار دادن گروههای درمانی و آسیبپذیر آغاز شد و تاکنون با توصیههای بهداشتی از سوی وزارت بهداشت و درمان روبهروییم. در مقابل بسیاری از مردم به توصیهها و دستورالعملهای بهداشتی توجه جدی نشان نمیدهند.
نیک است بدانیم در حال حاضر، تنها کمتر از یک درصد از مردم جامعه ما علیه این بیماری واکسینه شدهاند و هنوز بخش زیادی از مردم در ایران واکسن دریافت نکردهاند و باید ذکر شود که همچنان خطر مبتلا شدن مردم به کرونا و عوامل خطرزا نظیر فرارسیدن تعطیلات تابستانی، برگزاری مراسم عروسی قبل از ماه محرم، عزاداری ماه محرم و... وجود دارد. هریک از این موارد میتواند سلامت عموم مردم جامعه را به خطر اندازد. متأسفانه هشدارهای وزارت بهداشت و درمان در ایران نشان دهنده احتمال فرارسیدن موج و پیک جدید کرونا در کشور است. لذا ضرورت دارد تا بار دیگر مردم با یک تصمیم و اراده جمعی به توصیهها جهت توقف و کنترل ویروس کرونا عمل و اقدام کنند. این امر میسر نمیگردد مگر با یک توافق دوجانبه از سوی مردم و مسئولین، از طریق آگاهی و آموزش دادن جدی و گوشزد کردن مرتب به مردم از طریق رسانهها و البته همکاری مردم با آنها. به خاطر داشته باشیم هنوز این احتمال وجود دارد که هریک از ما در اثر عدم رعایت دستورات و پروتکلهای بهداشتی به ویروس کرونای جهش یافته مبتلا شویم. پیشنهاد میشود کماکان توصیهها را جدی بگیریم، از سفرهای غیر ضروری جداً بپرهیزیم، در تجمعات و مراسم حضور نداشته باشیم زیرا سهلانگاری هریک از ما میتواند لطمات جبران ناپذیری را بر زندگی دیگران وارد کند.
جامعهشناس و استاد دانشگاه
بیش از یک سال و اندی از حضور ناخوانده ویروس کووید 19 در دنیا میگذرد. ترس و وحشت، سرایت بیماری و مرگ میلیونها انسان در سراسر دنیا سوغات این ویروس منحوس بوده است. در این بین نحوه مواجهه بسیاری از جوامع در برخورد با ویروس کرونا به عنوان ملاک و معیار مهم و قابل ارزیابی در تداوم و یا گسست مهار این بیماری شناخته شده است.
کشور ما نیز از اسفند 98 با موج اول کرونا روبهرو شد. در این موج، به علت ناشناخته بودن ویروس، آماده نبودن مردم و مسئولین، تأمین مواد ضروری اقلام بهداشتی نظیر ماسک، دستکش و مواد ضد عفونی در اولویت قرار گرفت و شرایط بسیار بحرانی هم برای مردم و هم برای نظام بهداشت و درمان به وجود آمد. بنابراین جهت کنترل شرایط بهترین تصمیم تعطیلی کشور بود. شاید بتوان گفت در موج اول، همکاری مردم با نظام بهداشت و درمان مثبت گزارش شد. در اواسط تابستان 99، مردم از خانه ماندن، فشارهای روحی ناشی از آن، تعطیلی کسب و کارشان خسته شدند و همین امر موجب شد تا برخی از پروتکلهای بهداشتی از سوی آنها نقض و شکسته شود و جامعه با موج دوم کرونا مواجه شود. با فرا رسیدن پاییز99 افراد مبتلا به کرونا در سراسر کشور افزایش یافت و این بار با عبور از موج دوم، وارد موج سوم کرونا شدیم و این موج تا نوروز 1400 تداوم یافت.
با شروع سال نو به واسطه تناقض در اعمال و اجرای سیاستگذاریها، دستورالعملها و عدم وحدت رویه بین دولت و وزارت بهداشت و سازمانهای مسئول از یکسو و رعایت نکردن پروتکلهای بهداشتی توسط مردم، از سوی دیگر بستر را برای ورود به موج چهارم مهیا ساخت. همراه با این موج، خوشبختانه با اقدام مناسب وزارت بهداشت واکسیناسیون افراد با اولویت قرار دادن گروههای درمانی و آسیبپذیر آغاز شد و تاکنون با توصیههای بهداشتی از سوی وزارت بهداشت و درمان روبهروییم. در مقابل بسیاری از مردم به توصیهها و دستورالعملهای بهداشتی توجه جدی نشان نمیدهند.
نیک است بدانیم در حال حاضر، تنها کمتر از یک درصد از مردم جامعه ما علیه این بیماری واکسینه شدهاند و هنوز بخش زیادی از مردم در ایران واکسن دریافت نکردهاند و باید ذکر شود که همچنان خطر مبتلا شدن مردم به کرونا و عوامل خطرزا نظیر فرارسیدن تعطیلات تابستانی، برگزاری مراسم عروسی قبل از ماه محرم، عزاداری ماه محرم و... وجود دارد. هریک از این موارد میتواند سلامت عموم مردم جامعه را به خطر اندازد. متأسفانه هشدارهای وزارت بهداشت و درمان در ایران نشان دهنده احتمال فرارسیدن موج و پیک جدید کرونا در کشور است. لذا ضرورت دارد تا بار دیگر مردم با یک تصمیم و اراده جمعی به توصیهها جهت توقف و کنترل ویروس کرونا عمل و اقدام کنند. این امر میسر نمیگردد مگر با یک توافق دوجانبه از سوی مردم و مسئولین، از طریق آگاهی و آموزش دادن جدی و گوشزد کردن مرتب به مردم از طریق رسانهها و البته همکاری مردم با آنها. به خاطر داشته باشیم هنوز این احتمال وجود دارد که هریک از ما در اثر عدم رعایت دستورات و پروتکلهای بهداشتی به ویروس کرونای جهش یافته مبتلا شویم. پیشنهاد میشود کماکان توصیهها را جدی بگیریم، از سفرهای غیر ضروری جداً بپرهیزیم، در تجمعات و مراسم حضور نداشته باشیم زیرا سهلانگاری هریک از ما میتواند لطمات جبران ناپذیری را بر زندگی دیگران وارد کند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
تأکید بر حفظ و حمایت از منافع ملی در حوزه ارز دیجیتال
-
ستارههای شب غرورانگیز منامه
-
بر رنج مردم سوار شده اید
-
مناظره دوم؛ نامزدان هم معترض شدند
-
۷۷هزار میلیارد تومان تسهیلات به خانوارها و مشاغل آسیب دیده از کرونا
-
صادرات گاز در دولت تدبیر و امید ۲ برابر شد
-
حقوق گمشده دستفروشان در شهرها
-
سرگرمیهای امروزی جای قصه را نمیگیرند
-
جادوی جزئیات و پدری که ماندگار شد
-
واکسن نزن موتور برق میشوی
-
بنگاههای غیر مجاز مشهد را به حاشیه بردند
-
سیم کارت دانشآموزی با بسته اینترنت رایگان ارائه میشود
-
تابستان مرحله پیشرفته رتبه بندی کسب و کارهای مجازی آغاز میشود
-
توانمندی رئیس دولت در اجرای برنامههای اقتصادی
-
اهداف سیاسی مجلس با بهانههای حقوقی
-
واکسن و موج پنجم
اخبارایران آنلاین